بخش ۳۳ - گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی
همی تا برآید به تدبیر کار
مدارای دشمن به از کارزار
چو نتوان عدو را به قوت شکست
به نعمت بباید در فتنه بست
گر اندیشه باشد ز خصمت گزند
به تعویذ احسان زبانش ببند
عدو را به جای خسک زر بریز
که احسان کند کند، دندان تیز
چو دستی نشاید گزیدن، ببوس
که با غالبان چاره زرق است و لوس
به تدبیر رستم در آید به بند
که اسفندیارش نجست از کمند
عدو را به فرصت توان کند پوست
پس او را مدارا چنان کن که دوست
حذر کن ز پیکار کمتر کسی
که از قطره سیلاب دیدم بسی
مزن تا توانی بر ابرو گره
که دشمن اگرچه زبون، دوست به
بود دشمنش تازه و دوست ریش
کسی کش بود دشمن از دوست بیش
مزن با سپاهی ز خود بیشتر
که نتوان زد انگشت بر نیشتر
وگر زو تواناتری در نبرد
نه مردی است بر ناتوان زور کرد
اگر پیل زوری وگر شیر چنگ
به نزدیک من صلح بهتر که جنگ
چو دست از همه حیلتی در گسست
حلال است بردن به شمشیر دست
اگر صلح خواهد عدو سر مپیچ
وگر جنگ جوید عنان بر مپیچ
که گر وی ببندد در کارزار
تو را قدر و هیبت شود یک، هزار
ور او پای جنگ آورد در رکاب
نخواهد به حشر از تو داور حساب
تو هم جنگ را باش چون کینه خواست
که با کینه ور مهربانی خطاست
چو با سفله گویی به لطف و خوشی
فزون گرددش کبر و گردن کشی
به اسبان تازی و مردان مرد
بر آر از نهاد بداندیش گرد
و گر می بر آید به نرمی و هوش
به تندی و خشم و درشتی مکوش
چو دشمن به عجز اندر آمد ز در
نباید که پرخاش جویی دگر
چو زنهار خواهد کرم پیشه کن
ببخشای و از مکرش اندیشه کن
ز تدبیر پیر کهن بر مگرد
که کارآزموده بود سالخورد
در آرند بنیاد رویین ز پای
جوانان به نیروی و پیران به رای
بیندیش در قلب هیجا مفر
چه دانی که زان که باشد ظفر؟
چو بینی که لشکر ز هم دست داد
به تنها مده جان شیرین به باد
اگر بر کناری به رفتن بکوش
وگر در میان لبس دشمن بپوش
وگر خود هزاری و دشمن دویست
چو شب شد در اقلیم دشمن مایست
شب تیره پنجه سوار از کمین
چو پانصد به هیبت بدرد زمین
چو خواهی بریدن به شب راهها
حذر کن نخست از کمینگاهها
میان دو لشکر چو یک روز راه
بماند، بزن خیمه بر جایگاه
گر او پیشدستی کند غم مدار
ور افراسیاب است مغزش بر آر
ندانی که لشکر چو یک روزه راند
سر پنجهٔ زورمندش نماند
تو آسوده بر لشکر مانده زن
که نادان ستم کرد بر خویشتن
چو دشمن شکستی بیفکن علم
که بازش نیاید جراحت به هم
بسی در قفای هزیمت مران
نباید که دور افتی از یاوران
هوا بینی از گرد هیجا چو میغ
بگیرند گردت به زوبین و تیغ
به دنبال غارت نراند سپاه
که خالی بماند پس پشت شاه
سپه را نگهبانی شهریار
به از جنگ در حلقهٔ کارزار
بخش ۳۲ - حکایت در معنی خاموشی از نصیحت کسی که پند نپذیرد: حکایت کنند از جفاگستریبخش ۳۴ - گفتار اندر نواخت لشکریان در حالت امن: دلاور که باری تهور نمود
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
همی تا برآید به تدبیر کار
مدارای دشمن به از کارزار
هوش مصنوعی: برای اینکه کارها به خوبی پیش برود، بهتر است با دشمنان به شیوهای مدبرانه رفتار کنیم تا اینکه وارد جنگ شویم.
