بخش ۱۱ - حکایت
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش عندلیب
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۱ - حکایت به خوانش امیر اثنی عشری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
موضوع: غلط املایی
بیت 1
غلط : بیان
درست : بیابان
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
قیراط واحدی برای سنجش سنگهای قیمتی و در زرگری بسیار پر کاربرد
قنطار به معنی مال زیاد بکار رفته در اینجا اما جایی به معنی باهوش هم دیده ام
در این حکایت سعدی از سگ به عنوان حیوان کم حرمت یاد می کند، و حتی نیکویی کردن به او را که به فرمایش سعدی ارزشی ندارد سزاوار پاداش می بیند.
اما سگ در ایران باستان احترام فراوان داشته و از حیوانات محبوب ایرانیان بوده است، رابطه ی گرم سگ و انسان با وجود اینکه این حیوان و خوک در دین های یهودی و اسلام نجس محسوب می شوند، و قابل خرید و فروش و نگهداری نیستند ، مسلمانان را مجبور به باز نگری در پیوند یا این حیوان می کند.
و با مراجعات اعراب به پیغمبر و در خواست از او برای تجدی نظر در باره ی سگ که حیوان مهربان و مفیدی است، باعث می شود که برای این حیوان استثنا قائل شوند، اصطلاح " کلب معلم " با ضم میم و فتح عین و لام به معنای سگ آموزش دیده از همین زمان باب می شود، پس از این است که سگ های شکاری کلب معلم به حساب می آیند و دیگر، هم می شده از آنها در شکار استفاده کرد و هم اگر شکارچی برای مثال آهویی شکار می کرده و سگ او را به دندان می گرفته و مرده به صاحبش می رسانده و یا پرنده و یا خرگوش و هر حیوان دیگری را مرده سگ به صاحب اش می رسانده باز حلال دانسته می شده، به همین دلیل سگ تعلیم دیده ، مانند سگ های خانگی امروزی دیگر نجس و غیر قابل خرید و فروش دانسته نمی شده است، به سخن دیگر برخورد امروزی در ایران با سگان خانگی با این حدیث نبوی همخوانی ندارد!
من خود خاطره ای از همین ماجرا دارم که برایتان باز گو می کنم:
پدر مادر من روحانی منطقه ی ما در کودکی من بود، مادرم به دلیل موقعیت پدرش مدام با پدرم که عاشق سگ ها بود و همیشه ی خدا سگی در خانه داشت ، اگر نگویم سگ ها ، جر و بحث می کرد.
حتی خاطرم هست یکبار از زن کولی به نام شهربان گاو باز که زن بسیار زیبایی هم بود پدرم سگی را به مبلغ گرانی خرید که همه می گفتند ، البته در انتقاد از کار او که قیمت چهار اسب را داده و یک سگ خریده است. مادرم مراقب بود که هر وقت پدر بزرگ می آید ، من و پدرم به سگ و یا سگ ها نزدیک نشویم، در یکی از تابستان ها که ما در خانه ی تابستانی مان در نخلستان زندگی می کردیم ، ناگهان پدر بزرگم وارد خانه شد و من و پدرم در حال نوازش یکی از سگ های مورد علاقه مان بودیم ، مادرم که زودتر از ما متوجه حضور حضرتشان شده بود، و ما نمی دانستیم که دارد با هزار ایما و اشاره از ما می خواهد دست از این کار خلاف برداریم، که موفق نمی شود و پدر بزرگ می بیند، و رنگ از رخسار مادر می پرد و پدر بزرگ می بیند که اگر چاره ای اندیشیده نشود سکته خواهد کرد، به سوی من و پدر می آید و ما هم وقتی متوجه حضور او می شویم که برای هر پنهان کاری دیر است، در نتیجه ناچار به او سلام می کنیم ، و به یاد ترس تاریخی مادر از این رخداد می افتیم، پدر بزرگ روحانی به سگ نزدیک می شود دستی بر پشت او می کشد و رو به مادر می گوید:
دخترم این "کلب معلم"است نجس نیست.
سال ها زمان برد تا من در درس ادبیات بدانم کلب معلم چیست، اما حرفی که آن روز آن مرد خدا زد برای خانواده ی ما بویژه مادرم از هر هدیه ای ارزشمندتر بود.َ
درود به آن مرد خدای مهربان .
قنطار : پوست گاو پر از زر را گویند، معادل صد رطل و یا هزار دینار
قیراط : واحد وزن معادل یک بیست و یکم مثقال و مساوی سه جو وزن را گویند
با درود ب همه
دوست گرامی ک در بالا سعدی رو نکوهش کردن ک سعدی نسبت ب سک کم حرمتی داشته. خواستم بگم که به دید من اینگونه نبوده و با نگاهی ب سوژه شعر در می یابیم ک از در دلسوزی و نگاهی انسانی به جانوری ک تاب و توان از دست داده نگاه شده و در این بیت (یکی باسگی نیکویی گم نکرد) در ادامه میگه پس نیکویی ب مردم نیک ارزش پایین تری نداره ک گم یا فراموش بشه(کجا گم شود نیکویی با نیک مرد)
به تفکر جامعه ای ک سگ رو نجس و اونو میکشن نگاه کنیم متاسفانه ما گونه پرست هستیم
مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است . نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است. بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیروهای امداد می باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ ها نمی باشد.)
