گنجور

بخش ۱۲ - گفتار اندر گردش روزگار

تو با خلق سهلی کن ای نیکبخت
که فردا نگیرد خدا با تو سخت
گر از پا در آید، نماند اسیر
که افتادگان را بود دستگیر
به آزار فرمان مده بر رهی
که باشد که افتد به فرماندهی
چو تمکین و جاهت بود بر دوام
مکن زور بر ضعف درویش عام
که افتد که با جاه و تمکین شود
چو بیدق که ناگاه فرزین شود
نصیحت شنو مردم دوربین
نپاشند در هیچ دل تخم کین
خداوند خرمن زیان می‌کند
که بر خوشه‌چین سر گران می‌کند
نترسد که نعمت به مسکین دهند
وزآن بار غم بر دل این نهند؟
بسا زورمندا که افتاد سخت
بس افتاده را یاوری کرد بخت
دل زیر دستان نباید شکست
مبادا که روزی شوی زیردست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

گفتار اندر گردش روزگار به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۲ - گفتار اندر گردش روزگار به خوانش عندلیب
بخش ۱۲ - گفتار اندر گردش روزگار به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۲ - گفتار اندر گردش روزگار به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1392/05/25 12:07
رخ

بیدق میشود سرباز و پیاده و فرزین هم وزیر است در چیترنگ هر چند که گاهی معنی قلعه هم میدهد

1392/05/25 12:07
امین کیخا

بیدق عربی پیادق یا پیاده است یعنی سرباز پیاده

1395/10/13 22:01
جمال ناصر نشقبندی اسحاق زاده

جناب شیخ ما شیرین زبان حضرت سعدی علیه رحمة و رضوان بهترین و دلکش ترین شکر افشانی ایشانرا ، راجع به زیر دست آزاری و یا آزردن مخلوق خدا ، نقش کتاب فرموده که این شعر حضرت ایشان خیلی ها گوشم را نوازش داده و طبع بنده را به لطف مزاج خویش نواخته است ، و همچنان بر وفق مضمون آن در کتاب نایاب و کمیاب گلستان خویش آورده است که
ای زبردست زیر دست آزار
گرم تا کی بماند این بازار
به چه کار آیدت جهانداری
مردنت به که مردم آزاری
فوا حسرتا مردم دل آزار و ارزل ووا رحتما شیخ ما شیرین زبان

1399/10/02 13:01
علی عسکری_حامی سرخ

درود بر شما؛
تو با خلق نیکی کن ای نیکبخت
در یکی از نسخ معتبر کلمه نیکی بجای سهلی آمده بود.