بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت به خوانش عندلیب
بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۳ - حکایت در معنی رحمت بر ضعیفان و اندیشه در عاقبت به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
فاقه فقرو تنگدستیست و در معنای نیاز هم کاربرد دارد
دیباجه ظاهرادر اینجا به معنی صورت و روی بکاررفته که بسیار زیباست
کلماتی که به وضعیت اجتماعی ناخوبی اشاره می کنند خیلی زود توسط مردم کنار گذاشته می شوند و به این ترتیب تعداد کلمات به معنی شغلهای ناخوب و وضعیت های اجتماعی پایین زیاد می شوند مثلا در این شعر درویش، سائل ، غلام، فقیر، مسکین، درمنده، شوریده بخت، مملوک، مفلس ، و بینوا امده است علتش همین است که پیوسته می خواهند لغتی درست کنند که یک فقیر محترم را نشان دهد ولی وضعیت سخت جامعه نمی پذیرد، برای کسی که زباله جمع می کند سفور ، سپور، اشغالی ، پیک بهداشت، تا حالا درست شده است قصد و رای خوار داشت این نازنینان زحمت کش را ندارم ولی قول میدهدم نام های جدیدی در راه است
از میان این اسمها برای فقیر دوتایش را به انگلیسی هم می فهمند و ان fakir و dervish است و در فرهنگ های انگلیسی حضور دارند .
واژه ازاده به معنی کسی که بنده و رهی کسی نیست کاربرد داشته است و کمتر معنی امروزه به معنی ازاد مرد و کسی که اندیشه ازاد داردنیست
در حدیثی از پیامبر به ایرانی ها فرس الاحرار گفته شده است یعنی ایرانی ازاده
در گویش رایج این بیت با تغییراتی ضرب المثل شده است:
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
بزرگیش سر در تباهی نهاد
عطارد قلم در سیاهی نهاد
عطارد عربی که ریشه آن را اشتاروت خدای بابلی میدانند در فارسی تیر و در انگلیسی مرکوری.یونانیان آن را خدای سخنوری و بازرگانی میدانستند و جیوه(آبک) را به این نام خوانند.در فارسی هم تیر میرزای آسمان و قلم سرنوشت آدمی در دستان اوست چنانکه در همین بیت آمده است.
عطارد یا تیربا 57 میلیون کیلومتر راه تا خورشید، نزدیکترین سیاره منظومه خورشیدی به خورشید است و کمترین مسافتی که با زمین پیدا میکند، به 80 میلیون کیلومتر میرسد.دمای سمت رو به خورشید آن 465درجه سانتیگراد است و سمت دیگر آن که شب است 148- درجه سانتیگراد افت میکند.
فارسی زبانان هنرپرور در گذر زمان از این حکایت بلند ضرب المثلی تک بیتی ساخته اند که در هنگامه ی بیچارگی و در زیر بار مشکلات زمزمه اش می کنند و یا دوستی ، اشنایی ، رهگذری به رسم دلداری برایشان زمزمه می کند . در چنان مواقعی فقط یک چنین بیتی است که ادمی را نه به دروغ امیدوار می کند و توان رفته را برای برخاستن و ادامه دادن به پاهایش برمی گرداند. آری :
"چو ایزد ز حکمت ببندد دری
گشاید زِ رحمت درِ دیگری"
تمامِ این ضربالمثل ها در موردِ بیچارگان, هنگامی جاری و ساری می شود که طرف در مسیر راستی و درستی گام بردارد وگرنه اگر برای مثال طرف فقیر باشد و همچنین ناپاک, در و گشایشی که گشوده نمی شود هیچ, روز به روز هم فقیر تر و بیچاره تر نیز خواهد شد.
این تجربه و مشاهدات بیش از ۴۰ سال آوارگی و دربه دری خودم بود که عرض کردم.
به قول حافظ:
گفتم: ای سلطانِ خوبان (خدا) رَحم کن بر این غریب
گفت: در دنبالِ دل (کسی که به دنبالِ هوی و هوس خود است) ره گم کُنَد مسکین غریب
بیت زیر به چه معنی است?
شقاوت برهنه نشاندش چو سیر
نه بارش رها کرد و نه بارگیر
مشعبد صفت, کیسه و دست پاک:
شبیه شعبده بازها شده بود که همیشه دست و کیسه و کلاه شون خالی و پاکِ پاک است به این معنی که هیچی تویِ این کلاه و کیسه و دستشون نیست ولی یکدفعه خرگوش یا کبوتر ازش بیرون میاد!
مگر می نترسی زِ تلخیِ خواست
مگر تویِ (توانگر) از تلخی و سختیِ نیازمندی و نیازمند شدن نمی ترسی? (که اینگونه بدرفتاری و ترشرویی می کنی?)
عیان کرده اشکش به دیباچه راز ( اشکِ دیباچه, رازش را عیان کرده)
دیباچه: رخساره, روی, صورت
راز: اینکه اربابِ قبلی خودش رو گدا درب خانه اربابِ جدید یافته بود.
انسان ، انسان جایگاه و موقعیت است و رفتار و تغیرهای انسانی بستگی ظریفی به جایگاه و موقعیت انسانی دارد و در نسبتی که بنا به تجربیات زیستی و ظرفیت فکری و انسانی در هر شخص انسانی متفاوت است ، این موقعیت، این «تلخی خواست»، صحنه های انسانی زیبا، کمیک یا تراژیک به بار می آورد.توانگر تندروی مغرور به گدا و درویش ضعیف حال به توانگری روشن نهاد تبدیل می شوند و غلام با چهره ای اشکبار و گدای عزت یافته و توانگر با خنده ی معنادار، راوی این تلخکامی و گردش دور روزگار و موقعیت ها می شوند