بخش ۲۰ - حکایت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۲۰ - حکایت - سعد زنگی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۰ - حکایت - پیر شامی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۰ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۲۰ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
که گفت ار نه سلطان اشارت کند
که را زهره باشد که غارت کند
شیخ اجل در قالب یک حکایت از حکمت دار بودن قضایای الهی سخن میراند که هر چیزی که خدا برای انسان مقدر کرده است حتی اگر تلخ باشد بدون علت نیست کدام بدی به انسان وارد میشود مگر اینکه خدا از ان مطلع باشد
از دوستان محترم کسی میتونه این داستان رو تعریف کنه که چی شد؟
جناب شریعتی سلام
باز باید بگم که این برداشت بنده از این شعره واحتمالا خالی از اشتباه نیست
در زمان سعد زنگی (حاکم ولایات فارس وکرمان درعهدخوارزمشاهیان)یک شاعری شعری در مدح سعد زنگی تقدیم میکنه وایشان در حد متعارف به ایشان صله وانعام میده اون شخص زمانی که چشمش بر روی سکه های زر که مزین به نام الله بوده میافته ازخود بیخود میشه ومجلس را ترک میکنه وبقول سعدی سر به بیابان میزاره کسی از اون میپرسه چه شد تو که اول آستان حاکم را بوسیدی این اساعه ادب وترک مجلس با این حالت چه بود در جواب میگه اول از ترس وبیم حاکم چنان کردم ولی بعد که یاد خداوند وقدرت مطلقه اون افتادم واز اون تمکین کردم دیگر هیچ چیز وهیچکس در نظرم بزرگی نداشت وبرای اون به مثال ،حکایتی رو به این مضمون بیان میکنه که در یکی از شهرهای شام در اثر جنگ وغوغا پیری فرزانه را دستگیر میکنن در غل وزنجیر وقید ،در اون حال آن پیر میگه این از تدبیر خداوند است وحکمتی در آن نهفته است واگر خداوند نمیخواست این اتفاق به وقوع نمی پیوست وهر اتفاقی چه مبارک ومیمون وچه مذموم از سوی حضرت دوسته ودیگران اسباب وعلتند ومن اون رو از سوی خدا میدونم نه از این واون ،وما از راز آن نا آگاهیم مثل بیماری که جهت کسب صحت باید تلخی داروی طبیب را بپذیرد چون علم اون نسبت به حکیم ناقصه
در کل تسلیم بودن وتمکین از خداوند پیام اصلی این شعر میتونه باشه اگر دوستان راهنمایی بفرمایند ممنونم
شاد باشی عزیز
سپاس فراوان آقا رضا
بسیار خوب گفتید و ممنونم برای وقتی که اختصاص دادید برای پاسخ دادن
عمروزید کیست؟ممنون اگر توضیح دهید
سلام آقا رسول
عزیزم بقول فرهنگ لغت این از مبهمات است ومنظور افراد مشخص ومعینی نیست وبجای این وآن ویا فلان وبهمان بکار میآید البته منشا ان در آموزش صرف ونحو عربی برای آموزش فاعل ومفعول در جمله است وآن مثال اینگونه بیان میگردد ضرب عمرا زیدا وکان زیدا مفعولا
یعنی عمر زید را زد و زید در این جمله مفعول فعل زدن است وشاید بکار بردن واژه زید برای دوست دختر در بین جوانان امروزی از همین بحث مفعولیت زید نشات گرفته است والله اعلم داستانی غیر مستند نیز نقل گردیده بدین مضمون که وزیر ترک زبانی که مشغول فرا گیری عربی بوده از تمامی اساتید خود می پرسیده که چرا عمر همیشه زید را میزند وچون ایشان پاسخی نداشتند آنها به زندان می انداخته الی آخر ....که در کتابخانه دیجیتالی تبیان میتوانید ادامه حکایت را بخوانید
البته حال که صحبت از زید شد دکر این نکته هم خالی از لطف نیست که زیدیه یکی از فرق تشیع است که غالب پیروان آن در یمن و جنوب عربستان می باشند که در امامت امام علی ع امام حسن ع وامام حسین ع با شیعیان اثنی عشری هم عقیده میباشند ونام این فرقه از نام امام پنجم ایشان بنام زیدبن علی اقتباس گردیده است .
شاد باشی عزیز