گنجور

بخش ۱ - سر آغاز

خدا را ندانست و طاعت نکرد
که بر بخت و روزی قناعت نکرد
قناعت توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهانگرد را
سکونی به دست آور ای بی ثبات
که بر سنگ گردان نروید نبات
مپرور تن ار مرد رای و هشی
که او را چو می‌پروری می‌کشی
خردمند مردم هنر پرورند
که تن پروران از هنر لاغرند
کسی سیرت آدمی گوش کرد
که اول سگ نفس خاموش کرد
خور و خواب تنها طریق دد است
بر این بودن آیین نابخرد است
خنک نیکبختی که در گوشه‌ای
به دست آرد از معرفت توشه‌ای
بر آنان که شد سر حق آشکار
نکردند باطل بر او اختیار
ولیکن چو ظلمت نداند ز نور
چه دیدار دیوش چه رخسار حور
تو خود را از آن در چه انداختی
که چه را ز ره باز نشناختی
بر اوج فلک چون پرد جره باز
که در شهپرش بسته‌ای سنگ آز؟
گرش دامن از چنگ شهوت رها
کنی، رفت تا سدرةالمنتهی
به کم کردن از عادت خویش خورد
توان خویشتن را ملک خوی کرد
کجا سیر وحشی رسد در ملک
نشاید پرید از ثری بر فلک
نخست آدمی سیرتی پیشه کن
پس آن گه ملک خویی اندیشه کن
تو بر کرهٔ توسنی بر کمر
نگر تا نپیچد ز حکم تو سر
که گر پالهنگ از کفت در گسیخت
تن خویشتن کشت و خون تو ریخت
به اندازه خور زاد اگر مردمی
چنین پر شکم، آدمی یا خمی؟
درون جای قوت است و ذکر و نفس
تو پنداری از بهر نان است و بس
کجا ذکر گنجد در انبان آز؟
به سختی نفس می‌کند پا دراز
ندارند تن پروران آگهی
که پر معده باشد ز حکمت تهی
دو چشم و شکم پر نگردد به هیچ
تهی بهتر این رودهٔ پیچ پیچ
چو دوزخ که سیرش کنند از وقید
دگر بانگ دارد که هل من مزید؟
همی میردت عیسی از لاغری
تو در بند آنی که خر پروری
به دین، ای فرومایه، دنیا مخر
تو خر را به انجیل عیسی مخر
مگر می‌نبینی که دد را و دام
نینداخت جز حرص خوردن به دام؟
پلنگی که گردن کشد بر وحوش
به دام افتد از بهر خوردن چو موش
چو موش آن که نان و پنیرش خوری
به دامش در افتی و تیرش خوری