چو نتوان عدو را به قوت شکست
به نعمت بباید در فتنه بست
هوش مصنوعی: اگر نتوانی دشمن را با قدرت شکست دهی، باید در شرایط سخت و بحرانی با نعمت و برکت کنار بیایی و حوصله کنی.
گر اندیشه باشد ز خصمت گزند
به تعویذ احسان زبانش ببند
هوش مصنوعی: اگر فکر تو از دشمنیها و آسیبهاست، با لطف و نیکی او را خاموش کن و زبانش را ببند.
عدو را به جای خسک زر بریز
که احسان کند کند، دندان تیز
هوش مصنوعی: به دشمنت خوب و خوشرفتار باش تا او نیز به تو لطف کند و به تو آسیب نرساند.
چو دستی نشاید گزیدن، ببوس
که با غالبان چاره زرق است و لوس
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی دست خود را بالا ببری و از دیگران حمایت کنی، پس باید با مهربانی و احترام با آنها رفتار کنی، زیرا در برابر کسانی که قدرت دارند، رفتار نرم و ملایم بهترین راهحل است.
به تدبیر رستم در آید به بند
که اسفندیارش نجست از کمند
هوش مصنوعی: با تدبیر و چارهاندیشی رستم، اسفندیار به دام خواهد افتاد، زیرا او از کمند و دام فرار نخواهد کرد.
عدو را به فرصت توان کند پوست
پس او را مدارا چنان کن که دوست
هوش مصنوعی: دشمن را در فرصتی مناسب میتوان شکست داد، پس باید با او همانند یک دوست رفتار کنی و مدارا کنی.
حذر کن ز پیکار کمتر کسی
که از قطره سیلاب دیدم بسی
هوش مصنوعی: مواظب باش که کمتر کسی را میتوان یافت که از قطرهای در سیلاب، تجربهای بیشتر داشته باشد.
مزن تا توانی بر ابرو گره
که دشمن اگرچه زبون، دوست به
هوش مصنوعی: از اعمال و رفتار خود اطمینان داشته باش و نگذار با حرکات خود باعث ناراحتی یا کدورت دیگران شوی. حتی اگر دشمنی وجود داشته باشد که به تو آسیب نرساند، باید نسبت به دوستان خود با مهربانی و احترام رفتار کنی.
بود دشمنش تازه و دوست ریش
کسی کش بود دشمن از دوست بیش
هوش مصنوعی: دشمنی که تازه به جمع ما پیوسته، از دوستی که ریش سفید و باتجربه است بیشتر مورد اعتماد قرار دارد.
مزن با سپاهی ز خود بیشتر
که نتوان زد انگشت بر نیشتر
هوش مصنوعی: هرگز از حد و اندازه خود تجاوز نکن، زیرا وقتی که کاری فراتر از قدرتت انجام دهی، تنها به دردسر میافتی و توانایی خود را نمیتوانی به نمایش بگذاری.
وگر زو تواناتری در نبرد
نه مردی است بر ناتوان زور کرد
هوش مصنوعی: اگر برتری و قدرت بیشتری نسبت به او داشته باشی، در نبرد، هیچ مردی وجود ندارد که بر ناتوانی چیره شود.
اگر پیل زوری وگر شیر چنگ
به نزدیک من صلح بهتر که جنگ
هوش مصنوعی: اگر تو زورمند و قوی هستی یا اینکه مانند شیر دارای قدرت و شجاعت هستی، بهتر است که با من صلح کنی تا اینکه بخواهی با من بجنگی.
