گنجور

بخش ۱۶ - حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز

یکی خرده بر شاه غزنین گرفت
که حسنی ندارد ایاز ای شگفت
گلی را که نه رنگ باشد نه بوی
غریب است سودای بلبل بر اوی!
به محمود گفت این حکایت کسی
بپیچید از اندیشه بر خود بسی
که عشق من ای خواجه بر خوی اوست
نه بر قد و بالای نیکوی اوست
شنیدم که در تنگنایی شتر
بیفتاد و بشکست صندوق در
به یغما ملک آستین برفشاند
وز آنجا به تعجیل مرکب براند
سواران پی در و مرجان شدند
ز سلطان به یغما پریشان شدند
نماند از وشاقان گردن فراز
کسی در قفای ملک جز ایاز
نگه کرد کای دلبر پیچ پیچ
ز یغما چه آورده‌ای؟ گفت هیچ
من اندر قفای تو می‌تاختم
ز خدمت به نعمت نپرداختم
گرت قربتی هست در بارگاه
به خلعت مشو غافل از پادشاه
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
گر از دوست چشمت بر احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
تو را تا دهن باشد از حرص باز
نیاید به گوش دل از غیب راز
حقیقت سرایی است آراسته
هوی و هوس گرد برخاسته
نبینی که جایی که برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

بخش ۱۶ - حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۶ - حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز به خوانش عندلیب
بخش ۱۶ - حکایت سلطان محمود و سیرت ایاز به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1396/02/26 09:04
سعید سلطانی

شُکرت ...

1396/04/16 13:07
فاروق

نگـــه در قفــا کــرد وی را بـــدیـــد
ز دیــدار او همچـو گـل بشکفید
بـدو گفـت کـای طُــرّه‌ات پیـچ پیـچ
ز یغما چـه آورده‌ای؟ گفـت هیـچ

1396/04/16 13:07
فاروق

نگـــه در قفــا کــرد وی را بـــدیـــد
ز دیــدار او همچـو گـل بشکفید
بـدو گفـت کـای طُــرّه‌ات پیـچ پیـچ
ز یغما چـه آورده‌ای؟ گفـت هیـچ

1396/08/14 19:11
مهدی یار

فقط اونجاش که میگه:
خلاف طریقت بود کاولیا
تمنا کنند از خدا جز خدا
گر از دوست چشمت به احسان اوست
تو در بند خویشی نه در بند دوست
واقعا ما همش یه چی از خدا میخوایم وقتی باهاش حرف میزنیم برا همینم هست لنگ میزنیم
چون اگر خودشو بخوای و دنبال خودش باشی همه چیو داری
و باید مثل اون بزرگواری که ملائکه خواستن قدرت بهش بدن گفت نمی خواهیم ، خودشان را میخواهیم..

1397/02/16 17:05
آیدا

بر روی جلد نسخه ای خطی از دیوان سعدی ازدوران قاجار در موزه لوور، ابیات به این شکل نوشته شده اند :
بمحمود گفت اینحکایت کسی
وز اندیشه پیچید برخود بسی
غلامان پی در و مرجان شدند
زسلطان بیغما پریشان شدند
نماند از غلامان گردن فراز
کس اندر قفای ملک جز ایاز

1397/09/01 01:12
عباس برجردی

چو سلطان نظر کرد اورا بدید
ز دیدار او همچو گل بشکفید
بدو‌‌گفت ای سنبلت پیچ پیچ
ز یغما چه آورده ای گفت هیچ
مطلب دیگر وثاقان به معنای مردمان مورد وثوق

