بخش ۸ - حکایت
شکر خندهای انگبین میفروخت
که دلها ز شیرینیش میبسوخت
نباتی میان بسته چون نیشکر
بر او مشتری از مگس بیشتر
گر او زهر برداشتی فیالمثل
بخوردندی از دست او چون عسل
گرانی نظر کرد در کار او
حسد برد بر گرم بازار او
دگر روز شد گرد گیتی دوان
عسل بر سر و سرکه بر ابروان
بسی گشت فریادخوان پیش و پس
که ننشست بر انگبینش مگس
شبانگه چو نقدش نیامد به دست
به دلتنگ رویی به کنجی نشست
چو عاصی ترش کرده روی از وعید
چو ابروی زندانیان روز عید
زنی گفت بازی کنان شوی را
عسل تلخ باشد ترش روی را
به دوزخ برد مرد را خوی زشت
که اخلاق نیک آمدهست از بهشت
برو آب گرم از لب جوی خور
نه جلاب سرد ترش روی خور
حرامت بود نان آن کس چشید
که چون سفره ابرو به هم در کشید
مکن خواجه بر خویشتن کار سخت
که بدخوی باشد نگونسار بخت
گرفتم که سیم و زرت چیز نیست
چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟
بخش ۷ - حکایت توبه کردن ملک زادهٔ گنجه: یکی پادشهزاده در گنجه بودبخش ۹ - حکایت در معنی تواضع نیکمردان: شنیدم که فرزانهای حق پرست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شکر خندهای انگبین میفروخت
که دلها ز شیرینیش میبسوخت
هوش مصنوعی: شکر یک نوع شیرینی خوشمزه است که در اینجا به عنوان نمادی از شادی و لذت معرفی میشود. کسی با لبخندی دلنشین و شیرین، این شکر را میفروشد و این لبخند به قدری شیرین و زیباست که میتواند دلها را تحت تأثیر قرار دهد و آنها را به وجد آورد.
نباتی میان بسته چون نیشکر
بر او مشتری از مگس بیشتر
هوش مصنوعی: نباتی که در میان گیاهی محصور شده، همچون نیشکری است که مشتریاش از تعداد مگسها بیشتر است.
گر او زهر برداشتی فیالمثل
بخوردندی از دست او چون عسل
هوش مصنوعی: اگر او زهر را بردارد، مثلاً دیگران از دستان او مانند عسل میخورند.
گرانی نظر کرد در کار او
حسد برد بر گرم بازار او
هوش مصنوعی: وقتی محبوب به کسی توجه میکند، حسادت بقیه برمیخیزد و باعث میشود که آن شخص در مرکز توجه و جذابیت قرار گیرد.
دگر روز شد گرد گیتی دوان
عسل بر سر و سرکه بر ابروان
هوش مصنوعی: دیگر روز شده و دنیا در حال گردش است، مانند عسل که بر روی سر میچکد و سرکه بر ابروها.
بسی گشت فریادخوان پیش و پس
که ننشست بر انگبینش مگس
هوش مصنوعی: بسیار بودند افرادی که تلاش کردند و داد و فریاد کردند، اما هیچ آسیبی به او نرسید و مگسی بر عسلش ننشست.
شبانگه چو نقدش نیامد به دست
به دلتنگ رویی به کنجی نشست
هوش مصنوعی: در شب وقتی که چیزی که میخواست را به دست نیاورد، با دلی غمگین و ناامید به گوشهای نشسته است.
چو عاصی ترش کرده روی از وعید
چو ابروی زندانیان روز عید
هوش مصنوعی: وقتی که شخصی به خاطر خطاهایش از وعدههای خوب و امیدبخش روی برمیگرداند، مانند ابروهای زیبا و آراستهای میشود که در روز عید بر روی خواهشهای زندانیان سایه میافکند.
زنی گفت بازی کنان شوی را
عسل تلخ باشد ترش روی را
هوش مصنوعی: زنی به همسرش گفت که اگر با دیگران بازی کنی، زندگیات مانند عسل تلخ خواهد شد و چهرهات هم مانند کسانی که به تو بد میکنند، ناامید و ترش خواهد گشت.
به دوزخ برد مرد را خوی زشت
که اخلاق نیک آمدهست از بهشت
هوش مصنوعی: مردی که دارای خوی و رفتار بد است، به جهنم خواهد رفت، زیرا رفتار نیک و خوب از بهشت نشأت میگیرد.
برو آب گرم از لب جوی خور
نه جلاب سرد ترش روی خور
هوش مصنوعی: به جوی برو و آب گرم بیاور و از آن بنوش؛ نه اینکه آب سرد و ترش را بخوری.
حرامت بود نان آن کس چشید
که چون سفره ابرو به هم در کشید
هوش مصنوعی: اگر کسی نان کسی را بچشد و او از روی غفلت و بدون توجه، ابروهایش را به هم بکشد، این عمل برای او حرام است. یعنی احترام و حرمت آن شخص را نباید نادیده گرفت.
مکن خواجه بر خویشتن کار سخت
که بدخوی باشد نگونسار بخت
هوش مصنوعی: ای خواجه، به خودت سخت نگیرید، زیرا که انسان بدخواه، سرنوشتش به زوال میانجامد.
گرفتم که سیم و زرت چیز نیست
چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟
هوش مصنوعی: من متوجه شدم که طلا و نقره هیچ ارزشی ندارند، چرا که زبان شیرین سعدی نیز در دسترس نیست.
خوانش ها
بخش ۸ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۸ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۸ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۸ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
1397/09/17 13:12
بیگانه
گرفتم که سیم و زرت چیز نیست
چو سعدی زبان خوشت نیز نیست؟!!!
هاهاهااااااااااا... سعدی،سعدی! از دست سعدی و حافظ وقتی از خودشان تعریف می کنند و من دلم برایشان غنج می زند!
1398/02/19 10:05
زبان خوش و سخنان شیرین به طور قطع دنیای انسان را دگرگون میکند و به اصطلاح امروزی مار را از سوراخ بیرون میکشد و برعکس ترش رویی و تلخ سخنی دنیای انسان را تیره و تار می کند...دیگر بدیهی شده است که بگوییم سخن و گفتار انسان دنیای او را می سازد.........درود بر شیخ اجل
1399/12/19 11:02
مهتاب خوبدل
سرکه بر ابروان : کنایه از ترشرویی