چو دست از همه حیلتی در گسست
حلال است بردن به شمشیر دست
هوش مصنوعی: وقتی که از تمام تدبیرها و نقشهها ناامید شدی، استفاده از شمشیر برای رسیدن به هدف مجاز است.
اگر صلح خواهد عدو سر مپیچ
وگر جنگ جوید عنان بر مپیچ
هوش مصنوعی: اگر دشمن به دنبال صلح باشد، نباید در کارش مداخله کنی و از راهت منحرف شوی. اما اگر او به دنبال جنگ است، باید احتیاط کنی و از هر گونه درگیری دوری کنی.
که گر وی ببندد در کارزار
تو را قدر و هیبت شود یک، هزار
هوش مصنوعی: اگر او در میدان نبرد تو را گرفتار کند، آن وقت احترام و اعتبارت به اندازهی هزار نفر افزایش مییابد.
ور او پای جنگ آورد در رکاب
نخواهد به حشر از تو داور حساب
هوش مصنوعی: اگر او در میدان جنگ قدم بگذارد، در روز قیامت از تو کسی را برای حساب و کتاب نخواهد آورد.
تو هم جنگ را باش چون کینه خواست
که با کینه ور مهربانی خطاست
هوش مصنوعی: اگر کسی به جنگ و دشمنی تمایل دارد، تو هم باید مانند او عمل کنی. چون پاسخ به کینه با مهربانی کار درستی نیست.
چو با سفله گویی به لطف و خوشی
فزون گرددش کبر و گردن کشی
هوش مصنوعی: اگر با انسانهای کوچک و حقیر به نیکی و مهربانی رفتار کنی، فقط غرور و خودبرتربینی آنها بیشتر میشود.
به اسبان تازی و مردان مرد
بر آر از نهاد بداندیش گرد
هوش مصنوعی: به اسبهای تیزپا و مردان شجاع اعتماد کن و از نیتهای بد دوری کن.
و گر می بر آید به نرمی و هوش
به تندی و خشم و درشتی مکوش
هوش مصنوعی: اگر با ملایمت و هوش پیش بروی، نیازی نیست که با تندی و خشم و خشونت رفتار کنی.
چو دشمن به عجز اندر آمد ز در
نباید که پرخاش جویی دگر
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن از قدرت و توانایی خود ناامید شود، نباید به او حملهور شد و باید از درگیری دوباره پرهیز کرد.
چو زنهار خواهد کرم پیشه کن
ببخشای و از مکرش اندیشه کن
هوش مصنوعی: اگر کرمی (فردی با نیکخواهی و مهربانی) بخواهد از تو محافظت کند، ببخشای و از حیلهگریاش نگرانی نداشته باش.
ز تدبیر پیر کهن بر مگرد
که کارآزموده بود سالخورد
هوش مصنوعی: به نصیحت فردی با تجربه و سالخورده توجه کن، زیرا او در زمینه کار و زندگی به خوبی آزموده شده است.
در آرند بنیاد رویین ز پای
جوانان به نیروی و پیران به رای
هوش مصنوعی: در تلاشند تا آیندهای قوی و مستحکم بسازند؛ جوانان با توانایی و انرژیشان و پیران با تجربه و فکرشان.
بیندیش در قلب هیجا مفر
چه دانی که زان که باشد ظفر؟
هوش مصنوعی: به این نکته توجه کن که در قلب هر دشواری و چالشی، چه چیزهایی نهفته است؛ هیچ کس نمیداند که پیروزی حقیقتاً از کجا میآید.
چو بینی که لشکر ز هم دست داد
به تنها مده جان شیرین به باد
هوش مصنوعی: وقتی ببینی که نیروی دشمن از هم متفرق شده، وصرفاً برای خاطر خودت جان شیرینت را به خطر نینداز.
اگر بر کناری به رفتن بکوش
وگر در میان لبس دشمن بپوش
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از جمع جدا شوی، تلاش کن و برو، اما اگر در میان دشمنان هستی، باید خود را محکم نگهداری و آماده مقابله باشی.