1397/09/08 09:12
شاپور بختیار

وثاق درست است

1398/05/25 00:07
علی رضا صادقی

بیت: نگه کرد کای دلبر پیچ پیچ/ ز یغما چه آورده ای گفت هیج
سهوی به شکل زیر در فرهنگ فارسی دکتر معین راه یافته است.
در ذیل مدخل «پیچ پیچ» در کنار سایر معانی برای این واژه، معنای «پر ناز و غمزه» نیز ذکر شده است و ابیاتی هم به عنوان شاهد ارائه گردیده است. از جمله بیتی از سنایی غزنوی در کتاب حدیقه :
شـاهد پیچ پیچ را چـه کنی ای کم از هیچ ، هیچ را چه کنی ؟
حدیقه / ص 356 / سطر 12
را ذکر کرده است و به اشتباه مأخذ آن را کتاب هفت پیکر نظامی، تعیین کرده است. حال آن که مأخذ صحیح آن کتاب حدیقه¬الحقیقه سنایی است . آن گونه که در ذیل بیت هم به مأخذ آن اشاره کرده¬ایم، در صفحه ی 356 سطر 12 با تیتر «اندر صفت معشوق» تصحیح مرحوم مدرّس رضوی ( دانشگاه تهران ، پنجم ، 1377. ) ذکر گردیده است.
از طرفی، زمانی که به کتاب هفت پیکر ( تصحیح وحید دستگردی ، زوّار ، اوّل ، 1384.) هم رجوع می¬کنیم ، به درستی می¬بینیم که مرحوم وحید دستگردی در تعلیقات مربوط به این بیت :
شاه چون دید پیچ پیچی او چاره¬گر شد ز بد بسیچی او
ص 98 / سطر 10
درکتاب هفت پیکر ، بیت سنایی را به عنوان شـاهد برای واژه¬ی پیچ پیچ ، معـنای «پر غمزه و ناز» را ذکر کرده است و به درستی هم به نام شاعرآن یعنی سنایی، بدون ذکر نام کتاب اشاره کرده است.
سهو استاد معین به کتاب بوستان تصحیح استاد دکتر غلامحسین یوسفی(خوارزمی ، هشتم ، 1384.) راه یافته است . ایشان در تعلیقات مربوط به بیت :
نگه کرد کای دلبر پیچ پیچ ز یغما چه آورده ای ؟ گفت : هیچ
بوستان / 1829
به فرهنگ فارسی دکتر معین استناد کرده و همان سهو را مرتکب شده است. وسواس علمی و دقّت نظر استاد دکتر یوسفی بر کسی پوشیده نیست، امّا با توجه به اطمینان کامل به مندرجات مـأخذ مـورد استـنادش و اعتـبار مؤلف آن ، در پی تحقیق بیشتر برنیامده¬اند.
در کتاب بوسـتان به تصحیح و توضیح آقـایان : دکتر انزابی نژاد و دکتر قـره-بگلو(جامی، دوّم ، 1381.) در ذیل بیت فوق علی¬رغم اشاره به فرهنگ فارسی معین، شاهدی را ارائه نکرده¬اند که بتوان فهمید شارحین محترم به این نکته پی برده¬اند یا خیر؟
برای اطمینان بیشتر به لغت¬نامه مراجعه شد که علی رغم شواهد شعری بسیار، بیت مورد بحث سنایی و سعدی ذکر نشده است . از این رو کسانی که به لغت نامه استناد کنند ، مرتکب سهو و خطایی نخواهند گردید.

1399/09/21 06:11
آرش

داستان شاه محمود و ایاز سعدی شیرازی
پیوند به وبگاه بیرونی

1401/11/09 21:02
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

به یغما مَلِک آستین برفشاند / وز آنجا به تعجیل مرکب براند

 آستین برفشاند: با دست و آستین بخشیدن چیزی و اجازه دادن کاری

یغما: غارت صندوق دُر که از رویِ شُتُر چپ شده بود

1402/04/22 23:06
سیدمحمدنواب صفوی

جناب آقای حائری شیرازی برای این شعر زیبای سعدی و تطبیق آن با معنای صفات رحمان و رحیم شرحی کرده اند. رحمانیت الهی را شامل کسانی دانسته اند که دنبال در و گوهر ها رفتند و رحیمیت الهی شامل حال کسانی که توجهشان به حضرت حق است مثل ایاز که در قفای سلطان محمود روانه شد و وسوسه در و مرجان او را غافل نساخت. چه ادبیات پرمضمون و غنیی داریم.