گنجور

بخش ۳ - در محبت روحانی

چو عشقی که بنیاد آن بر هواست
چنین فتنه‌انگیز و فرمانرواست،
عجب داری از سالکان طریق
که باشند در بحر معنی غریق؟
به سودای جانان به جان مشتغل
به ذکر حبیب از جهان مشتغل
به یاد حق از خلق بگریخته
چنان مست ساقی که می ریخته
نشاید به دارو دوا کردشان
که کس مطلع نیست بر دردشان
الست از ازل همچنانشان به گوش
به فریاد قالوا بلی در خروش
گروهی عمل دار عزلت نشین
قدمهای خاکی، دم آتشین
به یک نعره کوهی ز جا بر کنند
به یک ناله شهری به هم بر زنند
چو بادند پنهان و چالاک پوی
چو سنگند خاموش و تسبیح گوی
سحرها بگریند چندان که آب
فرو شوید از دیده‌شان کحل خواب
فرس کشته از بس که شب رانده‌اند
سحرگه خروشان که وامانده‌اند
شب و روز در بحر سودا و سوز
ندانند ز آشفتگی شب ز روز
چنان فتنه بر حسن صورت‌نگار
که با حسن صورت ندارند کار
ندادند صاحبدلان دل به پوست
وگر ابلهی داد، بی‌مغز اوست
می صرف وحدت کسی نوش کرد
که دنیا و عقبی فراموش کرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو عشقی که بنیاد آن بر هواست
چنین فتنه‌انگیز و فرمانرواست،
هوش مصنوعی: عشق‌هایی که بر پایه‌های ناپایدار و ظاهری بنا شده‌اند، به شدت تحریک‌کننده و سلطه‌گر هستند.
عجب داری از سالکان طریق
که باشند در بحر معنی غریق؟
هوش مصنوعی: تعجب نکن از افرادی که در مسیر سعادت قدم می‌گذارند و به عمق معانی می‌رسند، چرا که آنها در دریای علوم و معانی غرق شده‌اند.
به سودای جانان به جان مشتغل
به ذکر حبیب از جهان مشتغل
هوش مصنوعی: در خیالی پر از عشق محبوب، دل مشغول شده و به یاد او از همه چیز در جهان غافل شده‌ام.
به یاد حق از خلق بگریخته
چنان مست ساقی که می ریخته
هوش مصنوعی: به یاد خدا از مردم دور شده، مانند مستی که ساقی شراب می‌ریزد.
نشاید به دارو دوا کردشان
که کس مطلع نیست بر دردشان
هوش مصنوعی: نمی‌توان برای درمان آن‌ها دارو تجویز کرد، زیرا هیچ‌کس از درد و مشکل آن‌ها باخبر نیست.
الست از ازل همچنانشان به گوش
به فریاد قالوا بلی در خروش
هوش مصنوعی: آیا تو از آغاز، به صدای فریاد آن‌ها که گفتند "بله" توجه نکردی؟
گروهی عمل دار عزلت نشین
قدمهای خاکی، دم آتشین
هوش مصنوعی: گروهی در کنار هم نشسته‌اند و زندگی ساده و بی‌زرق و برق دارند، در حالی که دیگری با انرژی و حرارتی متفاوت در حال فعالیت است.
به یک نعره کوهی ز جا بر کنند
به یک ناله شهری به هم بر زنند
هوش مصنوعی: با یک فریاد، کوهی را از جایش حرکت می‌دهند و با یک ناله، شهری را به هم می‌ریزند.
چو بادند پنهان و چالاک پوی
چو سنگند خاموش و تسبیح گوی
هوش مصنوعی: آن‌ها مثل باد هستند که پنهان و سریع حرکت می‌کنند، اما مانند سنگ، بی‌صدا و ثابتند و در دل خود ذکر و تسبیح می‌گویند.
سحرها بگریند چندان که آب
فرو شوید از دیده‌شان کحل خواب
هوش مصنوعی: در صبح‌ها به قدری اشک می‌ریزند که چشمانشان مانند کحل خواب غرق می‌شود.
فرس کشته از بس که شب رانده‌اند
سحرگه خروشان که وامانده‌اند
هوش مصنوعی: سوارکار خسته و بی‌رمق است، چون شب خیلی طولانی و خسته‌کننده‌ای را پشت سر گذاشته و حالا صبح می‌تواند به راه ادامه دهد، اما همچنان ناتوان و گیج مانده است.
شب و روز در بحر سودا و سوز
ندانند ز آشفتگی شب ز روز
هوش مصنوعی: در هر دو روز و شب، در عذاب و اضطراب زندگی می‌کنند و نمی‌دانند که آیا این آشفتگی در تاریکی شب است یا در روشنی روز.
چنان فتنه بر حسن صورت‌نگار
که با حسن صورت ندارند کار
هوش مصنوعی: فتنه‌ای که در زیبایی چهره‌ی معشوق وجود دارد، به قدری فراوان است که حتی زیبایی عادی هم نمی‌تواند با آن رقابت کند.
ندادند صاحبدلان دل به پوست
وگر ابلهی داد، بی‌مغز اوست
هوش مصنوعی: صاحبدلان هیچ‌گاه دل خود را به ظواهر و لباس‌ها نمی‌دهند، اما اگر کسی احمق باشد و دلش را به چیزهای بی‌ارزش بسپارد، این نشان از بی‌مغزی اوست.
می صرف وحدت کسی نوش کرد
که دنیا و عقبی فراموش کرد
هوش مصنوعی: کسی که در میخانه به وحدت و یگانگی خداوند مست شده، به حدی غرق در این تجربه شده که یاد دنیا و آخرت از ذهنش رفته است.

