بخش ۲ - حکایت
مرا حاجیی شانهٔ عاج داد
که رحمت بر اخلاق حجاج باد
شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من به نوعی دلش مانده بود
بینداختم شانه کاین استخوان
نمیبایدم دیگرم سگ مخوان
مپندار چون سرکهٔ خود خورم
که جور خداوند حلوا برم
قناعت کن ای نفس بر اندکی
که سلطان و درویش بینی یکی
چرا پیش خسرو به خواهش روی
چو یک سو نهادی طمع، خسروی
وگر خود پرستی شکم طبله کن
در خانهٔ این و آن قبله کن
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا حاجیی شانهٔ عاج داد
که رحمت بر اخلاق حجاج باد
هوش مصنوعی: مرا شخصی با موهای سفید و منحصر به فردی هدیهای داد که آرزوی خوب بودن اخلاق حجاج را دارم.
شنیدم که باری سگم خوانده بود
که از من به نوعی دلش مانده بود
هوش مصنوعی: شنیدم که روزی سگم گفته بود که به نوعی هنوز به من وابسته است.
بینداختم شانه کاین استخوان
نمیبایدم دیگرم سگ مخوان
هوش مصنوعی: من دیگر به خودم اجازه نمیدهم که زیر بار این غم بروم، حالا که دیگر نمیتوانم به آن زندگی ادامه دهم، من را مثل سگ نخوانید.
مپندار چون سرکهٔ خود خورم
که جور خداوند حلوا برم
هوش مصنوعی: نگذار فکر کنی که چون خودم را به زحمت میاندازم، پس میتوانم به راحتی و به خوشی از نعمتهای خدا بهرهمند شوم.
قناعت کن ای نفس بر اندکی
که سلطان و درویش بینی یکی
هوش مصنوعی: سعی کن رضایت به داشتههای کم را داشته باشی، زیرا در نهایت تفاوتی بین ثروتمند و فقیر وجود ندارد.
چرا پیش خسرو به خواهش روی
چو یک سو نهادی طمع، خسروی
هوش مصنوعی: چرا به دنبال خواستهات به سراغ خسرو میروی، در حالی که خود خسرو نیز در کنار توست؟
وگر خود پرستی شکم طبله کن
در خانهٔ این و آن قبله کن
هوش مصنوعی: اگر خودخواهی تنها به فکر پر کردن شکم خود باشی، بهتر است در خانهٔ دیگران به دنبال آرمانهایت باشی.
خوانش ها
بخش ۲ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۲ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1399/04/01 21:07
آرمین
در برخی متون مطلع شعر ایگونه است
یکی حاجیم شانه ی عاج داد
که رحمت بر اخلاق حجاج باد