گنجور

بخش ۲۵ - حکایت

یکی را پسر گم شد از راحله
شبانگه بگردید در قافله
ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت
به تاریکی آن روشنایی بیافت
چو آمد بر مردم کاروان
شنیدم که می‌گفت با ساروان
ندانی که چون راه بردم به دوست!
هر آن کس که پیش آمدم گفتم اوست
از آن اهل دل در پی هر کسند
که باشد که روزی به مردی رسند
برند از برای دلی بارها
خورند از برای گلی خارها

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

بخش ۲۵ - حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۵ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۲۵ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲۵ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1397/07/28 14:09
محسن

با توجه به نتیجۀ داستان، «نیافت» در بیت دوم اشتباه است:
ز هر خیمه پرسید و هر سو شتافت
به تاریکی آن روشنایی «بیافت»

1402/01/24 18:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

ممنونم

کاملا درست است

1397/07/28 15:09
محسن

... و «روشنایی» در این بیت، کنایه از «فرزند» است.

1402/01/24 18:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

استعاره از فرزند

1402/08/03 03:11
Vahab Ks

بیت دوم بجای نیافت باید واژه بیافت باشد