در بعضی از روایات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد.
(آیه الله مکارم شیرازی)
سلام. این نجاست سگ از کجا أمده ؟ در قران مجید نه تنبها که نیست بلکه می توان از آیات ان عدم نجاست ان را هم برداشت کرد. حدیث منتسب به حضرت رسول مکرم در این باره تا چه حد با معیار قرآنی برای سنجش درستی و نادرستی ان در هم اهنگی است ؟
سگ نگهداری ، دوست داشتن و نداشتن سگ یا هر حیوان دیگر را در پای دین ننویسیم0
اولا: از کجای قرآن برداشت کردید که سگ نجس نیست؟ آدرس دقیق بدید ما هم استفاده کنیم. ثانیا: مگر تمام احکام شرع فقط باید داخل قرآن باشه؟ کجای قرآن گفته در طول روز باید 17 رکعت نماز خواند؟ کجای قرآن گفته نماز صبح دو رکعت است؟ کجای قرآن گفته وقتی بدنتون نجس شد میشه با آب، پاکش کرد و.... منبع احکام شرع، دو چیز است قرآن و احادیث معصومین.
ای کاش هر کسی فقط در حیطه تخصص خودش اظهار نظر می کرد
آقای مدبر. همان طور که در یادداشت تذکر رفته معیار پذیرش احادیث منتسب به معصومین حوالت ان به قران مجید است ( به توصیه خود ان بزرگواران) حالا شما بفرمایید این حیوان گویا نجس چه طور می تواند سه صد و چند سال با اصحاب کهف در یک غار باشد? شما که حیطه تخصص تان قران است حکم شرعی حیوان صید شده و حمل ان را به وسیله سگ بخوانید و ما را هم مطلع بفرمایید. بلی در تفاسیر است ان روز که حکم نجاست سگ در قران (؟) امد جو های مدینه را خون گرفت . شما از روی کرم ایت و سوره این حکم را مرحمت فرمایید. با تشکر
غلط املایی در بیت 7
ت بعد از که چیه؟!!!!!
در بیت ششم :
چو حق با سگی نیکویی گم نکرد
کجا گم شود خیر با نیکمرد؟
بدون جناح گیری به حاشیه های بالا باید خدمت دوستان عرض کنم که این شعر را « مشرف الدین مصلح ابن عبدالله » متخلص به سعدی شیرازی سرود اند.
پس وقتی میفرمایند :
به خدمت کمر بست و بازو گشاد/ سگ بی رمق را دمی آب داد
و در جای دیگر :
به احسانی آسوده کردن دلی / به از الف رکعت به هر منزلی
و اون حکایت ابراهیم خلیل الله :
شنیدم کن یک هفته ابن السبییل/ نیامد به مهمانسرای خلیل
.
.
منش داده صد سال روزی و جان / تو را نفرت آمد از او یکزمان
و و و ...
حضرت سعدی از چیزی فراتر از دین و نجاست و خوب و بد و راست و غلط حرف میزند.
سلام بر همه دوستان گرامی و خوانندگان عزیز
پیرو حاشیه های عزیزان خواستم بنده هم عرضی داشته باشم
سعدی در این داستان می گوید که مردی در بیابان سگی می بیند که از فرط تشنگی رمق از دست داده است. پس سگ را آب می دهد و اورا از مرگ نجات می دهد و خداوند نیز گناهان اورا می بخشد اما نکته جالب توجه کمک به حیوان نجس و کثیف نیست بلکه زمینه ماجرا و نحوه کمک است .
آنها در بیابان هستند و کمبود منابع آب و سختی راه سفر مد نظر است که تهیه و نگهداری آب در آن زمان بسیار سخت بوده است و همیشه تامین آب در بیابان و سفر برای گذشتگان از ضروریات بوده است و چه بسیار کسانی بوده آمد که در این بیابان ها از تشنگی و گرسنگی جان از کف داده اند . مرد از آبی که توشه سفر خود اوست به سگ میدهد . اما نحوه بخشیدن آب هم بسیار جالب است. مرد ظرفی همراه ندارد که به سگ آب دهد و سگ هم نمیتواند مانند انسان از مشک آب بنوشد پس آب را درون کلاه خودمی ریزد و دستار سرش را هم که برای محافظت صورت از گرما و باد و خاک استفاده میکرده مانند طناب برای گرفتن کلاه استفاده میکند ( مثل دسته سطل ) و به سگ آب می نوشاند.
این رفتار نیکو با حیوانی که نجات آن سودی برای مرد مسافر نداشته و بالعکس از چیزهایی که برای او عزیز و مهم بوده است بخشندگی کرده است مورد توجه است نه نجس بودن سگ
همچنین بیت اول این شعر از بهترین نمونه های قافیه هنری و خلاقیت فوق العاده سعدی است