بخش ۲۸ - حکایت
جوانی به دانگی کرم کرده بود
تمنای پیری بر آورده بود
به جرمی گرفت آسمان ناگهش
فرستاد سلطان به کشتنگهش
تکاپوی ترکان و غوغای عام
تماشاکنان بر در و کوی و بام
چو دید اندر آشوب، درویش پیر
جوان را به دست خلایق اسیر
دلش بر جوانمرد مسکین بخست
که باری دل آورده بودش به دست
برآورد زاری که سلطان بمرد
جهان ماند و خوی پسندیده برد
به هم بر همیسود دست دریغ
شنیدند ترکان آهخته تیغ
به فریاد از ایشان بر آمد خروش
تپانچه زنان بر سر و روی و دوش
پیاده به سر تا در بارگاه
دویدند و بر تخت دیدند شاه
جوان از میان رفت و بردند پیر
به گردن بر تخت سلطان اسیر
به هولش بپرسید و هیبت نمود
که مرگ منت خواستن بر چه بود؟
چو نیک است خوی من و راستی
بد مردم آخر چرا خواستی؟
برآورد پیر دلاور زبان
که ای حلقه در گوش حکمت جهان
به قول دروغی که سلطان بمرد
نمردی و بیچارهای جان ببرد
ملک زین حکایت چنان بر شکفت
که چیزش ببخشید و چیزی نگفت
وز این جانب افتان و خیزان جوان
همی رفت بیچاره هر سو دوان
یکی گفتش از چار سوی قصاص
چه کردی که آمد به جانت خلاص؟
به گوشش فرو گفت کای هوشمند
به جانی و دانگی رهیدم ز بند
یکی تخم در خاک از آن مینهد
که روز فرو ماندگی بر دهد
جوی باز دارد بلایی درشت
عصایی شنیدی که عوجی بکشت
حدیث درست آخر از مصطفاست
که بخشایش و خیر دفع بلاست
عدو را نبینی در این بقعه پای
که بوبکر سعد است کشور خدای
بگیر ای جهانی به روی تو شاد
جهانی، که شادی به روی تو باد
کس از کس به دور تو باری نبرد
گلی در چمن جور خاری نبرد
تویی سایهٔ لطف حق بر زمین
پیمبر صفت رحمة العالمین
تو را قدر اگر کس نداند چه غم؟
شب قدر را میندانند هم
بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی: یکی زهرهٔ خرج کردن نداشتبخش ۲۹ - حکایت در معنی ثمرات نکوکاری در آخرت: کسی دید صحرای محشر به خواب
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۲۸ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۸ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۲۸ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲۸ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
1398/05/02 18:08
علی رضا صادقی
بیت 11
به هولش بپرسید و هیبت نمود/
یا:
بهولش بپرسید و هیبت نمود... الخ
1399/02/20 08:04
سیامک
عوحی به چه معنی است؟
1400/05/05 12:08
تیرداد
عوج بن عنق از فرمانروایان زمان موسی بود که به بلند قدی مشهور بود. در روایات گفته شده که موسی با عصای خود بر ساق عوج بن عنق زد و بدین گونه اورا هلاک کرد. واژه ی عوجی در این شعر به او و این داستان اشاره دارد.
1400/05/05 12:08
تیرداد
در ابتدای بیت یازدهم غلط املایی وجود دارد و به جای هولش، به اشتباه ولش نوشته شده است.
1402/01/25 08:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)
بگیر ای(کسیکه) جهانی(مردمِ یک کشور) به رویِ تو شاد / جهانی(همه یِ دنیا), که شادی به رویِ تو باد
ای کسی که مردمِ کشوری بخاطرِ منشِ حکومتداری تو شاد هستند, امیدوارم که همه یِ جهان را فتح کنی و همیشه شاد باشی!