بخش ۱۸ - حکایت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۸ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۱۸ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۸ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
لبق ماهر و زبر دست بیشتردرکلام وچربزبان و دیگدان اجاق
"ولی بی مروت,چو بی بر درخت"یعنی مثل درخت بی میوه"لطفا بین دو وازه ی" چو "و "بی" فاصله بگذارید تا معنا و وزن شعر درست شود
مقالات بیهوده طبل تهیست.جواب دندان شکنی از سعدی بزرگوار به مولوی
به نظر می آید قول استاد زرینکوب درست باشد و دیگدان سرد از آن مولوی بوده است.
همه شب نبودش قرار و هجوع
ز تسبیح و تهلیل و ما را ز جوع
سراسر شب بیقرار و بیخواب بود از گفتن سبحان الله و لا اله الا الله و ما نیز از شدت گرسنگی
دکتر سروش نیز این احتمال را قوی دانسته اند.
ممکن است شخص مولانا بوده باشد با توجه به اینکه مولانا بگفته سلطان ولد 3 روزه بوده و وقتی چیزی میخورده استفراغ میکرده و در اشعار خود در دیوان شمس بر نخوردن و روزه داری و همچنین شب زنده داری تاکید دارد. اشعار و حکایات سعدی بیشتر شرح آفتق و سفرها و تجربیات وی است اما مولانا استاد درون است و حالات عرفانی شاید به همین دلیل هم سعدی با یک شب مهمان او بودن او را قضاوت کرده و مولانا را بخوبی نشناخته باشد هرچند قطعی نیست که شخص مورد نظر سعدی هم مولانا بوده باشد.
مرا بوسه گفتا به "تصحیف" ده
که درویش را "توشه" از "بوسه" به
تصحیف در لغت به معنای (فرهنگ فارسی عمید):
1. خطا کردن در نوشتن.
2. تغییر دادن کلمه با کم یا زیاد کردن نقطههای آن.
اگر به معنای دوم بگیریم که یعنی کم یا زیاد کردن نقطه ها میتوان دریافت که سعدی چگونه با ظرافت تمام تصحیف را برای دو واژه ی: "بوسه" و "توشه" به کار برده است. فقط کافی است جای نقطه ها را عوض کنیم و آن ها را کم یا زیاد کنیم تا "بوسه" به "توشه" تبدیل شود.
در هر صورت منظور سعدی این است که در عوض بوسیدن دست و پای ما و گرسنه نگه داشتن ما، به ما نانی (توشه) بده و نیاز نیست کفش های ما را هم بوسه بزنی! ان کفش ها را بر سر ما بزن!
به تصحیح آقای محمدعلی فروغی مصراع سوم بجای کلمه ی صیاد از واژه سیّاح استفاده شده و صیادِ به معنای شکارچی بی معنی در این بیت است. سیاح به معنی گردشگر بهتر است
من و چند سیاح صحرانورد.........صیاد صحرانورد نادرست است.
---
پاسخ: تصحیح شد.
حکما سعدی بزرگوار برای درخواست نان باید بر در حجره صدرالدین قونوی می رفت، از مولانا آن بر می آمده نه نان
با درود به همه دوستان
استاد سید محمد محیط طباطبایی در مقاله ای با عنوان ( سعدی و مولوی ) که در ماهنامه گوهر - اردیبهشت ۱۳۵۳ شماره ۱۴ - ص ۱۰۸ تا ص ۱۱۴ آمده ، به این موضوع اشاره کرده است
در این مقاله به نقل از تاریخ ابن بی بی گفته می شود که آن شخصی که سعدی درباره آن در این حکایت بوستان سخن رانده ، فردی به نام بابا اسحاق بوده که پیروانش او را با نام بابا رسول الله می نامیدند
می توانید سرگذشت این بابا اسحاق را در منبع زیر بخوانید :
( مختصر سلجوقنامه ابن بی بی _ به اهتمام دکتر محمد جواد مشکور _ ص ۲۲۷ تا ص ۲۳۱ _ ذکر خروج خوارج بابای و انطفاء شعله فتنه ایشان )
سپاس از رفعِ شبه ای که فرمودید!
درود یزدان بخشایشگر بر روان پاک سعدی
با سلام و احترام
آیا تنها به صرف بردن نامی از روم نتیجه گیری شد که منظور مولاناست؟