گنجور

بخش ۷ - حکایت

بزارید وقتی زنی پیش شوی
که دیگر مخر نان ز بقال کوی
به بازار گندم‌فروشان گرای
که این جو‌فروشی‌ست گندم‌نما‌ی
نه از مشتری‌، کز زحام مگس
به یک هفته رویش ندیده‌ست کس
به‌دلداری آن مرد صاحب‌نیاز
به زن گفت کای روشنایی‌بساز
به امید ما کلبه اینجا گرفت
نه مردی بوَد نفع از او وا گرفت
ره نیک‌مردان‌ِ آزاده گیر
چو استاده‌ای دست افتاده گیر
ببخشای کآنان که مرد حقند
خریدار دکان بی‌رونق‌ند
جوانمرد اگر راست خواهی ولی‌ست
کرم پیشهٔ شاه مردان علی‌ست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بزارید وقتی زنی پیش شوی
که دیگر مخر نان ز بقال کوی
هوش مصنوعی: بگذارید زمانی به زندگی زناشویی قدم بگذارید که دیگر نیازی به خرید نان از نانوایی محله نباشد.
به بازار گندم‌فروشان گرای
که این جو‌فروشی‌ست گندم‌نما‌ی
هوش مصنوعی: به بازار گندم‌فروشان برو، زیرا اینجا کسی گندم‌فروشی نمی‌کند و فقط جو را به‌جای گندم می‌فروشد.
نه از مشتری‌، کز زحام مگس
به یک هفته رویش ندیده‌ست کس
هوش مصنوعی: شخصی به دلیل شلوغی و ازدحام مگس‌ها، هیچ‌کس را در یک هفته ندیده است، به خاطر اینکه مشتری‌اش (محبوبش) و عکسی از او در دسترس نیست.
به‌دلداری آن مرد صاحب‌نیاز
به زن گفت کای روشنایی‌بساز
هوش مصنوعی: مردی که نیازمند بود، به زن گفت: ای منبع روشنی و آرامش.
به امید ما کلبه اینجا گرفت
نه مردی بوَد نفع از او وا گرفت
هوش مصنوعی: به امید ما، این کلبه‌ی کوچک ساخته شده است و هیچ‌کس از او بهره‌ای نخواهد برد.
ره نیک‌مردان‌ِ آزاده گیر
چو استاده‌ای دست افتاده گیر
هوش مصنوعی: وقتی در مسیر درست و نیکو قدم گذاشتی و با مردان آزاد و نیک‌سیرت همراه شدی، دست دیگران را که به یاری نیاز دارند، بگیر و کمکشان کن.
ببخشای کآنان که مرد حقند
خریدار دکان بی‌رونق‌ند
هوش مصنوعی: ببخشید که کسانی که حقیقت را درک کرده‌اند، به دنبال چیزهای بی‌ارزش و بی‌فایده می‌گردند.
جوانمرد اگر راست خواهی ولی‌ست
کرم پیشهٔ شاه مردان علی‌ست
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی جوانمرد باشی، باید به کرم و بزرگ‌منشی علی، شاه مردان، اقتدا کنی.

خوانش ها

حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۷ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۷ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۷ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1393/11/27 03:01
عنقا

تصحیح شود:
کزدحام = که از ازدحام

1395/07/05 01:10
شاه علی حصاری

کز زحام درسته جانم 《که از زحام》 یعنی ... که از زحام (زحمت) مگس [ها] کسی نمی توانست رویش را ببیند به اصطلاح امروز فقط مگس می پروند از بی رونقی کار!

1395/11/03 12:02
احسان

مصرع اول اولین کلمه بنالید درسته

1396/09/11 22:12
شهروز کبیری

با درود یه همگی فرزانگان
جناب آقای حصاری عزیز درباره معنی تحت اللفضی بیت زیر، کاملا صحیح فرمودن، اما معنی کنایی را بنظرم نادرست برداشت کردن.
نه از مشتری کزدحام مگس
به یک هفته رویش ندیده‌ست کس
یعنی از ازدحام مگس ها، روی این مرد رو نمیتوان دید. این بیت کنایه از کثیف بودن گندم فروش است. چرا که زن در حال شکایت و بدگویی از اوست. مگس پراندن گندم فروش که عیبی نیست برای نخریدن از وی.