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدا را ندانست و طاعت نکرد
که بر بخت و روزی قناعت نکرد
هوش مصنوعی: کسی که خدا را نشناخته و به فرمانش عمل نکرده، چون از سرنوشت و روزی خود راضی نبوده، دچار مشکلات شده است.
قناعت توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهانگرد را
هوش مصنوعی: تنوع و تعدد خواسته‌ها باعث نمی‌شود که انسان به آسایش برسد؛ بلکه تنها کسانی که قناعت می‌کنند، به رفاه واقعی دست می‌یابند. در عوض، افرادی که به دنبال جمع‌آوری بیشتر هستند، هیچ‌گاه راضی نمی‌شوند و همواره در جستجوی بیشتر به سر می‌برند.
سکونی به دست آور ای بی ثبات
که بر سنگ گردان نروید نبات
هوش مصنوعی: ثبات و آرامش را بدست آور ای بی ثبات؛ چرا که گیاه بر روی سنگ نمی‌روید و رشد نمی‌کند.
مپرور تن ار مرد رای و هشی
که او را چو می‌پروری می‌کشی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به بدن خود توجه کنی و آن را پرورش بدهی، باید به عقل و درایت نیز اهمیت دهی؛ زیرا اگر فقط بر روی جسم متمرکز شوی، در واقع به آن آسیب می‌زنی.
خردمند مردم هنر پرورند
که تن پروران از هنر لاغرند
هوش مصنوعی: افراد با خرد و دانش به پرورش هنر اهتمام دارند، در حالی که کسانی که تن به راحتی می‌گذرانند و تلاش نمی‌کنند، از هنر و خلاقیت کمبود دارند.
کسی سیرت آدمی گوش کرد
که اول سگ نفس خاموش کرد
هوش مصنوعی: کسی که به درون انسان گوش فراداده، ابتدا باید نفس حیوانی و تمایلات پایین‌تری را خاموش کند.
خور و خواب تنها طریق دد است
بر این بودن آیین نابخرد است
هوش مصنوعی: تنها خوردن و خوابیدن نشانه‌ی بی‌خودی و نادانی است و چنین زندگی کردن ناپسند و نادرست است.
خنک نیکبختی که در گوشه‌ای
به دست آرد از معرفت توشه‌ای
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که در آرامشی دور از هیاهو، با دانش و آگاهی، بهره‌ای برای خود جمع‌آوری کنند.
بر آنان که شد سر حق آشکار
نکردند باطل بر او اختیار
هوش مصنوعی: افرادی که حقیقت برایشان روشن شده است، هیچ‌گاه اجازه نمی‌دهند که نادرستی بر آنها تسلط پیدا کند.
ولیکن چو ظلمت نداند ز نور
چه دیدار دیوش چه رخسار حور
هوش مصنوعی: اما وقتی تاریکی نمی‌داند نور چیست، چه فرقی می‌کند که چهره دیو را ببیند یا چهره نیکوی حوری را؟
تو خود را از آن در چه انداختی
که چه را ز ره باز نشناختی
هوش مصنوعی: تو چرا خودت را به دردسر انداختی، در حالی که نمی‌دانستی چه چیزی را از دست داده‌ای؟
بر اوج فلک چون پرد جره باز
که در شهپرش بسته‌ای سنگ آز؟
هوش مصنوعی: اگر در آسمان به مانند پرنده‌ای بزرگ و آزاد باشید، این امکان وجود ندارد که بر خود سنگی سنگین بیفزایید و به راحتی پرواز کنید.
گرش دامن از چنگ شهوت رها
کنی، رفت تا سدرةالمنتهی
هوش مصنوعی: اگر بتوانی از چنگال تمایلات و خواسته‌های دنیوی رها شوی، به مقام و جایگاهی بسیار بلند و عمیق خواهی رسید.
به کم کردن از عادت خویش خورد
توان خویشتن را ملک خوی کرد
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از عادت‌های ناپسند خود کاسته و بر خود تسلط پیدا کنی، می‌توانی به قدرت و شخصیت واقعی خود دست یابی.
کجا سیر وحشی رسد در ملک
نشاید پرید از ثری بر فلک
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف این موضوع می‌پردازد که پرنده‌ای وحشی نمی‌تواند در جایی که مختص سلطنت و قدرت است، آزادانه پرواز کند و از سطح زمین به آسمان برود. به عبارتی دیگر، اشاره به محدودیت‌هایی دارد که بر سر راه موجودات آزاد وجود دارد.
نخست آدمی سیرتی پیشه کن
پس آن گه ملک خویی اندیشه کن
هوش مصنوعی: اول باید به شخصیت و رفتار خود بپردازی و آن را شکل دهی، سپس به فکر ویژگی‌های ملک و پادشاهی باش.
تو بر کرهٔ توسنی بر کمر
نگر تا نپیچد ز حکم تو سر
هوش مصنوعی: به جای نگرانی درباره‌ی مسائل مختلف، بر روی هدف خود تمرکز کن تا از مسیر خود منحرف نشوی.
که گر پالهنگ از کفت در گسیخت
تن خویشتن کشت و خون تو ریخت
هوش مصنوعی: اگر از دست تو پالتو (یا پوششی) رها شود، جان خود را قربانی کرده و خون تو را به زمین میریزد.
به اندازه خور زاد اگر مردمی
چنین پر شکم، آدمی یا خمی؟
هوش مصنوعی: اگر انسان‌ها به اندازه‌ی خوراکی که دارند، ولی بخاطر شکم خیلی بزرگ و پرخوری، دچار تضاد شوند، آیا می‌توان آنها را به عنوان انسان واقعی شناخت یا فقط به عنوان موجوداتی مشابه خمیر؟
درون جای قوت است و ذکر و نفس
تو پنداری از بهر نان است و بس
هوش مصنوعی: درون انسان جایی است که نیرو و قدرت واقعی او قرار دارد و ذکر و یاد خدا را فقط برای تامین نیازهای مادی نمی‌داند، بلکه بیشتر از آن است.
کجا ذکر گنجد در انبان آز؟
به سختی نفس می‌کند پا دراز
هوش مصنوعی: ذکر و یاد خدا در دل انسان‌های مغرور و طماع جایی ندارد. آن‌ها به سختی می‌توانند به آرامش و سکون برسند و دچار اضطراب و تشویش هستند.
ندارند تن پروران آگهی
که پر معده باشد ز حکمت تهی
هوش مصنوعی: افرادی که فقط به دنبال راحتی و لذت‌های ظاهری هستند، نمی‌دانند که پر بودن شکم به معنای بی‌خبری از دانش و حکمت است.
دو چشم و شکم پر نگردد به هیچ
تهی بهتر این رودهٔ پیچ پیچ
هوش مصنوعی: دو چشم و شکم پر هیچ وقت از تهی و خالی راضی نمی‌شوند، بهتر است که این رودهٔ پیچیده (مشکلات و چالش‌ها) همیشه وجود داشته باشد.
چو دوزخ که سیرش کنند از وقید
دگر بانگ دارد که هل من مزید؟
هوش مصنوعی: مانند آتش جهنم که وقتی از محدودیت‌ها آزاد می‌شود، صدا می‌زند: آیا چیزی بیشتر هست؟
همی میردت عیسی از لاغری
تو در بند آنی که خر پروری
هوش مصنوعی: با کم‌وزنی و لاغری تو، عیسی هم به حال مرگ می‌رسد، اما تو هنوز درگیر پرورش و تربیت خر هستی.
به دین، ای فرومایه، دنیا مخر
تو خر را به انجیل عیسی مخر
هوش مصنوعی: ای فرد پست و بی‌خود، دین را به خاطر دنیا خراب نکن. تو نباید به دنبال دنیا و خوشی‌های زودگذر بروی، حتی اگر این خوشی‌ها به کتاب مقدس وابسته باشند.
مگر می‌نبینی که دد را و دام
نینداخت جز حرص خوردن به دام؟
هوش مصنوعی: آیا نمی‌بینی که هیچ حیوانی در طبیعت به دام نیفتاده جز به خاطر حرص و طمع؟
پلنگی که گردن کشد بر وحوش
به دام افتد از بهر خوردن چو موش
هوش مصنوعی: پلنگی که با arrogance و خودپسندی به شکار می‌رود، در نهایت به دام می‌افتد و به سرنوشت بدی دچار می‌شود، درست مانند موشی که گرفتار می‌شود.
چو موش آن که نان و پنیرش خوری
به دامش در افتی و تیرش خوری
هوش مصنوعی: اگر از کسی که مواد غذایی‌اش را مصرف کنی، استفاده کنی، ممکن است خود را در دام او بیندازی و آسیب ببینی.

