بخش ۱ - سرآغاز
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
باسلام خدمت عزیزانم در سایت گنجور عبادات قبول.میخواستم عرض کنم در نسخه تصحیح شده توسط استاد فروغی.این ابیات بعداز بیت گرم بر سر افتد ز تو سایه ای /سپهرم بود کمترین پایه ای وجود دارد.
تنم می بلرز چو یاد آورم/مناجات شوریده ای در حرم/که میگفت شوریده دل فکار/ الها ببخش و به ذلم مدار.چو کر با حق که زاری بسی/ میفکن دستم نگیرد کسی
---
پاسخ: با تشکر، در نسخهٔ اینجانب ابیات جا افتاده 4 بیت است و بعد از بیت بعد از بیت مورد نظر شما (اگر تاج بخشی ...) آمده، ضمناً شادروان فروغی در حاشیه اشاره کرده که بعضی نسخ این 4 بیت را ندارند. با استفاده از این نسخه، اضافه شد.
این مصراع علامت سئوال نداره درسش کنید
ز رحمت نگردد تهیدست باز؟
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
با سلام به عزیزان دست اندر کار سایت گنجور
در بیت 17 ، مصرع دوم کلمه صحیح "شرمسارم " به جای "شرمساری" می باشد. با تشکر
کلمه "عفوم" در مصرع دوم بیت ذیل
مرا گر بگیری به انصاف و داد
بنالم که عفوم نه این وعده داد
"لطفت " باید باشد:
مرا گر بگیری به انصاف و داد
بنالم که لطفت نه این وعده داد
باسلام
پدربزرگم همیشه باخود این شعر رازمزمه میکرد. ولی بیتهای دیگری رامیخواند.مثلا الهی الها الهم تویی و...
غنیمت شمردن فرصت عمر تو بیت اول موج می زند. خدایا از برکت وجود أین همه شاعر خوش لهجه خیلی خوش بخت هستم.
اگر اشتباه نکنم، در این مصراع شرمسارم بایستی باشه نه شرمساری
دگر شرمساری (شرمسارم) نکن پیش کس
در مضرع دوم بیت برآرد تهی دستهای نیاز ز رحمت نگردد تهیدست باز
باید بصورت ز رحمت نگردد تهی دست باز تصحیح شود چون این مصرع اشاره به این مضمون دارد که رحمت پروردگار بطور پیوسته جریان دارد و دستی که برای دریافت این افاضات باز باشد غیر ممکن است تهی باز گردد
برآرد تهی دستهای نیاز
ز رحمت نگردد تهیدست باز
بیت درست است.
مصرع دوم:از رحمت خدا (دگربار)تهیدست برنمیگردد(یعنی خواسته او برآورده میشود)
معنی دیگر;از رحمت خدا تهیدست بازنگردد(نومید نشود)
به امید اوست که دست نیاز برآرد و چشم به رحمت دارد.
برآرد تهی دستهای نیاز
می توان چنین نیز تعبیر کرد:
نیاز تهی دستان را برآورده می کند،
برآرد = برآوَرَد اشاره به خداوند است
سلام
دوستان لطفا اگر کسی میدونه معنی بیت چیه به من توضیح بده
تفسیر دکتر سروش بر این شعر و باب مناجات در بوستان شیخ اجل سعدی علیه الرحمة
پیوند به وبگاه بیرونی
برآرد تهی دستهای نیاز
ز رحمت نگردد تهی دست باز
تهی به معنی خای بودن
دستهای نیاز منظور دستان نیازمندان است
بر آرد ضمیر ش به خدا اشاره دارد
به این شکل
برآورده میکند دستهای خالی نیاز مندان را
زیرا از رحمت خداوند تهی وخالی بر نمی گردد دستانی که به سوی او(خداوند)گشوده شده اند
توضیح:هنگام دعا دستها باز وبه سوی آسمان بالا برده میشوند
برآرد تهی دستهای نیاز
ز رحمت نگردد تهی دست باز
تهی به معنی خالی بودن
دستهای نیاز، منظور دستان نیازمندان است
بر آرد ،ضمیر ش به خدا اشاره دارد
به این شکل
برآورده میکند دستهای خالی نیاز مندان را
زیرا از رحمت خداوند تهی وخالی بر نمی گردد دستانی که به سوی او(خداوند)گشوده شده اند
توضیح:هنگام دعا دستها باز وبه سوی آسمان بالا برده میشوند
لطفا اساتید پاسخ دهند.
دربیت:
به تکبیر مردان شمشیر زن
که مرد وغا را شمارند زن
وغا به معنی جنگ وستیز آمده ، مردوغا یعنی مرد جنگی
چگونه است مردان شمشیر زن، مرد جنگی را زن شمرند!؟
ازطرفی دغا به معنی حیله گر وناراستکار است !
آیا ممکن است در کتابت این کلمه در طول زمان اشتباهی تکراری صورت گرفته باشد؟
چو ما را به دنیا تو کردی عزیز
به عقبی همین چشم داریم نیز
عزیزی و خواری تو بخشی و بس
عزیز تو خواری نبیند ز کس
این ابیات بر سنگ مزار مرحوم مهدی بازرگان حک شده است
سلام به همه ی دوستان ادب
کسی میدونه معنی مصراع«من آن ذره ام در هوای تو نیست» به چه صورتی هست؟ سپاس.
گرامی مهدی
من آن ذرهام، در هوای تو نیست
خود را مانند ذره ای می شماردکه در آرزوی دیدار دوست آن ذره هم به حساب نمی آید
اینطور تصر می شود
من آن ذرهام که در هوای تو هیچم
پوزش
اینطور تصور می شود
امید است آنان که طاعت کنند.حرف از باعث سکته در خواندن این بیت میشود
دوستان عزیز لطفاً معنی این بیت را بیان نمایید
که ما را در آن ورطه یک نفس
ز ننگ دو گفتن به فریاد رس
سلام نمیتونم محکم بگم از صنعت ایهام استفاده کرده.
ولی هم ورطه یک نفس به فتح سین معنی داره هم سین به ساکنمارا در درطه ای که مثل آب دریا، آنقدر فرصت کوتاهه و عرصه تنگه که فقط با یک بار نفس حبس کردن میشه اون رو گذروند و نجات پیدا کرد و یا ورطه ای که با نفس و ذاتمون یکی شدیم و در ذات خودمون در برابر حق قرار گرفتیم تا حدی که به خودمون و به نفسمون نمیتونیم دروغ بگیم چون دربرابر حق و خدا قرار گرفتیم و با خدا یکی شدیم
و مصرع بعد از صنعت شعر مولانا استفاده میکنم که خیلی به کلمه (دویی) اشاره میکنه و منظور از دویی یعنی با خدا یکی نباشیم و دچار دویی یا دوتا شدن یعنی چیزی بجز خدا. و در شعر سعدی ننگ دو گفتن یعنی هرچیزی بجز خدارا یاد کردن که در ورطه یک نفس که همون قیامت باشه و نمیتونیم دیگه به خودمون و خدا دروغ بگیم چون آگاهتر شدیم. و از طرفی ننگ داریم اگر ذاتمون هویدا بشه و معلوم بشه چیزی جز خدا را پرستش کردیم. واز خدا کمک میخواد که به دادمون برسه.