خوانش ها

در محبت روحانی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۳ - در محبت روحانی به خوانش فاطمه زندی
بخش ۳ - در محبت روحانی به خوانش عندلیب
بخش ۳ - در محبت روحانی به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1395/02/06 20:05
امیرحسین

این شعر بسیار مختصر اولیا خدارا توصیف میکند. همانطور که در قرآن می فرماید: رجال لا تلهیهم تجارت و لا بیع عن ذکر الله.
بیاد حق از خلق بگریخته!
گرچه این مفاهیم و معنویات الان نیست گم شده ودر حد افسانه است. اما اصل آن درست است و انسان توانایی رسیدن به این حد ارتباط با خالق خودش را دارد
حافظ می فرماید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود- زهرچه رنگ تعاق پذیرد آزاد است

1397/08/25 11:10
لیرا

چنان فتنه بر حسن صورت نگار
یعنی چی؟

1398/02/20 20:05
عباس بروجردی

چنان فتنه برحسن صورت نگار
که با حسن صورت ندارند کار
شیح اجل حضرت سعدی خواسته که بگوید اگرچه آثار خلق شده توسط خالق آثار موجب شگفتی و حیرت میشود ولی صاحبدلان آنچنان در خلق کننده ی اثار حیران و شگفت زده اند که هیچ توحهی به آثار خلق شده ندارند

1398/06/13 10:09
رامین

یعنی چنان مفتون زیبایی حالق هستند که ...

1399/03/12 23:06
محمد حسنپور

با سلام و احترام به شما عزیزان مفهوم این شعر معادل شعر تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم تو به سیمای شخص مینگری ما در آثار صنع حیرانبم

1399/05/08 15:08
مهدی

با سلام و خسته نباشید.
بیت سوم ، مصراع اول ، مشتغل صحیح میباشد.

1400/09/29 18:11
افسانه چراغی

مشتغل شدن به: سرگرم و مشغول شدن

مشتغل شدن از: روی‌گردان شدن، رو برگرداندن، اِعراض کردن

بنابراین در هر دو مصرع، مشتغل درست است.