بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق به خوانش فاطمه زندی
بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق به خوانش عندلیب
بخش ۶ - حکایت در معنی غلبه وجد و سلطنت عشق به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
بجای مطلب می شود سخن را به کار برد
سلام
بجای "بر خیش" با ید نوشته شود برخیش، برخی بمعنی فدائی میباشد.
بسوزاندم هر شبی آتشش
سحر زنده گردم به بوی خوشش
اگر میرم امروز در کوی دوست
قیامت زنم خیمه پهلوی دوست
پیشکش کسانی که هر جا دیندند واژه[دوست] بکار رفته هپروت بافی میکنند.
دوست=شاهد سمرقندی
یکی شاهدی در سمرقند داشت
که گفتی بجای سمر قند داشت
جناب سون، بسیار زیبا فرمودید و گویی سخن از زبان و دل ما می گویی.
احسان عزیز به طنز عرض میکنم : همانگونه که بین "با" و "ید" شما در نوشتن "باید" فاصله افتاده است بین "بر" و "خیش" هم در زمان تایپ فاصله ای سهو افتاده است، وگرنه نویسندگان و غالب خوانندگان سعدی گمان میبرم که معنای "برخی" را بدانند.
درودتان باد.به گمانم برخیش بااملای صحیح برخویش باشد که ازبربعلاوه ی خوی بروزن می به معنای عرق باشدبعلاوه ی شین انتهای آن که ضمیراست.
گرامی احسان
همی رفتی و دیدهها در پیش
دل دوستان کرده جان برخیش
درست گفتی
امروزه ” برخیش “ را ”برخی اش“ می نویسند به مانای فدایی اش
از فحوای بیت نیز چنین برداشت می شود
ممنونم
سوال من را جواب دادید.
ظاهرا دوستانیکه خوانش صوتی شون در این تارنما گذارده میشه راهنمایی نمیشن ازطرف گردانندگان.
.
.
بیت دوتا مانده ب اخر:
قافیه "خوشش" نوشته میشه ولی به فتح اول "خشش" خوانده میشه تا با قافیه مصرع قبلش تراز شه ازنظر اوایی
با شما موافقم و متاسفانه این اشتباهیست رایج در خواندن اشعار. در واقع برخلاف آنچه امروز میگیم، این تغییر صدای واو معدوله برای مراعات قافیه نیست بلکه اصلاً صدای درست این واو بوده در اون زمان. زبان شناسان به ما میگن که در واقع تلفظ صحیح واو معدوله در حول و حوش قرون سعدی همیشه به همین شکل بوده، شاید صدایی بین فتحه و ضمه که هنوز هم در بعضی گویشهای محلی به کار میره یا مثلاً در زبان کردی. پس به طور مثال تلفظ درست کلماتی مثل خوش، خورشید، و خور، لااقل به گویش آن دوران، میشه شبیه: «خُوَش»، «خُوَرشید»، و «خُوَر»، که صدای واو معدوله پس از خ ترکیب سه صداست (اُوَ) که به سرعت ادا میشه و در نتیجه شبیه صدای فتحه «اَ». به این ترتیب در اشعار اون دوره هر وقت این صدا قسمتی از قافیه بوده همیشه هم قافیه شده با کلمهای که در اون نقطه فتحه دارند، درست مثل این شعر، و باید شبیه فتحه خونده بشه. حالا سوال اینه که آیا بهتره همیشه این صدا رو به همون شکل اصلی بخونیم یا لااقل شبیه فتحه، حتی وقتی در وسط مصرع هستند و نه جزئی از قافیه؟ یا اینکه با تلفظ امروزشون بخونیم؟ من به شخصه در این مورد نظری ندارم و میگذارم به عهده سلیقهی خواننده. هستند کسانی که تلفظ اصلی رو در همه موارد به کار میبرند، با فرض اینکه تلفظ اصلی با تلفظ امروز متفاوت بوده و اون تلفظ رو بدونیم (به نظر من بعضیها هم ار سر تظاهر چنین میکنند). مثلاً می (=شراب) رو با فتح میم تلفظ میکنند.
توضیحات بیشتر در مورد تلفظ واو معدوله در صفحه ویکی پدیا:
لابد در مصرع دوم بیت اول باید ثمر بجای سمر باشه تا معنی دار بشه. یعنی بجای میوه ،قند میداد. میوه که خیلی شیرین باشه میگن شیرینه مثل قند.
تعبیر جالبی پیشنهاد کردید. با تعبیر شما معنی سازگار میشه ولی زیبایی کم میشه چون دو ترکیب اگر هم املا باشند (یعنی کلمه سمرقند و ترکیب دو کلمه سمر و قند) اون وقت صنعت ایهام رو برآورده میکنند، از طرف دیگه من برای «سمر» هنوز معنیی پیدا نکردهام که به این مصرع بخوره (سمر= افسانه، داستان، مشهور ...،)