بخش ۲ - حکایت
سیه چردهای را کسی زشت خواند
جوابی بگفتش که حیران بماند
نه من صورت خویش خود کردهام
که عیبم شماری که بد کردهام
تو را با من ار زشت رویم چه کار؟
نه آخر منم زشت و زیبا نگار
از آنم که بر سر نبشتی ز پیش
نه کم کردم ای بنده پرور نه بیش
تو دانایی آخر که قادر نیم
توانای مطلق تویی، من کیم؟
گرم ره نمایی رسیدم به خیر
وگر گم کنی باز ماندم ز سیر
جهان آفرین گر نه یاری کند
کجا بنده پرهیزگاری کند؟
چه خوش گفت درویش کوتاه دست
که شب توبه کرد و سحرگه شکست
گر او توبه بخشد بماند درست
که پیمان ما بی ثبات است و سست
به حقت که چشمم ز باطل بدوز
به نورت که فردا به نارم مسوز
ز مسکینیم روی در خاک رفت
غبار گناهم بر افلاک رفت
تو یک نوبت ای ابر رحمت ببار
که در پیش باران نپاید غبار
ز جرمم در این مملکت جاه نیست
ولیکن به ملکی دگر راه نیست
تو دانی ضمیر زبان بستگان
تو مرهم نهی بر دل خستگان
بخش ۱ - سرآغاز: بیا تا برآریم دستی ز دلبخش ۳ - حکایت بت پرست نیازمند: مغی در به روی از جهان بسته بود
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سیه چردهای را کسی زشت خواند
جوابی بگفتش که حیران بماند
هوش مصنوعی: یک شخصی که پوست تیرهای داشت، به او گفتند که زشت است. او پاسخی داد که فرد گوینده را به حیرت واداشت.
نه من صورت خویش خود کردهام
که عیبم شماری که بد کردهام
هوش مصنوعی: من به خودم توجهی نکردهام که عیبهای من را بشماری، بلکه آنچه انجام دادهام، بدیهایی هستند که باید مورد توجه قرار گیرند.
تو را با من ار زشت رویم چه کار؟
نه آخر منم زشت و زیبا نگار
هوش مصنوعی: اگر تو با من زشترو هستی، چه اهمیتی دارد؟ در نهایت، من هم هستم که زشترو و زیبا را از هم تشخیص میدهم.
از آنم که بر سر نبشتی ز پیش
نه کم کردم ای بنده پرور نه بیش
هوش مصنوعی: من از آن دستهام که نه به خاطر تو چیزی از خود کم کردم و نه بیشتر از آنچه هستم، تنها در حد وظیفهام رفتار کردم.
تو دانایی آخر که قادر نیم
توانای مطلق تویی، من کیم؟
هوش مصنوعی: تو خود میدانی که من توانایی مطلق نیستم و این قدرت فقط از آن توست، من چه کسی هستم؟
گرم ره نمایی رسیدم به خیر
وگر گم کنی باز ماندم ز سیر
هوش مصنوعی: اگر راه را به من نشان بدهی، به مقصد میرسم و اگر گم کنی، باز هم در مسیر خواهم ماند.
جهان آفرین گر نه یاری کند
کجا بنده پرهیزگاری کند؟
هوش مصنوعی: اگر خالق جهان به کسی کمک نکند، چگونه ممکن است که بندهای به تقوای خود ادامه دهد و پرهیزکار باشد؟
چه خوش گفت درویش کوتاه دست
که شب توبه کرد و سحرگه شکست
هوش مصنوعی: در این بیت بیان شده است که شخصی در شب به فکر توبه و اصلاح کارهایش میافتد، اما صبح هنگام، بعد از آن تصمیم، دوباره به اشتباهات خود برمیگردد. این نشاندهنده ناپایداری عزم انسانها در برابر خواستهها و temptations است.
گر او توبه بخشد بماند درست
که پیمان ما بی ثبات است و سست
هوش مصنوعی: اگر او بخواهد که توبه را مورد پذیرش قرار دهد، همچنان باقی میماند، اما واقعیت این است که پیمان ما از ثبات و استواری برخوردار نیست و ضعیف است.
به حقت که چشمم ز باطل بدوز
به نورت که فردا به نارم مسوز
هوش مصنوعی: به حق تو، چشمانم را از باطل بازدار و با نور خود روشن کن، تا فردا در آتش نروم و سوز نخورم.
ز مسکینیم روی در خاک رفت
غبار گناهم بر افلاک رفت
هوش مصنوعی: از روی تنگدستیام، در خاک افتادهام و غبار گناهانم به آسمان رفته است.
تو یک نوبت ای ابر رحمت ببار
که در پیش باران نپاید غبار
هوش مصنوعی: ای ابر مهربان، لطفاً یک بار ببار تا اینکه غبارها در برابر بارش تو پاک شوند و باقی نمانند.
ز جرمم در این مملکت جاه نیست
ولیکن به ملکی دگر راه نیست
هوش مصنوعی: در این سرزمین به خاطر گناهم مقام و منزلتی ندارم، اما در سرزمین دیگری نیز راهی ندارم.
تو دانی ضمیر زبان بستگان
تو مرهم نهی بر دل خستگان
هوش مصنوعی: تو میدانی که چه اشخاصی گاهی زبان خود را بسته نگه میدارند و سخن نمیگویند، ولی تو توانایی آن را داری که با کلامت مرهمی بر دلهای خسته و غمین قرار دهی.