گنجور

بخش ۳ - حکایت

یکی پر طمع پیش خوارزمشاه
شنیدم که شد بامدادی پگاه
چو دیدش به خدمت دوتا گشت و راست
دگر روی بر خاک مالید و خاست
پسر گفتش ای بابک نامجوی
یکی مشکلت می‌بپرسم بگوی
نگفتی که قبله‌ست سوی حجاز
چرا کردی امروز از این سو نماز؟
مبر طاعت نفس شهوت پرست
که هر ساعتش قبلهٔ دیگر است
مبر ای برادر به فرمانش دست
که هر کس که فرمان نبردش برست
قناعت سرافرازد ای مرد هوش
سر پر طمع بر نیاید ز دوش
طمع آبروی توقر بریخت
برای دو جو دامنی در بریخت
چو سیراب خواهی شدن ز آب جوی
چرا ریزی از بهر برف آبروی؟
مگر از تنعم شکیبا شوی
وگرنه ضرورت به درها شوی
برو خواجه کوتاه کن دست آز
چه می‌بایدت ز آستین دراز؟
کسی را که درج طمع در نوشت
نباید به کس عبد و خادم نبشت
توقع براند ز هر مجلست
بران از خودش تا نراند کست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی پر طمع پیش خوارزمشاه
شنیدم که شد بامدادی پگاه
هوش مصنوعی: یک نفر که بسیار حریص و طماع بود، به سمت خوارزمشاه رفت و شنید که در آغاز صبح، بامدادی طلوع کرده است.
چو دیدش به خدمت دوتا گشت و راست
دگر روی بر خاک مالید و خاست
هوش مصنوعی: وقتی او را دید، به سرعت دو زانو نشست و سپس صورتش را به خاک مالید و برخاست.
پسر گفتش ای بابک نامجوی
یکی مشکلت می‌بپرسم بگوی
هوش مصنوعی: پسر به پدرش گفت: ای پدر بزرگوار، می‌خواهم از تو در مورد یک مشکل سوالی بپرسم، لطفا پاسخ بده.
نگفتی که قبله‌ست سوی حجاز
چرا کردی امروز از این سو نماز؟
هوش مصنوعی: چرا امروز از این سو نماز خواندی، در حالی که نگفتی قبله به سمت حجاز است؟
مبر طاعت نفس شهوت پرست
که هر ساعتش قبلهٔ دیگر است
هوش مصنوعی: نفس خود را که به خواسته‌های دنیوی و شهوت‌پرستی مشغول است، نادیده نگیر؛ زیرا هر لحظه به سمتی دیگر کشیده می‌شود.
مبر ای برادر به فرمانش دست
که هر کس که فرمان نبردش برست
هوش مصنوعی: ای برادر، دست به اطاعت او نزن که هر کسی که از فرمان او سرپیچی کند، به عذابش گرفتار خواهد شد.
قناعت سرافرازد ای مرد هوش
سر پر طمع بر نیاید ز دوش
هوش مصنوعی: قناعت و رضایت باعث بلندمرتبه شدن انسان می‌شود، ای مرد خردمند، سنگینی طمع و آرزوهای بیش از حد، بر دوش انسان نمی‌تواند تحمل شود.
طمع آبروی توقر بریخت
برای دو جو دامنی در بریخت
هوش مصنوعی: طمع به آبروی تو به خاطر دو تا پول ناچیز از بین رفت.
چو سیراب خواهی شدن ز آب جوی
چرا ریزی از بهر برف آبروی؟
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از آب جوی سیراب شوی، چرا آب را به خاطر برف هدر می‌دهی؟
مگر از تنعم شکیبا شوی
وگرنه ضرورت به درها شوی
هوش مصنوعی: شاید لازم باشد که در برابر راحتی‌ها و آسایش‌ها صبر و تحمل به خرج بدهی، وگرنه مجبور می‌شوی که به سراغ درها و چالش‌های سخت‌تری بروی.
برو خواجه کوتاه کن دست آز
چه می‌بایدت ز آستین دراز؟
هوش مصنوعی: برو و دست خود را از آز و طمع کوتاه کن، چرا که نباید چیزی از دیگران بخواهی یا طلب کنی.
کسی را که درج طمع در نوشت
نباید به کس عبد و خادم نبشت
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر طمع و امید به چیزی، خود را در خدمت دیگران قرار می‌دهد، نباید به افرادی دیگر وابسته و خدمتگزار بنویسد.
توقع براند ز هر مجلست
بران از خودش تا نراند کست
هوش مصنوعی: از هر مجلسی توقع نداشته باش که تو را از خودت براند، بلکه خودت باید از درون خودت را دور کنی تا کسی دیگر نتواند تو را طرد کند.

خوانش ها

بخش ۳ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۳ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۳ - حکایت به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1392/02/15 07:05
مینا

در ناز و نعمت زیستن و گاهی بی نیازی

1393/11/26 09:01
مجید

چرخش دور جهان
باطل بود
بر تو می چرخیم و
حاصلش ،
این دل بود

1396/04/11 08:07
حشمت الله

انسان برای رفع نیازهای خود بهتر است کار و تلاش کند نه اینکه از آبرو و حیثیت خود خرج کند تا چیزی به او ببخشند. انسان باید وقار و متاتت خویش را گرامی بدارد و آن را حفظ کند.

1399/09/06 13:12
احمدرضا AR.fakhri.vet@gmail.com

گمان کنم ،در بیت آخر اگر : بران از خودت تا نراند کس ، معنای بهتری بدهد. { فقط یک حدس است}

1401/07/02 22:10
مبارکه عابدپور

این خودش معنی خودت می دهد و اشاره به دور است ... انگار توقع را در وجود ادمی فردیت داده (تجسم بعد جسمانی دیگر) و میگه از خود برانش