وگر خود هزاری و دشمن دویست
چو شب شد در اقلیم دشمن مایست
هوش مصنوعی: اگر تو خود هزاران باشی و دشمنان تنها دویست، هنگامی که شب فرا رسد در سرزمین دشمن نایست.
شب تیره پنجه سوار از کمین
چو پانصد به هیبت بدرد زمین
هوش مصنوعی: در شب تاریک، سوارانی مانند پنجصد نفر از کمین بیرون میآیند و به شکلی ترسناک به زمین میتازند.
چو خواهی بریدن به شب راهها
حذر کن نخست از کمینگاهها
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در شب به مسیری بروی، ابتدا از تلهها و کمینگاهها دوری کن.
میان دو لشکر چو یک روز راه
بماند، بزن خیمه بر جایگاه
هوش مصنوعی: اگر در هنگام جنگ و در میان دو گروه، روزی درنگ کردی، خیمهات را در همان مکان برپا کن.
گر او پیشدستی کند غم مدار
ور افراسیاب است مغزش بر آر
هوش مصنوعی: اگر او زودتر اقدام کند، نگران نباش؛ و اگر کسی به قدرت افراسیاب باشد، باید مغزش را از فکر و تدبیر خالی کنی.
ندانی که لشکر چو یک روزه راند
سر پنجهٔ زورمندش نماند
هوش مصنوعی: نمیدانی که اگر سپاه در یک روز به حرکت درآید، نیروهای نیرومندش دیگر جا نخواهند ماند.
تو آسوده بر لشکر مانده زن
که نادان ستم کرد بر خویشتن
هوش مصنوعی: تو به راحتی بر روی لشکر قرار گرفتهای، چون نادان بر خود ظلم کرده است.
چو دشمن شکستی بیفکن علم
که بازش نیاید جراحت به هم
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن را شکست دادی، پرچم را کنار بگذار زیرا او دیگر قادر نخواهد بود آسیبهایش را ترمیم کند.
بسی در قفای هزیمت مران
نباید که دور افتی از یاوران
هوش مصنوعی: به خاطر نداشته باش که در زمان ضعف و عقبنشینی، از پیروان و همراهانت دور شوی؛ زیرا این کار باعث میشود که در سختیها مجبور به تنهایی شوی.
هوا بینی از گرد هیجا چو میغ
بگیرند گردت به زوبین و تیغ
هوش مصنوعی: وقتی در آسمان ابری شبیه به گرد و غبار به وجود میآید، مراقب باش که همانند تیغ و نیزه، درنتیجهی آن دچار آسیب نشوی.
به دنبال غارت نراند سپاه
که خالی بماند پس پشت شاه
هوش مصنوعی: به دنبال غارت به سپاه دستور نده، زیرا در این صورت پشت شاه خالی خواهد ماند.
سپه را نگهبانی شهریار
به از جنگ در حلقهٔ کارزار
هوش مصنوعی: بهتر است که سپاه تحت فرمان یک پادشاه باشد تا اینکه در میدان جنگ در واقعیت بجنگند.
خوانش ها
گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۳۳ - گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی به خوانش عندلیب
بخش ۳۳ - گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی به خوانش فاطمه زندی
بخش ۳۳ - گفتار اندر رای و تدبیر ملک و لشکرکشی به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
1402/07/16 23:10
فرزاد ftmoghadam.tr@gmail.com
با سلام
انسان حیران میماند از این همه نصایح در خصوص آیین سیاست ورزی و تعالیم جنگی ،گویی با یک فرمانده کار کشته طرف هستیم ،نه با یک شاعر بلند پایه و حکیم. ..
1403/01/22 00:03
نردشیر
به نظرم این ها آییین نامه های پادشاهان باستان اند.... مانند کتاب تاج یا....