گنجور

بخش ۵ - حکایت در شناختن دوست و دشمن را

شنیدم که دارای فرخ تبار
ز لشکر جدا ماند روز شکار
دوان آمدش گله‌بانی به پیش
به دل گفت دارای فرخنده کیش
مگر دشمن است این که آمد به جنگ
ز دورش بدوزم به تیر خدنگ
کمان کیانی به زه راست کرد
به یک دم وجودش عدم خواست کرد
بگفت ای خداوند ایران و تور
که چشم بد از روزگار تو دور
من آنم که اسبان شه پرورم
به خدمت بدین مرغزار اندرم
ملک را دل رفته آمد به جای
بخندید و گفت: ای نکوهیده رای
تو را یاوری کرد فرخ سروش
وگر نه زه آورده بودم به گوش
نگهبان مرعی بخندید و گفت:
نصیحت ز منعم نباید نهفت
نه تدبیر محمود و رای نکوست
که دشمن نداند شهنشه ز دوست
چنان است در مهتری شرط زیست
که هر کهتری را بدانی که کیست
مرا بارها در حضر دیده‌ای
ز خیل و چراگاه پرسیده‌ای
کنونت به مهر آمدم پیشباز
نمی‌دانیم از بداندیش باز
توانم من، ای نامور شهریار
که اسبی برون آرم از صد هزار
مرا گله‌بانی به عقل است و رای
تو هم گلهٔ خویش باری، بپای
در آن تخت و ملک از خلل غم بود
که تدبیر شاه از شبان کم بود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شنیدم که دارای فرخ تبار
ز لشکر جدا ماند روز شکار
هوش مصنوعی: شنیدم که یک فرد مبارز و خوشبخت، در روز شکار از گروه خود جدا شده است.
دوان آمدش گله‌بانی به پیش
به دل گفت دارای فرخنده کیش
هوش مصنوعی: یک چوپان با شتاب به سمت او آمد و در دل گفت که او دارای دین و آیین نیکویی است.
مگر دشمن است این که آمد به جنگ
ز دورش بدوزم به تیر خدنگ
هوش مصنوعی: آیا این شخص که از دور به جنگ آمده است، دشمن است؟ می‌خواهم به او تیر بزنم.
کمان کیانی به زه راست کرد
به یک دم وجودش عدم خواست کرد
هوش مصنوعی: در یک لحظه، کمان سلطنتی به درستی کشیده شد و وجود او خواهان ناپدید شدن بود.
بگفت ای خداوند ایران و تور
که چشم بد از روزگار تو دور
هوش مصنوعی: ای خداوند ایران و تور، تو را از بدی‌های زمانه و حسد دور نگه‌دار.
من آنم که اسبان شه پرورم
به خدمت بدین مرغزار اندرم
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به تربیت اسب‌های نژاده می‌پردازم و در این چمن‌زار به خدمت آنها مشغولم.
ملک را دل رفته آمد به جای
بخندید و گفت: ای نکوهیده رای
هوش مصنوعی: پادشاهی با دلی افسرده و تاریک، به نزد فردی آمد و با خوشحالی گفت: ای کسی که نظر و اندیشه‌اش ناپسند است.
تو را یاوری کرد فرخ سروش
وگر نه زه آورده بودم به گوش
هوش مصنوعی: تو را فرشته‌ای یاری کرد وگرنه من با خودم نداشته بودم که بر تو گوشزد کنم.
نگهبان مرعی بخندید و گفت:
نصیحت ز منعم نباید نهفت
هوش مصنوعی: نگهبان مرتع با لبخندی گفت: نصیحت کسی که بخشنده است نباید پنهان بماند.
نه تدبیر محمود و رای نکوست
که دشمن نداند شهنشه ز دوست
هوش مصنوعی: نه ترفندها و دوراندیشی‌های خوب، بلکه دشمن باید بداند که پادشاه از دوستش به خوبی مراقبت می‌کند.
چنان است در مهتری شرط زیست
که هر کهتری را بدانی که کیست
هوش مصنوعی: در شرایط زندگی، لازم است که هر کسی را بشناسی و بفهمی که او چه کسی است و چه ویژگی‌هایی دارد.
مرا بارها در حضر دیده‌ای
ز خیل و چراگاه پرسیده‌ای
هوش مصنوعی: بارها من را در حالتی که در جمع و میان مردم هستم دیده‌ای و از علاقه‌مندی‌ها و سرنوشت من سوال کرده‌ای.
کنونت به مهر آمدم پیشباز
نمی‌دانیم از بداندیش باز
هوش مصنوعی: الان با عشق و محبت به سوی تو آمده‌ام، ولی نمی‌دانیم که چگونه از بداندیشی و فکر منفی دیگران استقبال کنیم.
توانم من، ای نامور شهریار
که اسبی برون آرم از صد هزار
هوش مصنوعی: من می‌توانم، ای پادشاه بزرگ، از میان صد هزار اسب، یکی را بیرون بیاورم.
مرا گله‌بانی به عقل است و رای
تو هم گلهٔ خویش باری، بپای
هوش مصنوعی: من مسئولیت عقل و تفکر خود را به عهده دارم، و تو نیز باید که از مسئولیت‌های خود مراقبت کنی.
در آن تخت و ملک از خلل غم بود
که تدبیر شاه از شبان کم بود
هوش مصنوعی: در آن تخت و سرزمین، غم و مشکلات وجود داشت، زیرا تدبیر و برنامه‌ریزی پادشاه کمتر از یک چوپان بود.

