گنجور

بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان

سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد
پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟
پس از گریه مرد پراکنده روز
بخندید کای بابک دلفروز
مرا گرچه هم سلطنت بود و بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش
محال است اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندر برم
توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید ز مردم سگی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید
هوش مصنوعی: سگی به عابر در بیابان حمله‌ور شد و به قدری خشمگین بود که زهرش از دندان‌هایش ریخت.
شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد
هوش مصنوعی: شب به خاطر ناراحتی و درد، او را از خواب محروم کرد. در دل شب، دختری کوچک و زیبا در جمع وجود داشت.
پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟
هوش مصنوعی: پدر را با بی‌احترامی و تندی رفتار کرد، اما در نهایت خود او نیز از آسیب‌پذیری در امان نخواهد بود.
پس از گریه مرد پراکنده روز
بخندید کای بابک دلفروز
هوش مصنوعی: پس از آنکه مردی گریه کرد، روز دوباره به زیبایی و روشنی خود برگشت و خندید، ای بابک دل‌نواز.
مرا گرچه هم سلطنت بود و بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش
هوش مصنوعی: اگرچه من دارای سلطنت و قدرت بودم، اما از داشتن خوشی و لذات زندگی خودم حسرت می‌خورم.
محال است اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندر برم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که نمی‌توانم در مواجهه با خطر یا چالش سر تسلیم فرود آورم و در عین حال به چیز بی‌اهمیتی توجه کنم. به طور کلی، تأکید بر این است که در شرایط سخت، نباید به مسائل بی‌اهمیت پرداخت.
توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید ز مردم سگی
هوش مصنوعی: می‌توان با افراد نادان و بد رفتار کنار آمد، اما از انسان‌ها هیچ چیز بدی نمی‌سازند.

خوانش ها

بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان به خوانش عندلیب
بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۰ - حکایت در معنی عزت نفس مردان به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1392/01/09 08:04
عبداله

تصور می کنم بابک دلفروز صحیح باشد.

1393/02/21 12:04
نایب تیاری

در بیت آخر فکر کنم * سگان را طبیعت بود بدرگی ** ولیکن ز مردم نیاید سگی

1394/05/15 23:08
مجید

اگر اشتباه نکنم در برخی نسخ تیز دندان هم آمده است .

1395/05/26 18:07
حسین

جناب عبدا... ، تیاری، و مجید
شوربختانه نگر هر سه‌ی شما نادرست است.
این شعر اینقدر معروف است که اگر به اندازه‌ی کافی سن داشته باشید، به یاد خواهید آورد که آن را در متون درسی دبیرستانی خوانده‌اید.
اگر بابک را درست بدانیم باید در بیت قبل دست برده دختر را به پسر تبدیل کنیم. وزن شعر به کلی به هم می‌ریزد. پس اگر هنوز بابک مد نظرتان هست باید با پیشنهادی در مورد مصرع دوم بیت دوم همراه باشد.
بدرگی به معنای خشم گرفتن و با روی برافروخته با دیگران روبرو شدن است. این صفتی انسانی است و به سگ ربطِی ندارد. مثل نیش عقرب که از ره کین نیست، چون کین یا کینه صفتی انسانی است.
تیز دندان هم اگر در نسخه‌ای آمده غلطی چاپی بوده. زمانی در چاپخانه‌های معدود تهران هم ترجمه‌ی کتب جک لندن و هم اشعار سعدی را احتمالا یک چاپخانه چیده و کارگر طفلک گمان کرده اینجا هم باید تیز دندان چیده شود. به متن مصرع توجه کنید: که آخر تو را نیز دندان نبود؟ یعنی آخر تو هم دندانی برای گاز گرفتن نداشتی؟

1395/05/18 00:08
علیرضا

شاید در مصرع دوم بیت اول (بدان سان که خون از رگش برجهید) درست باشد

1395/07/18 09:10
مجید

بابک یعنی بابایی یا فرزندم و گوینده پدر استو ربطی به اینکه فرزند دختر باشد یا پسر ندارد در حالیکه مامک یعنی مادر یا مامان و از طرف مادر بیان میشود

1396/01/08 15:04
میثلق

دوستان گرامی توجه کنند که نظر شخصی را در درست یا نادرست بودن متون ادبی ملاک قرار ندهند. تصحیح متون ادبی ( بلکه تمامی متون کلاسیک ) سیک و سیاقی دارد که درخور متخصصان است. شادروان دکتر غلامحسین یوسفی در تصحیح بسیار معتبر خویش موارد بالا را توضیح داده اند ، و دوستان می توانند بدان مراجعه کنند. اجمالا عرض می کنم که نباید نظر شخصی را در تصحیح متن دخالت داد.باری طبق تصحیح استاد شادروان دکتر یوسفی : مامک ... و توان کرد با ناکسان بدرگی صحیح می باشد ... با تشکر و اعتذار

1396/07/10 18:10
احسان

با عرض سلام . معنی مصرعی که گفته (( به خیل اندرش دختری بود خرد )) یعنی دخترکی نظرش و خیالش بود ؟؟؟
و قسمتی که بیان کرده (( که آخر تو را نیز دندان نبود؟ )) چه معنی میده؟؟
خیلی ممنون

1397/08/05 07:11
لادن

جناب تیاری بیت آخر کاملا صحیح است و جنابعالی با حفظ فاصله نوشتاری معنی مورد نظر گوینده را مخدوش کرده اید. " بد رگی " به معنی بد اخلاقی و تند خوئی است.
حسین گرامی ؛ بابک درست است و لزومی به تغییر جنسیت فرزند نیست از این رو که پدر به خاطر تندی کردن دخترکی که در خارج از جایگاه خودش به پدر سخت میگیرد او را پدر عزیز " یا کوچک " خود میخواند.

1398/08/24 09:10
شهروز کبیری

با دورد به همگی، لادن عزیز، شما فرمایش حسین را به درستی تصحیح فرمودید، فرزند دختر است. اما درباره معنای بابک به نظر میرسد به خطا رفته اید. در واژّ بابک از کاف تحبیب استفاده شده نه کاف تصغیر. بنابراین بابک یعنی ای عزیز دل پدر. به قول امروزی ها: بابایی، بابا جون
بخندید کای بابک دلفروز: (پدر) خندید و (خطاب به دخترش) گفت ای عزیز دل پدر

1398/08/24 09:10
شهروز کبیری

مرا گر چه هم سلطنت بود و بیش
سلطنت در اینجا به معنی سلطه و قدرت بیشتر داشتن است. میگوید من بر سگ چیرگی داشتم و از او سر بودم.

1399/06/02 12:09
پیران پیران

بیت چهارم مامَک دل‌فروز درست است
نه بابک دلفروز یعنی مثلا مامان کوچولو چون گفته دختر ی خرد داشت...

1400/06/11 13:09
سعدی جان

درچندین نسخه که مشاهده کردم 

مامک دلفروز صحیح میباشد