گنجور

بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان

به ره بر یکی پیشم آمد جوان
به تک در پیش گوسفندی دوان
بدو گفتم این ریسمان است و بند
که می‌آرد اندر پیت گوسفند
سبک طوق و زنجیر از او باز کرد
چپ و راست پوییدن آغاز کرد
هنوز از پیش تازیان می‌دوید
که جو خورده بود از کف مرد و خوید
چو باز آمد از عیش و شادی به جای
مرا دید و گفت ای خداوند رای
نه این ریسمان می‌برد با منش
که احسان کمندی است در گردنش
به لطفی که دیده‌ست پیل دمان
نیارد همی حمله بر پیلبان
بدان را نوازش کن ای نیکمرد
که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
بر آن مرد کند است دندان یوز
که مالد زبان بر پنیرش دو روز

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان به خوانش عندلیب
بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۶ - حکایت در معنی صید کردن دلها به احسان به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1390/09/21 10:12
جغتایی

که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
بنظر میاد نانت خورد صحیحتر باشه

1390/11/26 03:01
عبداله مختاری

که جو خورده بود از کف مرد وخوید
وزن درست نیست

1390/11/26 13:01
رسته

ظاهرا حرف ( و ) اضافه است.
باید به این شکل باشد :
هنوز از پیش تازیان می‌دوید
که جو خورده بود از کف مرد خوید
سعدی خوید را با رسید و چید هم قافیه بسته است:
بوستان:
چمد تا جوان است و سر سبز خوید
شکسته شود چون به زردی رسید
گلستان :
هر که مزروع خود بخورد به خوید
وقت خرمنش خوشه باید چید

1393/09/11 18:12
عبداله

که سگ پاس دارد چو نان تو خورد
در این جا خورد را خرد با فتحه بر خ باید خواند.

1394/08/15 18:11
حیدری

طوق وزنجیر برگردن گوسفند نمی بندند
سبک بند از گردنش باز کرد

1395/07/30 20:09
حمید سامانی

به تک با کاف نه بتگ
تک به معنای تند و تیز دویدن
به تک در پیش گوسفندی دوان
یعنی تند به دنبال گوسفندی میدویده

1397/06/16 08:09
محسن

دوستان عزیز عنایت داشته باشند که:
در واژۀ "خوید"، [واو] معدوله است که تلفظ نمی شود و لذا باید "خید" خوانده شود.

1398/02/03 17:05
محمد

معنی بیت آخر؟

1398/02/03 19:05
محسن ، ۲

محمد جان
بر آن مرد کُند است دندان یوز
که مالد زبان بر پنیرش دو روز
کسی که چند روزی غذا به پلنگ درنده داده است ، دریده نمی شود به خاطر لطفی که به پلنگ کرده .
منظور از پنیر در اینجا غذا ست، نیکی و محبت است.
کُند است = نمی درد

1400/01/15 22:04
حمید سامانی

آقای حمیدرضا محمدی
دوست عزیز به رهبر خوانده اید
به ره بر یکی پیشم آمد جوان یعنی در راه با جوانی برخورد کردم, کسی را دیدم

1401/02/27 05:04
Chro سلیمانی

در خصوص نظر دوستان

خوید بر وزن بید به معنی گیاه تازه و سبز است، جو و خوید از کف مرد خورده، بیت درست درج شده است.

در باره قافیه قرار گرفتن نیکمرد و خورد باید به تلفظ فعل خورد در زمان سعدی توجه کنیم که xward (khoard)  تلفظ شده پس قافیه درست است. خوشبختانه در زبان کوردی هم اکنون همین گونه است.

 

1401/04/06 15:07
الیوت الدرسون

چون از یوز در شکار استفاده میکردند و به یوز هایی که تازه تربیت میشدند  پنیر میدادند شیخ اجل این نکته را فرموده است 

1403/01/24 01:03
نردشیر

حکایت یوز و پنیر...