خوانش ها

بخش ۱ - سر آغاز به خوانش عندلیب
بخش ۱ - سر آغاز به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱ - سر آغاز به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1394/03/22 09:05
ناشناس

پبیت ششم کسی بود که اشتباهاً کی تایپ شده است

1394/05/14 00:08

همی میردت عیسی از لاغری
تو در بند آنی که خر پروری
با نگاه دستوری در این شعر سعدی، «می میرد» فعل واقع شده است و «ت» در می میرد «مضاف الیهی» است. «عیسی» نقش «فاعلی» دارد و چنین معنا می شود:
عیسی تو دارد از لا غری می میرد
در زبان ادب پارسی عیسی کنایه از جان است، این کنایه برگرفته از متون دینی است و توجه به نفس «عیسی» دارد. در روایات دینی ما یکی از معجزات این پیامبر «جان بخشی» و زنده کردن مردگان بوده است و می گویند دم او شفا بخش نیز بوده است. باری حافظ این تعبیر را در بیتی اینگونه به کار می برد:
هـمـیشه وقت تو ای عیسی صبا خوش باد
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت
یا که می گوید:
بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت
مولانا این تعبیر بدین گونه بکار می گیرد:
جانها در اصل خود عیسی دمند
یک زمان زخمند و دیگر مرهمند
سعدی بر آن است که جان و روح تو از لاغری و نحیفی دارد می میرد و تو هیچ توجهی به این امر نداری و از کنار آن ساده می گذری. نبایست این همه غرق تن پروری و شهوت رانی شد و گوش به خدمت نفس سپرد و هش را در پای شهوت داشت.
متوجه باش که جان تو دارد از فرط نحیفی می میرد ولی تو به فکر پروردن تن خود هستی، تو در بند آنی که خر پروری.
نکته اخلاقی:
انسان همانگونه که که به پرورش تن و ورزش اهمّیت می دهد و برای سلامتی تن روی به ورزش می آورد و بهترین غذا ها را استفاده می کند باید به پرورش روح و جان خویش نیز اهمّیت بدهد و آن را از تیررس آسیب های شکننده و کشنده حفظ کند.

