بخش ۲۳ - حکایت در این معنی
یکی را حکایت کنند از ملوک
که بیماری رشته کردش چو دوک
چنانش در انداخت ضعف جسد
که میبرد بر زیردستان حسد
که شاه ار چه بر عرصه نامآور است
چو ضعف آمد از بیدقی کمتر است
ندیمی زمین ملک بوسه داد
که ملک خداوند جاوید باد
در این شهر مردی مبارک دم است
که در پارسایی چنویی کم است
نرفتهست هرگز ره ناصواب
دلی روشن و دعوتی مستجاب
نبردند پیشش مهمات کس
که مقصود حاصل نشد در نفس
بخوان تا بخواند دعایی بر این
که رحمت رسد ز آسمان برین
بفرمود تا مهتران خدم
بخواندند پیر مبارک قدم
برفتند و گفتند و آمد فقیر
تنی محتشم در لباسی حقیر
بگفتا دعایی کن ای هوشمند
که در رشته چون سوزنم پایبند
شنید این سخن پیر خم بوده پشت
به تندی برآورد بانگی درشت
که حق مهربان است بر دادگر
ببخشای و بخشایش حق نگر
دعای منت کی شود سودمند
اسیران محتاج در چاه و بند؟
تو ناکرده بر خلق بخشایشی
کجا بینی از دولت آسایشی؟
ببایدت عذر خطا خواستن
پس از شیخ صالح دعا خواستن
کجا دست گیرد دعای ویت
دعای ستمدیدگان در پیت؟
شنید این سخن شهریار عجم
ز خشم و خجالت بر آمد بهم
برنجید و پس با دل خویش گفت
چه رنجم؟ حق است این که درویش گفت
بفرمود تا هر که در بند بود
به فرمانش آزاد کردند زود
جهاندیده بعد از دو رکعت نماز
به داور برآورد دست نیاز
که ای برفرازندهٔ آسمان
به جنگش گرفتی به صلحش بمان
ولی همچنان بر دعا داشت دست
که شه سر برآورد و بر پای جست
تو گفتی ز شادی بخواهد پرید
چو طاووس، چون رشته در پا ندید
بفرمود گنجینهٔ گوهرش
فشاندند در پای و زر بر سرش
حق از بهر باطل نشاید نهفت
از آن جمله دامن بیفشاند و گفت
مرو با سر رشته بار دگر
مبادا که دیگر کند رشته سر
چو باری فتادی نگهدار پای
که یک بار دیگر بلغزد ز جای
ز سعدی شنو کاین سخن راست است
نه هر باری افتاده برخاستهست
بخش ۲۲ - در نواخت رعیت و رحمت بر افتادگان: مدر پرده کس به هنگام جنگبخش ۲۴ - گفتار اندر بیوفائی دنیا: جهان ای پسر ملک جاوید نیست
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یکی را حکایت کنند از ملوک
که بیماری رشته کردش چو دوک
هوش مصنوعی: شخصی را داستانی از پادشاهان روایت کردند که دچار بیماری شد که مانند دوکی او را گرفتار کرده بود.
چنانش در انداخت ضعف جسد
که میبرد بر زیردستان حسد
هوش مصنوعی: به قدری بدن او ضعیف شده که حسد دیگران نسبت به کسانی که از او پایینتر هستند را به همراه دارد.
که شاه ار چه بر عرصه نامآور است
چو ضعف آمد از بیدقی کمتر است
هوش مصنوعی: هرچند که پادشاه در میدان قدرت و شهرت برجسته است، اما اگر ضعیف باشد، از یک بیدق (شخص ناچیز) نیز کمتر ارزش خواهد داشت.
ندیمی زمین ملک بوسه داد
که ملک خداوند جاوید باد
هوش مصنوعی: زمین بوسهای به پادشاهی داد که پادشاهی خداوند جاویدان باشد.
در این شهر مردی مبارک دم است
که در پارسایی چنویی کم است
هوش مصنوعی: در این شهر مردی وجود دارد که بسیار نیکوکار و خوشخلق است و در میان مردم پرهیزکار کمیاب است.
نرفتهست هرگز ره ناصواب
دلی روشن و دعوتی مستجاب
هوش مصنوعی: هرگز دل روشنی که دعوت حق را پاسخ دهد، به راه نادرست نمیرود.
نبردند پیشش مهمات کس
که مقصود حاصل نشد در نفس
هوش مصنوعی: هیچ کس نه به او تسلیحات آورد، چون هدف در درون خود به دست نیامد.
بخوان تا بخواند دعایی بر این
که رحمت رسد ز آسمان برین
هوش مصنوعی: برای دریافت رحمت آسمانی، خواندن دعا ضروری است.
بفرمود تا مهتران خدم
بخواندند پیر مبارک قدم
هوش مصنوعی: او دستور داد تا بزرگان و خدمتگزاران را به حضور بخوانند، تا پیر سالخورده و خوشقدم بیاید.
برفتند و گفتند و آمد فقیر
تنی محتشم در لباسی حقیر
هوش مصنوعی: جمعی رفتند و صحبت کردند و سپس فردی تهیدست و گونهای با وقار در لباسی ساده وارد شد.
بگفتا دعایی کن ای هوشمند
که در رشته چون سوزنم پایبند
هوش مصنوعی: گفت: ای خردمند، دعایی برای من کن، زیرا که من در دوراهی مانند سوزنی به بنبست رسیدهام و نمیدانم چه کنم.
