گنجور

بخش ۴ - گفتار اندر احسان با نیک و بد

گره بر سر بند احسان مزن
که این زرق و شید است و آن مکر و فن
زیان می‌کند مرد تفسیر‌دان
که علم و ادب می‌فروشد به نان
کجا عقل یا شرع فتوی دهد
که اهل خرد دین به دنیا دهد؟
ولیکن تو بستان که صاحب‌خرد
از ارزان‌فروشان به رغبت خرد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گره بر سر بند احسان مزن
که این زرق و شید است و آن مکر و فن
هوش مصنوعی: به خودت زحمت نده و برای جلب توجه یا خوب جلوه دادن دیگران تظاهر نکن، چون این کار ظاهری فریبنده و در واقع نوعی ترفند و حقه بازی است.
زیان می‌کند مرد تفسیر‌دان
که علم و ادب می‌فروشد به نان
هوش مصنوعی: مردی که به تفسیر و تحلیل می‌پردازد، در واقع به خودش آسیب می‌زند اگر علم و دانش و ادبش را تنها برای کسب درآمد و تآمین نان بفروشد.
کجا عقل یا شرع فتوی دهد
که اهل خرد دین به دنیا دهد؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ عقلی یا قانونی نمی‌تواند توصیه کند که انسان‌های با智慧 ارزش‌های دینی و معنوی خود را فدای مسائل دنیوی کنند. به عبارتی دیگر، افراد با فهم و درک، نباید به خاطر دنیا و مسائل مادی، اصول و آموزه‌های دینی خود را رها کنند.
ولیکن تو بستان که صاحب‌خرد
از ارزان‌فروشان به رغبت خرد
هوش مصنوعی: اما تو بکوش در باغی که انسان‌های با درک و هوش از افرادی که به ارزانی می‌فروشند، با میل و اشتیاق، دوری می‌گزینند.

خوانش ها

گفتار اندر احسان با نیک و بد به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۴ - گفتار اندر احسان با نیک و بد به خوانش عندلیب
بخش ۴ - گفتار اندر احسان با نیک و بد به خوانش فاطمه زندی
بخش ۴ - گفتار اندر احسان با نیک و بد به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1392/02/06 23:05
مینا

شید به معنی مکر و حیله است و همچنین به معنی درخشندگی در فارسی چنانکه در جمشید داریم جم یا یم که همان دریا ست و شید یعنی تابان و همینطور در مهشید و..

1392/02/06 23:05
امین کیخا

یم دریا به فارسی نیست یاما یا یم به اوستایی است . شید یعنی نور اما کلمه دیگر که از بر کردن دارد شند است که یعنی نوک پرنده و به لری شند یعنی حقه و نیرنگ

1392/02/06 23:05
امین کیخا

یاما یا یم در فسانه های هندی که متن سنسکریتی مشابه اوستا دارند پادشاه مردگان است و چون سال می گردد کسی به نزد او باید برود و بر گردد اما او از برخورد و دیدار یاما و یا جمشید بدلیل اینکه شاه مردگان را دیده است رخ و صورتش سیاه می شود ، و حکایت حاجی پیروز نیز چنین است روی سیاه دارد و سال می گرداند

1392/02/06 23:05
امین کیخا

رزق فارسی است از روچیک گرفته شده است و به لری روزیک می گوییم و رزق از این لغت فارسی میانه بنا شده است

1392/02/06 23:05
امین کیخا

زرق یعنی ریا و فارسی است با برق هم می اید که باز انجا هم یعنی جلوه دادن و به نوعی با ریا ارتباط دارد اما زرق عربی یعنی تزریق کردن و نیز بیماری گلوکوم چشم را نیز گویند و نیزه را گاهی زرق گویند به عربی اما حافظ ازرق پوش را چنین مسخره کرده است که زرق و ریا را به ازرق عربی به معنی ابی دوخته است و با هم به ذهن ادم می ایند ، برای اینکه سری لغت های آرائه شده کامل شود باید بگویم به فارسی ازرق می شود خشین که در بندهشن امده است اما به کردی خ ان افتاده و شین یعنی کبود و ازرق

1393/11/27 02:01
عنقا

به نظرم صحیح بیت اول که در برخی از نسخه ها اومده این چنین است:
گره بر سر بند احسان مزن
که این زرق و شیدست و تزویر و فن.
زیرا بیت اول به دو موضوع متفاوت اشاره نمیکند که در مصرع دوم گفته شود:که این زرق و شیدست و ان مکر و فن!

1393/11/27 02:01
عنقا

بیت اخر تصحیح شود:
ز ارزان فروشان ...

1397/05/03 23:08
mohsen

کسی معنی بیت آخر رو می دونه؟

1399/01/30 13:03
عبدالله

در جواب دوست عزیزی که معنی بیت آخر رو پرسیده
منظور از ارزان فروشان عالمان و ملاهاست که به اسم دین رزق
روزی میخورن بدون اینکه قلبا و در خفا احکام و دستورات الهی رو انجام بدن
در واقع همان واعظان که در شعر حافظ اومده و منظور از اینکه تو ازشون بخر
یعنی اینکه دین چیز قیمتی هست و هرچند هم که اونا بد باشن بازهم قرآن و احدیث البته اگه صحیح باشن رو ازشون یادبگیر

1402/06/27 15:08
احمد شامی نژاد

مرحبا احسنت اکثر اخوندها مصداق بارز همین سخن گوهرین سعدی هستند

1401/04/04 04:07
احمد

"این و آن" اسمهای اشاره هستند، لیکن در بیت اول این واژه به طریق کنایه مذکور هست و به چیز معینی اشاره ندارد. محصول بیت اینچنین است: بر سرِ بندِ احسان گره مزن، یعنی از احسان خودداری مکن، به این عنوان که فلانی اهل ریا و بهمانی اهل مکر و حیله است و در نتیجه سزاوار احسان نیستند. بلکه احسان خود را بیشتر کن و بر همه کس، کافر و مسلمان، تعمیم بده همچنانکه در حکایت حضرت ابراهیم گذشت (حکایت قبل).