نکته ای دیگر اینکه: طبق بعضی نسخ شاه بیت به این صورت آمده:
به بازار گندم فروشان گرای
که او جو فروش است و گندم نمای
یعنی قبل از گندم نمای یک واو دارد. به نظر این حقیر میرسد این ضبط از این بیت، شکل صحیح تری باشد.

1396/09/11 23:12
شهروز کبیری

بنده با نظر جناب عنقا موافق هستم. به نظر میرسد
«کزدحام» صحیح تر باشد که مخفف همان «که از ازدحام» است. خوانش استاد بهرام مشیری نیز نیز با این نظر منطبق است.

1396/09/11 23:12

شهروز کبیری گرامی،
"زحام"
خود به مانای فراوانی ، انبوهی است
استاد خود خوانده به نادرست " کز دحام " خوانده است.

1396/09/12 01:12
۷

واژه درست زحام میباشد
zeham
زحام جای تنگ است که با انبوهی جمعیت همراه باشد و به زبان خودمانی منظور در بیت یاد شده وولیدن مگس ها میباشد .از همین رو قیامت را یوم الزحام گویند.
نه از مشتری بلکه از انبوه مگسها کسی در این هفته ریختش را ندیده است.
البته باید دانست این بهتانی است که از زبان زن نابکار گفته شده و درست نیست و سعدی این را پایه این داستان گرفته است و در برابر آن احسان مرد را بیان کرده است.
کوتاه اینکه فروشنده جوفروش گندم نما نبوده و یا به اثبات نرسیده و فقط از زبان همین یک زن چنین گفته شده است و گویا مرد میداند که زن او به زبان امروزی شیشه خورده دارد

1397/06/30 22:08
کریم محمدی

جوانمرد اگر راست خواهی ولیست
کرم‌ پیشه ی شاه مردان علیست
شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود
سلطان سخا و کرم و جود علی بود
امیر المومنین علی (ع) ولی خدا و وصی پیامبر (ص)،
انشاالله با دست پر کرم و بخشش دست همه ی ما را بگیرد و ما را یاری فرماید.آمین.

1398/05/30 23:07
مرتضی پرورش

متن منطبق بر تصحیح مرحوم محمدعلی فروغی است و همهٔ ابیات به همین صورت که آمده صحیح است. تصحیح مرحوم دکتر غلامحسین یوسفی نیز همین را تأیید می‌کند، با تغییری بسیار جزئی در مصرع دوم از بیت دوم «که این جوفروش است گندم‌نمای». در متن بالا فقط رسم‌الخط کمی امروزی‌تر شده‌است.
- بزارید bezārīd، سوم‌شخص ماضی ساده از مصدر جعلیِ «زاریدن»
- زحام zehām، مصدر عربی؛ هم‌معنا با ازدحام، اما نه هم‌ریشه.
«کزدحام»: در دو نسخه از بوستان، نخست «چاپ و شرحِ Ch. H. Graf؛ ویَن، 1858 م» و سپس «چاپ اسماعیل امیرخیزی؛ طبع دوم: تبریز، 1312 ش»، مصرع نخست بیت سوم چنین است: نه از مشتری کزدحامِ مگس…
که بی‌تردید غلط است. زیرا اگر هجای اول را مخففِ «که از» بگیریم، آنچه می‌ماند «دِحام» است و نه «ازدحام». یعنی یک «ز» کم می‌آید که واژه را بی‌معنا می‌کند. پس همان ضبط بالا صحیح است.