شنید این سخن پیر خم بوده پشت
به تندی برآورد بانگی درشت
هوش مصنوعی: پیر خم که به این سخن گوش داد، به شدت قهر کرده و با صدای بلندی واکنشی نشان داد.
که حق مهربان است بر دادگر
ببخشای و بخشایش حق نگر
هوش مصنوعی: خداوند مهربان است و به کسانی که دادگری میکنند، رحمت میآورد، پس ببخش و به بخشش خداوند توجه داشته باش.
دعای منت کی شود سودمند
اسیران محتاج در چاه و بند؟
هوش مصنوعی: دعای آن کسی که در درد و سختی گرفتار است، وقتی به درد و نیاز خود میرسد که اسیر و دربند باشد؛ در غیر این صورت، سودی نخواهد داشت.
تو ناکرده بر خلق بخشایشی
کجا بینی از دولت آسایشی؟
هوش مصنوعی: تو که با بخشش و مهربانی با مردم رفتار نکردهای، چگونه انتظار داری که از زندگیات آرامشی به دست آوری؟
ببایدت عذر خطا خواستن
پس از شیخ صالح دعا خواستن
هوش مصنوعی: باید از اشتباهات خود عذرخواهی کنی و بعد از فرد نیکوکاری دعا بخواهی.
کجا دست گیرد دعای ویت
دعای ستمدیدگان در پیت؟
هوش مصنوعی: کجا میتوان دست یاری به دعای کسی که در سختی است، گرفت و به دعای بیپناهان رسید؟
شنید این سخن شهریار عجم
ز خشم و خجالت بر آمد بهم
هوش مصنوعی: شهریار عجم وقتی این سخن را شنید، از شدت خشم و شرمندگی به هم ریخت.
برنجید و پس با دل خویش گفت
چه رنجم؟ حق است این که درویش گفت
هوش مصنوعی: او ناراحت شد و با دلش گفت: "چه نگرانی دارم؟ این سخنی است که درویش بیان کرد و حق با اوست."
بفرمود تا هر که در بند بود
به فرمانش آزاد کردند زود
هوش مصنوعی: او فرمان داد تا هر کسی که در بند و اسیری بود، به سرعت آزادش کنند.
جهاندیده بعد از دو رکعت نماز
به داور برآورد دست نیاز
هوش مصنوعی: انسانی با تجربه و بیدار بعد از خواندن دو رکعت نماز، دست نیازش را به سمت خدا بلند کرد.
که ای برفرازندهٔ آسمان
به جنگش گرفتی به صلحش بمان
هوش مصنوعی: ای کسی که آسمان را به اوج میبری، اگر با او در جنگ هستی، تلاش کن که به صلح برسید.
ولی همچنان بر دعا داشت دست
که شه سر برآورد و بر پای جست
هوش مصنوعی: با این حال، او همچنان دست به دعا داشت تا زمانی که پادشاه ظهور کرد و به پا ایستاد.
تو گفتی ز شادی بخواهد پرید
چو طاووس، چون رشته در پا ندید
هوش مصنوعی: تو گفتی که او از شادی مانند طاووس خواهد پرید، ولی وقتی پایش را در میان رشتهها دید، نتوانست.
بفرمود گنجینهٔ گوهرش
فشاندند در پای و زر بر سرش
هوش مصنوعی: او دستور داد که گنجینهای از جواهرات را در پای او بریزند و طلا بر سرش قرار دهند.
حق از بهر باطل نشاید نهفت
از آن جمله دامن بیفشاند و گفت
هوش مصنوعی: حق و حقیقت را نمیتوان به خاطر باطل پنهان کرد، زیرا حق خود را در نهایت نمایان میکند و به سادگی باطل را آشکار میسازد.
مرو با سر رشته بار دگر
مبادا که دیگر کند رشته سر
هوش مصنوعی: به جلو نرو که دوباره گرفتار شوی، مبادا که دیگر نتوانی از این مشکلات رهایی یابی.
چو باری فتادی نگهدار پای
که یک بار دیگر بلغزد ز جای
هوش مصنوعی: اگر باری بر زمین بیفتی، سعی کن پاهایت را محکم نگهداری، زیرا اگر یک بار دیگر بیفتی، ممکن است دیگر نتوانی به جای خود برگردی.
ز سعدی شنو کاین سخن راست است
نه هر باری افتاده برخاستهست
هوش مصنوعی: سخن سعدی را بشنو که این حقیقت دارد، نه اینکه هر بار که به زمین میافتد، دوباره برمیخیزد.
خوانش ها
حکایت در این معنی به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۳ - حکایت در این معنی به خوانش فرید حامد
بخش ۲۳ - حکایت در این معنی به خوانش عندلیب
بخش ۲۳ - حکایت در این معنی به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲۳ - حکایت در این معنی به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
1393/12/03 11:03
تماشاگه راز
مطابق تصحیح فروغی بیت دوم مصراع اول "حسد" به "جسد" اصلاح گردد :
"چنانش در انداخت ضعف جسد"
1394/10/05 02:01
سغید
بیماری رشته یا پیوک نوعی کرم دراز که در زیر پوست جای می گیرد.
1399/10/09 20:01
Yas
کجا دست گیرد دعای ویت
وَیت به چه معناست؟
1399/10/10 00:01
nabavar
گرامی یاس
کجا دست گیرد دعای وِیت
ویت = وی ترا
1401/10/25 16:12
بابک میرحسینی
بیدق = پیاده شطرنج