خوانش ها

حکایت در شناختن دوست و دشمن را به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۵ - حکایت در شناختن دوست و دشمن را به خوانش فاطمه زندی
بخش ۵ - حکایت در شناختن دوست و دشمن را به خوانش فرید حامد
بخش ۵ - حکایت در شناختن دوست و دشمن را به خوانش عندلیب
بخش ۵ - حکایت در شناختن دوست و دشمن را به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1395/12/19 00:03
علی

شاهکار سعدی

1396/02/21 21:04
محمد علم

داستانی آموزنده از سعدی است که می گوید تدبیر و توجه شاه باید از زیردستان و دیگران بیشتر باشد .شخصی که نگهبان مرعی یعنی چراگاه است و اسبان شاه را پرورش می دهد یعنی اسب بان است به داریوش نیک تبار پند می دهد و به او می گوید که من از میان هزاران اسب می توانم هر اسبی را شناسایی کنم چگونه است شما که پادشاه هستی مرا که پیش از این بارها دیده بودی نشناختی و پنداشتی که دشمن تو هستم در حالیکه من از روی مهر و محبت به پیشباز تو آمده بودم.
دکتر محمد علم

1397/07/11 09:10
جعفرزاده

تشکر بسیار از دکتر محمد علم بخاطر توضیح خوبشان.

1399/02/26 21:04
A.P

ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﺨﺖ ﻭ ﻣﻠﮏ ﺍﺯ ﺧﻠﻞ ﻏﻢ ﺑﻮﺩ
ﮐﻪ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﺷﺎﻩ ﺍﺯ ﺷﺒﺎﻥ ﮐﻢ ﺑﻮﺩ

1399/12/13 14:03
آزادبخت

هرچه میخوانی یک از یک زیباتر و پر مفهومتر گفته

1403/02/05 13:05
مهدی bazrafshanupvc@gmail.com

منظور از دارای فرخ تبار 

کدام پادشاه هست

1403/02/05 23:05
رضا از کرمان

آقا مهدی عزیز سلام

بنظرم وبا احتمال بالا، داریوش از شاهان سلسله هخامنشی مد نظر سعدی بوده چرا؟ چون در فارسی میانه داریوش بصورت دارای /داراو تلفظ میشده .

  شاد باشی

1403/02/17 10:05
میلاد کمالی

منظور داریوش هخامنشی است.