گنجور

بخش ۲ - گفتار اندر نواخت ضعیفان

پدرمرده را سایه بر سر فکن
غبارش بیفشان و خارش بکن
ندانی چه بودش فرو مانده سخت؟
بود تازه بی بیخ هرگز درخت؟
چو بینی یتیمی سر افکنده پیش
مده بوسه بر روی فرزند خویش
یتیم ار بگرید که نازش خرد؟
وگر خشم گیرد که بارش برد؟
الا تا نگرید که عرش عظیم
بلرزد همی چون بگرید یتیم
به رحمت بکن آبش از دیده پاک
به شفقت بیفشانش از چهره خاک
اگر سایه خود برفت از سرش
تو در سایه خویشتن پرورش
من آنگه سر تاجور داشتم
که سر بر کنار پدر داشتم
اگر بر وجودم نشستی مگس
پریشان شدی خاطر چند کس
کنون دشمنان گر برندم اسیر
نباشد کس از دوستانم نصیر
مرا باشد از درد طفلان خبر
که در طفلی از سر برفتم پدر
یکی خار پای یتیمی بکند
به خواب اندرش دید صدر خجند
همی گفت و در روضه‌ها می‌چمید
کز آن خار بر من چه گلها دمید
مشو تا توانی ز رحمت بری
که رحمت برندت چو رحمت بری
چو انعام کردی مشو خودپرست
که من سرورم دیگران زیردست
اگر تیغ دورانش انداخته‌ست
نه شمشیر دوران هنوز آخته‌ست؟
چو بینی دعاگوی دولت هزار
خداوند را شکر نعمت گزار
که چشم از تو دارند مردم بسی
نه تو چشم داری به دست کسی
«کرم» خوانده‌ام سیرت سروران
غلط گفتم، اخلاق پیغمبران

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

گفتار اندر نواخت ضعیفان به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲ - گفتار اندر نواخت ضعیفان به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲ - گفتار اندر نواخت ضعیفان به خوانش عندلیب
بخش ۲ - گفتار اندر نواخت ضعیفان به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1392/02/06 23:05
مینا

آخته به معنی برآورده و بیرون کشیده

1392/02/06 23:05
مینا

چمیدن با ناز رفتن و خرامیدن

1392/02/07 00:05
امین کیخا

شمیدن یعنی غش کردن

1392/02/07 12:05
امین کیخا

شفقت می شود امرزیداری

1392/02/07 12:05
امین کیخا

کرم و کرامة برابر رادی و ردی است در فارسی

1393/11/11 22:02
سعید

چه مایه ابیات زیبا در این شعر هست
چو انعام کردی مشو خودپرست، مشو تا توانی ز رحمت بری
سعدی دارویی برای گرفتاریهای جامعه آن روز تجویز کرد که هنوز کاربرد دارد و امروز بیش از همیشه نیازمند آنیم: ادب، مهربانی، گذشت، دستگیری و ...

1395/11/23 18:01
سجاد

خدایا بیامرز این شاعر ادیب رو که تموم هم و غمش گوشزد کردن مسائل اخلاقی به ما بود.

1401/04/23 10:06
نجلا ابراهیمی

بیت ۱۴: «بری» در مصراع اول یعنی دور و برکنار و در مصراع دوم از مصدر «بردن» 

بری دان ز افعال چرخ برین را / نشاید ز دانا نکوهش بری را       

                               «ناصر خسرو»

1401/10/03 12:01
محمد هادی مخبری

دوستان عزیز ممنون میشم بیت آخر این شعر زیبای سعدی را معنی نمایید

کرم خوانده ام سیرت سروران

غلط گفتم اخلاق پیغمبران

 

1401/12/11 17:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

بزرگی و بخشش, راه و روشِ بزرگان است! نه نه اشتباه کردم, بزرگی و بخشش خلق و خویِ پیامبران است! (خیلی فراتر از منشِ بزرگان است) 

1401/10/11 12:01
کبری پورحسن خیاوی

بیت ۱۶ 

اگر تیغ دورانش انداخته است نه شمشیر دوران هنوز اخته است

اگر شمشیر حوادث و روزگار یتیم و رنج دیده را شکسته و ناتوان کرده است ، بازهم شمشیردوران برآمده و تیز است و می‌تواند تو را هم بشکند.

1401/12/12 22:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

درست است که تیغِ روزگار اون رو از پای درآورده است ولی غلاف نشده و همچنان بیرون است و هرلحظه ممکن است که تو را نیز از پای درآورد!

1401/12/13 09:03
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

مشو تا توانی زِ رحمت بَری/ که رحمت بَرندَت چو رحمت بری

رحمت: مهربانی کردن, دلسوزی و شفقت کردن

بری: بیزاری,  دست کشیدن

هیچگاه از مهربانی کردن و نیکی کردن به دیگران خسته و بیزار نشو 

که رحمت برَندَت چو رحمت بری

که رحمت برندت: که با تو مهربانی و خوشرفتار خواهد شد

چو رحمت بری: هنگامی به رحمت خدا بروی, وقتی که بمیری