بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی به خوانش عندلیب
بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲۷ - حکایت پدر بخیل و پسر لاابالی به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
رابطه بین ایجاد نقدینگی ومصرف آن ونحوه مصرف(جاری وسرمایه ای)هنری است بزرگ که کار هر کسی نیست.
در متن کلیات سعدی باهتمام محمد علی فروغی، این مصراع (چو چشمار و آنگه خورند از تو سیر) بگونه زیر آمده است: چو خشم آری آنگه خورند از تو سیر.
با توجه به انکه چشمار معنی معینی ندارد، «خشم آری» درست تر بنظر می رسد.
"و" قبل از آنگه مربوط به کلمه قبل است، "چشمارو" کلمه معنی داری است. در گذشته مردم برای دفع بلا و شر از خود و محصولات کشاورزی کوزه ای را در نظر می گرفتند که در آن سکه می انداختند. معمولا روی کوزه چهره ای نقاشی می کردند که به همین دلیل "چشمارو" نامگذاری شده است. در آخرین چهارشنبه سال چشمارو ها را از پشت بام به کوچه می انداختند تا پس از شکسته شدن کوزه رهگذران از سکه های داخل آن بردارند.
میزر به معنیی دستار. میزر گرو در قرون گذشته بار تصغیر و توهین داشته است و برداشت بدی از این واژه در ذهن ایجاد می کرده است.
بیت هشتم:
پدر خسیس نالان گلوی خود را چنگ میزد و گل پسر شنگول چنگزن و نیزن را آورده بود.
بیت چهاردهم:
چو چشمارو آنگه خورند از تو سیر
که از بام پنجه گز افتی به زیر
زمانی حلوای چشماروی تو را سیر نوش جان کنند که از بام پنجاه گزی به پایین پرت شوی
چشمارو:حلوای بلاگردان
چشمارو در فرهنگ معین : کوزهای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشمزهم آن را از فراز بام میان کوچه اندازند که بشکند و مردم پولهای آن را ببرند: ◻︎ چوچشمارو آنگه خورند از تو سیر / که از بام پنجهگز افتی به زیر (سعدی۱: ۹۶) .
این معنا دقیقا با « از بام پرت شدن » مرتبط است .
پنجه گز نمادین است یعنی بس دراز و بلند.در حکایت ششم از باب چهارم که دست آخر آشکار میشود قهرمان آن خود سعدی است آورده:
به دست و زبان منع کردش که دور
منه بر سرم پای بند غرور
که فردا شود بر کهن میزران
به دستار پنجه گزم سر گران
درخصوص چشمار که دوست عزیز فرمودند معنی ندارد بنظر توهین به ساحت جناب سعدی می باشد معروضم که چشمار به معنی چشم فرو بستن است و در این شعر به معنی مردن و در بعضی مواقع به معنی چشم روی هم گذاشتن هم استفاده می شود.
کسی که سعر رو میخونه شعر رو خیلی به میکروفون چسبیده و بد کیفیت شده.لطفا صوت جایگزین بگذارید
حمیدرضا محمدی, بنیانگذار وب گاه گنجور است.
باسلام در گذشته دستار بعضی از فقها بلند بوده که نشان از دانش بالای شخص فقیه داشته که تا پنجاه گز (25 متر )بلندی دستار بوده است.در زمان ما طول دستار حداقل 2وحداکثر 8 متر است.
معمولا از اشتباهات رایج مصححان در تصحیح متن ، اینه که وقتی معنای ضبط پیچیده رو نمیدونن، ضبط ساده تر رو جایگزین میکنن و این دقیقا نشون میده چرا یحتمل ضبط اشتباهه! در خصوص بیت شماره ۱۴ ، ضبط صحیح « چشمارو » است ، به چندین دلیل ، یکی اینکه « چو خشم آری » به موضوع حکایت بی ربطه ، حکایت به معنای راستین ، به منظور رد خساست و نکوهش اون گفته شده و ربطی به بردباری نداره ،دوم اینکه همونطور که گفتم ، همین « سادگی » در ضبط ، از عوامل هشدار دهنده است که چرا به احتمال زیاد مصحح به دلیل کمبود اطلاعات تصمیم گرفته دست به تغییر بیت یا انتخاب نسخه های دیگه بزنه ،در صورتی که اگر با تحقیق و غیر عوامانه بررسی کنیم ، میشه فهمید که « چشمارو » معنای بسیار مرتبطی به « بام پنجه گز » و « از بام پرت شدن » _که در بیت دوم موجوده_داره . چرا که بر اساس فرهنگ معین : چشمارو= کوزهای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشمزخم آن را از فراز بام میان کوچه اندازند که بشکند و مردم پولهای آن را ببرند: ◻︎ چوچشمارو آنگه خورند از تو سیر / که از بام پنجهگز افتی به زیر (سعدی۱: ۹۶)
ضبط دکتر مرحوم یوسفی و استاد ناصح ( به همکاری استاد خطیب رهبر ) هم همین « چشمارو » است
لطفا دوستان بیت زیر را معنی کرده و ارتباط معنایی با داستان را تبیین کنید:
کز این کم زنی بود ناپاک رو / کلاهش به بازار و میزر گِرو
منم همین بیت رو درست متوجه نمیشم. یکی توضیح بده لطفا