گنجور

بخش ۱۱ - حکایت

چه خوش گفت شاگرد منسوج باف
چو عنقا بر آورد و پیل و زراف
مرا صورتی بر نیاید ز دست
که نقشش معلم ز بالا نبست
گرت صورت حال بد یا نکوست
نگارندهٔ دست تقدیر، اوست
در این نوعی از شرک پوشیده هست
که زیدم بیازرد و عمروم بخست
گرت دیده بخشد خداوند امر
نبینی دگر صورت زید و عمرو
نپندارم ار بنده دم در کشد
خدایش به روزی قلم در کشد
جهان آفرینت گشایش دهاد
که گر وی ببندد که داند گشاد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه خوش گفت شاگرد منسوج باف
چو عنقا بر آورد و پیل و زراف
هوش مصنوعی: شاگرد منسوج باف با بیانی زیبا و دلنشین سخن می‌گوید، همان‌طور که پرنده‌ای افسانه‌ای و بزرگ چون عنقا به آسمان می‌رود و همچنین به بزرگی و قدرت فیل و زرافه اشاره دارد.
مرا صورتی بر نیاید ز دست
که نقشش معلم ز بالا نبست
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم چهره‌ای بسازم که به خوبی آنچه معلم از بالا طراحی کرده، باشد.
گرت صورت حال بد یا نکوست
نگارندهٔ دست تقدیر، اوست
هوش مصنوعی: اگر حال تو خوب یا بد است، نویسنده‌ی سرنوشت تو همان خداست.
در این نوعی از شرک پوشیده هست
که زیدم بیازرد و عمروم بخست
هوش مصنوعی: در اینجا نوعی از شرک وجود دارد که زید مرا آزار می‌دهد و عمر مرا راحت نمی‌گذارد.
گرت دیده بخشد خداوند امر
نبینی دگر صورت زید و عمرو
هوش مصنوعی: اگر خداوند به تو بینش عطا کند، دیگر هیچگاه به ظاهر زید و عمرو توجهی نخواهی داشت.
نپندارم ار بنده دم در کشد
خدایش به روزی قلم در کشد
هوش مصنوعی: نباید گمان کنی که اگر بنده‌ای از درِ درگاه خداوند خارج شود، خداوند روزی‌اش را از او می‌گیرد.
جهان آفرینت گشایش دهاد
که گر وی ببندد که داند گشاد
هوش مصنوعی: از خدا بخواه که درهای روزی و فرصت‌ها را به رویت باز کند؛ زیرا اگر او درها را ببندد، هیچ‌کس نمی‌داند چگونه می‌توان آن‌ها را گشود.

خوانش ها

بخش ۱۱ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/12/02 16:03
رضا

در این نوعی از شرک پوشیده هست
که زیدم بیازرد و عمرم بخست
گرت دیده بخشد خداوند امر

نبینی دگر صورت زید و عمر

1394/05/11 09:08
ناشناس

رضا جان عمر با و اضافه اومده که کاملا فرقه با عمر.....عمر یک اسم عربیه عمرو اسم دیگه ......جسارت بنده رو عفو فرمایید...

1394/08/04 09:11
ناشناس

عمر با واو اضافه در زبان عرب حتی هنگام تلفظ امر خوانده میشود.....در صورتی که عمر بدون واو omarخوانده میشود

1400/09/28 00:11
افسانه چراغی

زید و عمرو در عربی دو اسم مبهم هستند مانند فلانی و بهمانی در فارسی.

1401/08/16 11:11
امیر

در ادبیات عرب مثلی هست که می گوید:

ضرب زید عمرو

حال پرسیده میشود چرا زید عمر رو کتک زد و جواب این است که چون عمر(امر) یک واو از اسم داوود دزدیده است و به نام خود افزوده و عمرو شده است و باز هم امر خوانده میشود و داوود نیز به شکل داود نوشته میشود!