بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
حکایت کرم مردان صاحبدل به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل به خوانش عندلیب
بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل به خوانش فاطمه زندی
بخش ۱۰ - حکایت کرم مردان صاحبدل به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
با سلام
در بیت آخر:
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن زنده دل گر بمیرد چه باک؟
به نظر من برای آنکه در درک معنی خللی ایجاد نشود در مصراع دوم، "زنده دل" باید با نیم فاصله نوشته شود. در غیر این صورت ممکن است به شکل" تنِ زنده، دل گر بمیرد چه باک" خوانده شود که کاملا معنی عکس دارد.
حذف یکی از شیوه های زیبا کردن کلام است اینجا در بیت دوم انگار یک ان شاالله یا ای کاش یا آرزو میکنم کم است ..
روحت شاد سعدی که چقدر دل نشین و عمیق سخن می گویی! روحت شاد!
بله!
تنی زنده دل، خفته در زیر گل/به از عالمی زنده مرده دل!
افسوس و صد افسوس که مزاج دهر تبه گشته و روزگار سفله پرور شده است!
که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد
این بیت در هجونامه منتسب به فردوسی آمده است.(شماره 34 )
به سی سال بردم به شهنامه رنج
که شاهم ببخشد بسی تاج و گنج
به پاداش من گنج را در گشاد
به من جز بهای فقاعی نداد
فقاعی نیرزیدم از گنج شاه
از آن من فقاعی خریدم به راه
که سفله خداوند هستی مباد
جوانمرد را تنگدستی مباد
سر ناسزایان بر افراشتن
وز ایشان امید بهی داشتن
سر رشتهٔ خویش گم کردن است
به جیب اندرون مار پروردن است
فردوسی » هجونامه (منتسب)
اولین ناجوانمردی که در حقِ فردوسی شد همین هجونامه است که به ایشان منتسب کرده اند.
کلِ حرفِ این هجونامه اینست که ای محمود غزنوی چرا بجایِ ۶۰ هزار دینارِ طلا به من ۶۰ هزار درهم نقره دادی! و حالا که ندادی خدا تو رو فلان کنه و بهمان بشی! این بیشعوری که هجونامه را سروده, حکمت و شعور فردوسی تا سطحِ بیشعوری خود پائین آورده است!
انگار فردوسی به سفارشِ محمود غزنوی شاهنامه را سروده است که طلبکار باشد! زمانی که فردوسی شاهنامه را شروع به سرودن کرد, سلسله سامانیان رویِ کار بودند و غزنویان اصلا نبودند.
تنها دلیلی که فردوسی شاهنامه را به محمود غزنوی تقدیم کرد, دریافت حمایت و پشتیبانی مالی برای انتشارِ شاهنامه در سراسرِ ایران و نگه داشتن فرهنگ ایران بود و بس! که موفق هم شد و الان ما شاهنامه را در اختیار داریم.
به نظر میرسد اگر هم نه همه بلکه شمار زیادی از ابیات هجونامه منتسب به فردوسی ساختگی باشد و از آنجا که به زبان سعدی شباهت دارد دور نیست از روی بوستان سعدی ساخته شده باشد.
تنی زنده دل، خفته در زیر گل
به از عالمی زندهٔ مرده دل
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن زنده دل گر بمیرد چه باک؟
این فروغی واقعا پس گردنی نیاز داشته.
دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن مرده دل گر بمیرد چه باک؟
فکر نکنم فروغی اشتباهی کرده باشه، به نظرم احتمالا شما معنی شعر رو درست متوجه نشدید :] منظور سعدی در بیت آخر اینه که : دل یک آدم زنده دل هیچوقت از بین نمیره اما اگر جسمش نابود بشه هیچ باکی نیست، چون دل اون زنده خواهد موند...
شباهت این داستان به داستان روانه شدن فردوسی سوی محمود غزنوی در بخش منتسب(هجونامه) این را میرساند شاید آن هجونامه از روی همین حکایت نسخه پیچی شده است.
سلام،
شما در کدام چاپ از دیوان فروغی به نسخه ای متفاوت از بیت آخر برخورد کرده اید؟ من دو چاپ از تصحیح فروغی دارم که یکی چاپ1337 تهران است و تفاوتی با بیت آخر سایت گنجور ندارد.
" دل زنده هرگز نگردد هلاک
تن زنده دل گر بمیرد چه باک"
این را می پرسم که بدانم آیا نسخه فروغی چند تصحیح درد یا خیر.
سپاسگزارم
سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شد / که کامبخشی او را بهانه بی سببیست