1394/05/14 04:08
ناشناسی دیگر

و هم شاید اشاره به این بیت دارد
خر عیسا گرش به مکه برند
چون بیاید هنوز خر باشد

1396/02/10 02:05
میلاد کرمی

در بیت همی میردت عیسی از لاغری تو در بند آنی که خر پروری همانطور که میدانیم حضرت عیسی یک خر داشته است و همانگونه که بر اساس باور مسیحیان حضرت عیسی پس از به صلیب کشیده شدن به معراج میرود و بر اساس اعتقاد ما یهودا به جای او به صلیب کشیده شده و حضرت عیسی به معراج میرود به حر حال حضرت عیسی زنده می‌ماند و به عرش میرود و خر او بر روی زمین می ماند و میمیرد و فنا میپذیرد بر همین اساس میتوان گفت که منظور از عیسی، روح و نفس آدمی و خر که اشاره به خر حضرت عیسی دارد جسم آدمی است که نیست و نابود می شود.

1396/09/21 21:12
محسن

منظور از این بیت همی میردت عیسی از لاغری . تو در بند آنی که خر پروری این شعر به معنی این است که هیچ موقع نباید زیاده روی در خوردن داشت جوری انسان باید غذا بخورد که معده احساس درد نداشته باشد .

1398/06/15 09:09
دریا

صدای این اقاهه ک داره میخونه شعرشو خیلی زنونس.دوسش ندارم

1401/08/16 21:11
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

تو در وی همان عیب دیدی که هست

ز چندان هنر چشمِ عقلت ببست 

ممنون از آقای حمیدرضا محمدی برای برپایی(تاسیس) تارنمایِ گنجور 

1398/07/28 15:09
محمد مهدی

اگرچه استاد سخن در اینجا از لفظ عیسی و خر ، جان و تن آدمی را منظور داشته اند . اما از این بیت می توان ذر توجه به امر کم اهمیت بجای پرداختن به موضوع اصلی ، مشغولیت به فرع به جای اصل هم استفاده نمود .

1399/03/20 14:06
سام

منم با دریا موافقم. من متوجه تن این صدا شدم ولی خب همین کمک کردن و خوندن خیلی خوشحالم می کنه. کاش همه شعرا روش خوانش صحیحش بود

1402/06/03 01:09
محسن صبوری

بنام خداوند جان آفرین

حکیم سخن در زبان آفرین

سپاس از ایجاد کنندگان این سایت بسیار خوب و مفید و‌ تشکر بابت  امکان حضور بنده در این فضا

نیز تشکر فراوان از انسان های خردمند و هنرمند و توانایی که به خوبی ابیات را خوانده و تفسیر و توضیح و حاشیه نویسی می کنند

موارد ادبی و توضیحات مفید بسیار  زیادی از همه ی شما عزیزان ادیب در حاشیه ها  تا امروز یاد گرفته ام به امید اینکه اگر نکاتی هم بنده ناپخته برایم سوال بود زین پس بپرسم و بیشتر یاد بگیرم و اگر هم نکته ای یا چیزی اشتباه دیدم هم مطرح کنم تا در رشد و تکامل همه ی ما انسان ها تاثیر گذار باشد 

ایا در خوانش زیبای اقای حمید رضا محمودی که از ایشان هزاران بار تشکر می کنم بخاطر زحماتشان در خواندن دقیق و صحیح اشعار ایا  حرص خوردن درست بیان شده است ؟!

بنظر بنده کسره بعد از حرص لازم است به معنای زیاده خواهی حرص خوردن 

1402/06/03 09:09
حمیدرضا

با سپاس از تذکر جنابعالی، درست می‌فرمایید. این بیت اشتباه خوانده شده است.