بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت حجاج یوسف به خوانش حمیدرضا محمدی
بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف به خوانش فرید حامد
بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف به خوانش عندلیب
بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف به خوانش فاطمه زندی
بخش ۲۱ - حکایت حجاج یوسف به خوانش امیر اثنی عشری
حاشیه ها
در بیت
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بینداز و" ریگش" بری
"ریگش" غلط است صحیح "خونش "است
بیت صحیح:
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بینداز و خونش بریز
---
پاسخ: با تشکر، مطابق نظر شما تغییر اعمال شد.
ویرایش زنده یاد فروغی بهترین ویرایش است مگر انکه بیشتر چاپخانه ها نام فروغی و سال چاپ ان را ( یادم رفته که ۱۳۲۰ بود یا ۱۳۱۸) بر پشت چاپ های بی ارزش مینویسند ازیرا پیدا کردن چاپ راستین فروغی کار سختی است نمیدانم این نسخه کدام است با این همه ریگ و نطع راست است
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بیانداز و ریگش بریز
برای سر بریدن یک تکه چرم و پاره ای ریگ داشتند چرم را افکنده و بر چرم گرداگردش ریگ میریختند تا خون بیرون از چرم نتازد و زمین را خونی نکند . مسلمانان خون را ناپاک میشمارند و برای همین نمیخواستند که زمین یا جامه گستردنیشان ناپاک شود
نطع بیفکند و بر او ریگ ریخت
دیو ز دیوانگیش می گریخت
تیغ چون برسری فراز کشند
ریگ ریزند و نطع بازکشند.
نظامی
با سلام به قرینه اشعار دیگر شعرا ریگش بریز محتمل تراس
نطع انداختن و ریگ ریختن به کرات با هم امده است.
تیغ چون برسری فراز کشند
ریگ ریزند و نطع بازکشند.
نظامی .
نطع بیفکند و بر او ریگ ریخت
دیو ز دیوانگیش می گریخت .
نظامی .
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بینداز و خونش بریز
به سرهنگ دیوان چشم غره رفت که برایش بساط بینداز و خونش را بریز
به نظرم ریگش بریز درست تر است یعنی بساط کشتن را فراهم کن جناب سرهنگ و او را به دژخیم و میرغضب بسپار
چون با هر بار کشتن نمیخواستند رنج آماده سازی سفره دیگر را داشته باشند بر روی آن ریگ میریختند تا خون بر روی آن بچسبد نه نطع.شاید ریگ انداختن نشان کم ارزش بودن یا بی ارزش بودن و خوار کردن مقتول هم بوده باشد.اینگونه که دیده میشود ارزش نطع بیشتر از جان و خون محکوم بوده است.
نطع به معنی هر چیز که پهن کردنی باشد برای انجام کاری مانند سفره،صفحه شترنج،پوست جانور|بساط
گرامی هفت
ممنون از تفسیر شما
ولی خون ریختن مد نظر بوده ، چون آنکه نطع می گستراند بقیه کارهارا هم میداند ، از جمله ریگ ریختن ، شمشیر آماده کردن ، لباس مخصوص پوشیدن ، و ،،،
پنج بیت پایانی هیچ ربطی به این حکایت ندارد و آغاز حکایت بعدی میباشد.
بیت اول و علت کشتن این مرد رو مت جه نمیشم
میشه لطفا کسی معنی کند؟
سلام آقا مجتبی
جواب شما در مصرع دوم بیت اول آمده عزیز این نیکمرد بدلیل بی احترامی به حجاج یا بگفته سعدی اکرام نکردن ایشون به قتل رسیده به همین سادگی قانون وحساب کتابی که نبوده برادر من آقا بهش بر خورده به وزیر اشاره کرده میر غضب بیاد نطع (فرش چرمی که جلاد برای سیاست کردن محکومین پهن میکرده) بندازه وخونش را بریزند تا درس عبرتی بشه برای سایرین که دیگه به اسب شاه نگن یابو .
حجاج بن یوسف ثقفی از حاکمان خلافت اموی که به سفاکی وبیرحمی وقتل مخالفان خصوصا" شیعیان شهره میباشد. وی فرمانده لشکر امویان در سال 63 ه ق در نبرد مکه با عبدالله ابن زبیر بود.
خیلی ممنون از شما❤️🌹
به سرهنگ دیوان نگه کرد تیز
که نطعش بیانداز و ریگش بریز
برای سر بریدن یک تکه چرم و پاره ای ریگ داشتند چرم را افکنده و بر چرم گرداگردش ریگ میریختند تا خون بیرون از چرم نتازد و زمین را خونی نکند . مسلمانان خون را ناپاک میشمارند و برای همین نمیخواستند که زمین یا جامه گستردنیشان ناپاک شود خون را ناپاک میشمردند و خونریزی را پاک
نطع بیفکند و بر او ریگ ریخت
دیو ز دیوانگیش می گریخت
تیغ چون برسری فراز کشند
ریگ ریزند و نطع بازکشند.
نظامی