بخش ۱۳ - گفتار اندر اخلاص و برکت آن و ریا و آفت آن
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۱۳ - گفتار اندر اخلاص و برکت آن و ریا و آفت آن به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۳ - گفتار اندر اخلاص و برکت آن و ریا و آفت آن به خوانش عندلیب
بخش ۱۳ - گفتار اندر اخلاص و برکت آن و ریا و آفت آن به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
افزودن افزون بر اضافه کردن معنی انضمام هم میدهد به پهلوی اپزوتن بوده است و اپزونیک به معنی برکت بوده است
نحاس: مسگز، مس فروش
صراف:کسی که پول خوب را از بد جدا میکند؛ زرشناس
به اندازه بود باید نمود
خجالت نبرد آنکه ننمود و بود
گویند پادشاهی به راهی میگذشت درویشی دید مچاله بر گلیم خود خفته فرمان داد و درویش را همیان سکه بخشید.حکایت به گوش دیگر کسان رسید.درویشی را خوش آمد پس گاه بازآمدن پادشاه بدان راه گلیم افکند.چون آوای سم اسبان لشکر پادشاه به گوش رسید خود را به خواب زد.دست باز و پا دراز که در دل شاه بیش اثر کند.شاه تا چنین دید فرمان داد دست و پای او بریدند. وزیر شاه را پرسید این کجا و آن کجا?
گفت آن درویش پای را به اندازه گلیم خود دراز و این دیگر پا از گلیمش درازتر کرد.