گنجور

بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن

تو را عشقِ همچون خودی ز آب و گل
رباید همی صبر و آرام دل
به بیداریش فتنه بر خَد و خال
به خواب اندرش پای بند خیال
به صدقش چنان سر نهی در قدم
که بینی جهان با وجودش عدم
چو در چشم شاهد نیاید زرت
زر و خاک یکسان نماید برت
دگر با کست بر نیاید نفس
که با او نماند دگر، جایِ کس
تو گویی به چشم اندرش منزل است
وگر دیده بر هم نهی، در دل است
نه اندیشه از کس که رسوا شوی
نه قوت که یک دم شکیبا شوی
گرت جان بخواهد، به لب بر نهی
ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو را عشقِ همچون خودی ز آب و گل
رباید همی صبر و آرام دل
هوش مصنوعی: عشق تو آنقدر قوی است که می‌تواند از وجود و طبیعت تو بربیفتد و به آرامش و صبر دل تو لطمه بزند.
به بیداریش فتنه بر خَد و خال
به خواب اندرش پای بند خیال
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره می‌کند که در بیداری چیزی مانند فتنه و جاذبه دارد، اما زمانی که در خواب است، این جذابیت او به افکار و خیالات شاعر تبدیل می‌شود. به عبارت دیگر، زیبایی معشوق در بیداری بسیار برجسته و فریبنده است، اما در خواب، شاعر تنها می‌تواند به یاد او باشد و در خیال خود غرق شود.
به صدقش چنان سر نهی در قدم
که بینی جهان با وجودش عدم
هوش مصنوعی: اگر با ایمان و صداقت کامل به کسی نزدیک شوی، آنچنان او را می‌بینی که گویا وجود جهان به خاطر او معنا می‌گیرد و بدون او هیچ است.
چو در چشم شاهد نیاید زرت
زر و خاک یکسان نماید برت
هوش مصنوعی: وقتی در نظر عاشق زیبایی معشوق دیده نشود، همه چیز از طلا تا خاک در نظرش یکسان و بی‌ارزش می‌شود.
دگر با کست بر نیاید نفس
که با او نماند دگر، جایِ کس
هوش مصنوعی: دیگر نمی‌توانم به راحتی با او نفس بکشم، زیرا بعد از او دیگر کسی در این دنیا نمی‌ماند.
تو گویی به چشم اندرش منزل است
وگر دیده بر هم نهی، در دل است
هوش مصنوعی: انگار که در دل او خانه‌ای داری، و اگر چشمانت را ببندی، او در عمق وجودت جا دارد.
نه اندیشه از کس که رسوا شوی
نه قوت که یک دم شکیبا شوی
هوش مصنوعی: نه نگران نظر دیگران باش که رسوا شوی، و نه به خودت قوت و استقامت بده که حتی برای یک لحظه صبر کنی.
گرت جان بخواهد، به لب بر نهی
ورت تیغ بر سر نهد، سر نهی
هوش مصنوعی: اگر جانت بخواهد، او را بر لبه کار قرار بده و اگر تیغی بر سرت نهاد، خودت را تسلیم کن.

خوانش ها

تقریر عشق مجازی و قوت آن به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن به خوانش عندلیب
بخش ۲ - تقریر عشق مجازی و قوت آن به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1393/06/27 04:08
امین

واقعا زیبا بود

1394/08/15 01:11
khaste

با سلام. فکر کنم یک اشتباه تایپی در بیت دوم رخ داده و به جای "بر حط و خال ..." نوشته شده "یر خد و خال ..."

1396/09/18 08:12
حمیدرضا

خد /xad[d]/
رخسار؛ گونه؛ چهره؛ رخساره
بهتر بود "بر خد" نوشته شود (با فاصله)

1397/08/25 11:10
لیرا

" همچون خودی ز آب و گل" در اینجا به چه معنی بکار رفته؟

1397/11/23 19:01
جلال بصیری

با سلام،
در جایی بیت زیر را در دنبال بیت اول خواندم، مطمعن نیستم از شیخ اجل است یانه:
عجب داری از سالکان طریق
که باشند در بحر معنی دقیق
در ضمن اینکه شاید بجای دقیق " غریق " پر معنا تر باشد و نزدیک تر به سبک سعدی!!! شاید
از راهنمایی شما متشکرم

1398/06/13 10:09
رامین

بصیر جان مطمئن درست است.
بله در گنجور بخش زیر را ببینید:
سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور

چو عشقی که بنیاد آن بر هواست
چنین فتنه‌انگیز و فرمانرواست
عجب داری از سالکان طریق
که باشند در بحر معنی غریق؟

1400/09/27 21:11
افسانه چراغی

لیرای عزیز

همچون خودی زآب و گِل یعنی کسی مثل خودت که از آب و گِل سرشته شده. منظورش عشق زمینی است؛ عشق انسان به انسان

1400/09/27 21:11
افسانه چراغی

در اینجا حالات عشق زمینی را بیان می‌کند و در ادامه می‌گوید حالا ببین اگر عشق آسمانی و خدایی باشد چه حالاتی دارد.

1400/09/10 09:12
محسن کرباسچی

«نه اندیشه از کس که رسوا شوی» یعنی چی؟

1400/09/10 11:12
ملیکا رضایی

چون مربوط به عشق زمینی ست با توجه به همان بیت اول و حتی در دیگر ابیات هم به چشم میخورد این موضوع ، پس میتوان گفت که تو یک دم فکر نمیکنی که با این عاشق شدم رسوا شوی و نه توانی داری که در این عشق صبور باشی یعنی تو عاشق هستی و به اینکه مسخره عام و خاص شوی و رسوا عالم و آدم شوی نه تنها فکری نمیکنی(میتوان این فکر نکردن به این اندیشه را گسترش داد و به اینکه هراس نداشته باشی از رسوا شدن و ... منتهی داد ) بلکه توانی نداری و نمی‌توانی که صبر کنی و همچنین خودت هم نمی‌خواهی که صبر کنی ...اشتیاق به یار داری ...آرام و قرار نداری ...

درود ...

1401/10/17 17:01
میثم کریمی

در پاسخ لیرا باید بگم که ایشون دارن از دلباختگی زمینی سخن میفرمایند و میفرمایند که تو را عشق کسی که دقیقا مثل خودت از آب و گل ساخته شده ... و اشاره به آدم داره که از خاک آفریده شده