بخش ۱۲ - حکایت
شنیدم که صاحبدلی نیکمرد
یکی خانه بر قامت خویش کرد
کسی گفت میدانمت دسترس
کز این خانه بهتر کنی، گفت بس
چه میخواهم از طارم افراشتن؟
همینم بس از بهر بگذاشتن
مکن خانه بر راه سیل، ای غلام
که کس را نگشت این عمارت تمام
نه از معرفت باشد و عقل و رای
که بر ره کند کاروانی سرای
بخش ۱۱ - حکایت مرد کوته نظر و زن عالی همت: یکی طفل دندان برآورده بودبخش ۱۳ - حکایت: یکی سلطنت ران صاحب شکوه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شنیدم که صاحبدلی نیکمرد
یکی خانه بر قامت خویش کرد
هوش مصنوعی: شنیدم که فردی با تقوا و نیکو در جستجوی حقیقت، خانهای برای خود بنا کرد که نماد وجود و وجودش باشد.
کسی گفت میدانمت دسترس
کز این خانه بهتر کنی، گفت بس
هوش مصنوعی: کسی به او گفت که میداند میتواند از این خانه بهتر بیرون برود، او صرفاً پاسخ داد که در این باره دیگر صحبت نکنید.
چه میخواهم از طارم افراشتن؟
همینم بس از بهر بگذاشتن
هوش مصنوعی: من چه آرزویی از بلندای طارم دارم؟ همین که بتوانم از آن عبور کنم برایم کافی است.
مکن خانه بر راه سیل، ای غلام
که کس را نگشت این عمارت تمام
هوش مصنوعی: ای غلام، خانهات را در کنار راه سیل نساخت، زیرا هیچکس نتوانسته است این بنا را بهطور کامل بسازد.
نه از معرفت باشد و عقل و رای
که بر ره کند کاروانی سرای
هوش مصنوعی: با دانش و تفکر نمیتوان به تنهایی بر راه دشواری قدم گذاشت، زیرا این کار نیاز به زحمت و تلاش مشترک دارد.
خوانش ها
بخش ۱۲ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۲ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۱۲ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1397/02/08 11:05
روح اله دره شیری
در بیت انتهایی کاروانی به معنی مسافر است.
شرط عقل و رای و شناخت نیست که مسافر بر گذر و راه منزل کند. اشاره به دل نبستن و فریفته دنیا نشدن