گنجور

بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او

به مجنون کسی گفت کای نیک پی
چه بودت که دیگر نیایی به حی؟
مگر در سرت شور لیلی نماند
خیالت دگر گشت و میلی نماند؟
چو بشنید بیچاره بگریست زار
که ای خواجه دستم ز دامن بدار
مرا خود دلی دردمند است ریش
تو نیزم نمک بر جراحت مریش
نه دوری دلیل صبوری بود
که بسیار دوری ضروری بود
بگفت ای وفادار فرخنده خوی
پیامی که داری به لیلی بگوی
بگفتا مبر نام من پیش دوست
که حیف است نام من آنجا که اوست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به مجنون کسی گفت کای نیک پی
چه بودت که دیگر نیایی به حی؟
هوش مصنوعی: به مجنون کسی گفت: ای نیکو سرشت، چه دلیل دارد که دیگر به حالتی که قبلاً بودی بازنگشتی؟
مگر در سرت شور لیلی نماند
خیالت دگر گشت و میلی نماند؟
هوش مصنوعی: آیا در دل تو هنوز اشتیاق لیلی باقی مانده است؟ دیگر خیالاتت تغییر کرده و دیگر تمایلی در تو وجود ندارد؟
چو بشنید بیچاره بگریست زار
که ای خواجه دستم ز دامن بدار
هوش مصنوعی: وقتی او این را شنید، به شدت گریه کرد و گفت: ای آقا، از دامن من دور نشو.
مرا خود دلی دردمند است ریش
تو نیزم نمک بر جراحت مریش
هوش مصنوعی: دل من و شما هر دو دردمند است. زخم من با حضور شما و زیبایی‌تان مانند نمکی می‌ماند که بر زخم‌ها می‌پاشند.
نه دوری دلیل صبوری بود
که بسیار دوری ضروری بود
هوش مصنوعی: نه فاصله‌ای می‌تواند دلیل بر صبر باشد، زیرا گاهی اوقات این فاصله لازم و ضروری است.
بگفت ای وفادار فرخنده خوی
پیامی که داری به لیلی بگوی
هوش مصنوعی: او به وفادار و خوشبخت خود گفت که پیامی که داری، به لیلی برسان.
بگفتا مبر نام من پیش دوست
که حیف است نام من آنجا که اوست
هوش مصنوعی: گفت هیچ نیازی نیست که نام من را پیش دوستم بگویی، زیرا این کار نادرست است که نام من در نزد او آورده شود.

خوانش ها

بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او به خوانش عندلیب
بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۵ - حکایت مجنون و صدق محبت او به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1392/04/27 12:06
ناشناس

بیت4:
مرا خود دلی دردمنداست و ریش
تو نیزم مزن بر سر ریش نیش

1392/04/27 16:06
امین کیخا

حی به عربی افزون بر زنده معنی میدان میدهد

1392/04/27 16:06
امین کیخا

ناشناس جانم ریشیدن هم تواند بود زیرا معنی ریز ریز کردن می دهد و ان چون خرد کردن قطعه ای نمک است بروی ریش و زخم با درود

1392/04/27 16:06
شکوه

بله ریشیدن به معنی ریز کردن هم هست ولی علامه دهخدا آنرا به معنی ریختن و فرو ریختن آورده اند که نمک ریشیدن در آن صورت میشود نمک ریختن

1399/10/01 00:01
رامین

حی در این جا به معنی قبیله است.

1401/11/09 16:02
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

نه دوری  دلیلِ صبوری  بُوَد

که بسیار دوری ضروری بُوَد

از اساتیدِ عظام اگر کسی منظور و مفهوم این بیت را متوجه شده, لطفا برایِ این کمترین شرح دهید.

سپاسگزارم  

1402/10/02 00:01
اشتیاق

مجنون در پاسخ به خواجه که پرسید که چرا دیگه پیِ لیلی نمیره و نکنه کس دیگه ای جاشو گرفته؛ مجنون در پاسخ میگه اینکه دیگه دنبال لیلی نمیرم و ازش دورم دلیلی بر صبوری من و کمرنگ شدن عشق و از یاد بردنش نیست، و با توجه به بیت آخر در مصرع دوم میگه من شایستگی این عشق و وصل رو ندارم، این دوری، تواضعِ همراه با معرفت و صدق و وفای مجنون رو میرسونه، خیلی دوره و خیلی نزدیک.