بخش ۱۷ - حکایت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۱۷ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۷ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۱۷ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
این یکی از نغز ترین اشعار سعدی است که نشان می دهد او نیز اهل عرفان است و از تبار مولانا!
سعدی واقعا سفر کرده است و انچه نوشته حکایت هایی است از مردی رهازموده برای نمونه ببینید که بعد از مغرب و یا مراکش واقعا اقیانوس است !
بیت 5 ان پیر فارابی ، سعدی را پر خرد نام داده است و سعدی میخواسته بگوید که انمرد فراخردی به کیهان مینگریسته است و با بیخردی ناهمگون است . خردستیز هم معنی فراخردی میدهد و ان اندک گرفتن خرد است زیرا انکس که خرد باخته است خود نداند که بی خرد است ، ولی فراخردمند حکمت داند اما بر آب میرود.
با سلام بر همه اهالی شعر و عرفان ، باری بیت هشتم این مثنوی را بشکل ذیل نیز من شنیده ام که وقتی جناب سعدی به مقصد میرسد می بیند که پیر فاریابی قبل از سعدی در ساحل مقصد ایستاده است فلذا سعدی با تعجب در پیر مینگرد بهمین دلیل پیر به سعدی میگوید :
عجب داری ای یار فرخنده رای /
تو را کشتی آورد و ما را خدای
راست است سعدی در دوران اوج عرفان میزیسته ولی شاید بدلیل جهانگردیهایش شاعری واقعگرا بوده و به ورطه توهم نیفتاده...چنانچه در همین شعر تردید خود را بیان میکند
بگسترد سجاده بر روی آب...خیال است پنداشتم یا به خواب