1402/07/02 18:10
ابراهیم خلیلی

درود بر شما همکار گرامی، 

واژه‌ی زحام و ازدحام هم ریشه هستند.

اولی مصدر از باب مفاعلة و دومی مصدر از باب افتعال. 

پیروز باشید.

1399/02/28 18:04
محسن

من تصور می‌کنم بیت آخر الحاقی است و از سعدی نیست. این بیت تنها می‌تواند اثر یک شاعر شیعه مذهب باشد درحالیکه سعدی قطعآ سنی مذهب است. شعر در قتل مستعصم او تردیدی باقی نمیگذارد. او مستعصم را امیرامؤمنین خطاب می‌کند :
آسمان را حق بود گر خون ببارد بر زمین/
در ازائ قتل مستعصم امیرالمؤمنین

1401/04/16 20:07
سید

ححبّ علی منحصر به اهل تشیع نیست. در قصاید و در دیباچهٔ بوستان هم می‌شه ارادت سعدی به اهل بیت پیامبر رو دید. 

در ضمن شما با چه تخصص و استنادی ادعا می‌کنید بیت جعلیه! 

1399/02/13 13:05
داود

باتوجه به بیت ببخشای کانان که مرد حقند/خریدار دکان بی رونقند بری جناب سعدی کسادی ورکود وگران فروشی مردبقال دل ازار بوده ورکود دکان بقال را به پراندن مگس تشبیه کرده نه به خاطر کثیفی دکان بقالی.در عرف هم به کسی که فقیراست می گویند شپش در جیبش معلق می زند .التماس تفکر

1399/02/13 13:05
داود

به همین خاطر سعدی جوانمرد حرفش را در دهان شوی زن می گذارد واز بان مرد به زن او می گوید:خیلی اهل کلکولیشن وچرتکه انداختن نباش وامید بقال را با کرم براور.درود بر سعدی جوانمرد نشستم با جوانمردان قلاش/ بشستم هر چه خواندم بر ادیبان.یا عجب ناید از سیرت بخردان/که نیکی کنند از کرم با بدان.یا جوانمردی ولطف است آدمیت/همین نقش هیولایی مپندار.

1400/08/14 23:11
افسانه چراغی

نه از مشتری کز زِحام مگس کاملا درست است.

زحام به معنی انبوهی است و با ازدحام و زحمت هم‌خانواده است. سه حرف اصلی آنها "ز ح م" است. ازدحام طبق قاعده‌ای در عربی، در باب افتعال اگر فاءالفعل "ز" باشد، حرف "ت" به "د" بدل می‌شود؛ در اصل ازتحام است که می‌شود ازدحام. مثل ازدواج که در اصل ازتواج است.

1402/08/20 23:11
علی بارانی

انچه زن در مورد بقال گفته صحیح بوده به همین دلیل مرد در پاسخ به همسر خود از بقال دفاع نمیکند ، در بیتی میگوید ای روشنایی بساز ... یا ببخشای که انان ... بساز یا ببخشای که گفته شده یعنی حق با تو است و ممکن است دکاندار بخاطر شرایط بد کسب و کار مقداری ارد جو به نان گندم افزوده باشد تا بیشتر سود کند ، ممکن است دیگران از او خرید نکنند ، در واقع همین که مرد به بی رونق بودن دکان او اشاره میکند یعنی بقال فروشنده منصفی نبوده .  اما او به همسرش میگوید  تو با او بساز و او را ببخش ! ببخشای به چم بخشیدن گناه هست ! زن اگر چه حقیقت را گفته اما بزرگی و منش اخلاقی  همسرش بالاتر از اینهاست که بقال را بخاطر چنین چیزی تنبیه کند و روزی از او برگیرد .

1402/11/25 08:01
عبدالعزیز میرخزیمه

دوستان خود لغت "زِحام" به معنای : "ازدحام ، انبوهی" می باشد . رجوع کنید به شرح بوستان از استاد فقید ادبیات ،  "غلامحسین یوسفی" .