برگردان به زبان ساده
شنیدم که در مرزی از باختر
برادر دو بودند از یک پدر
هوش مصنوعی: در یک منطقهای از غرب، شنیدم که دو برادر از یک پدر وجود داشتند.
سپهدار و گردن کش و پیلتن
نکو روی و دانا و شمشیر زن
هوش مصنوعی: سردمدار، کسی که به خوبی میجنگد و دارای شخصیت برجستهای است، با چهرهای زیبا و دانایی که هنر swordplay را هم میداند.
پدر هر دو را سهمگین مرد یافت
طلبکار جولان و ناورد یافت
هوش مصنوعی: پدر هر دو را در حالتی سخت و جدی دید که طلبکار و طلبکاران در حال مبارزه و تلاش هستند.
برفت آن زمین را دو قسمت نهاد
به هر یک پسر، زآن نصیبی بداد
هوش مصنوعی: زمین به دو بخش تقسیم شد و هر کدام را به یک پسر داد و به آنها سهمی از آن قسمتها داده شد.
مبادا که بر یکدگر سر کشند
به پیکار شمشیر کین برکشند
هوش مصنوعی: مراقب باشید که بر یکدیگر نایستید و به جنگ نروید و شمشیرهای کینه را نکشید.
پدر بعد از آن، روزگاری شمرد
به جان آفرین جان شیرین سپرد
هوش مصنوعی: پدر بعد از مدتی، جان محبوب را به خالق آن سپرد.
اجل بگسلاندش طناب امل
وفاتش فرو بست دست عمل
هوش مصنوعی: مرگ میتواند او را از امیدهایش جدا کند و سرنوشتش به دست عمل او رقم میخورد.
مقرر شد آن مملکت بر دو شاه
که بی حد و مر بود گنج و سپاه
هوش مصنوعی: تصمیم گرفته شد که آن سرزمین تحت سلطه دو پادشاه قرار گیرد که دارای ثروت و ارتش فراوان بودند.
به حکم نظر در بهافتاد خویش
گرفتند هر یک، یکی راه پیش
هوش مصنوعی: هر کدام به خاطر نظرات خود و بر اساس وضعیت فعلیاش، به راهی رفتند و در مسیر خود قرار گرفتند.
یکی عدل تا نام نیکو برد
یکی ظلم تا مال گرد آورد
هوش مصنوعی: یک نفر با اعمال نیکو و انصاف خود، شهرت و نامی خوب کسب میکند، در حالی که فرد دیگری با ظلم کردن و بیرحمی تنها به دنبال جمعآوری مال و ثروت است.
یکی عاطفت سیرت خویش کرد
درم داد و تیمار درویش خورد
هوش مصنوعی: کسی که محبت و مهربانیاش را در رفتار خود نشان داد، به نیازمند کمک کرد و از مال خود به او بخشید.
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درویش، شبخانه ساخت
هوش مصنوعی: او بنایی و انجام کارهایی را شروع کرد و به نیازمندان غذا داد و در شب برای سربازانش نوازش و محبت کرد و خانهای برای درویشها ساخت.
خزاین تهی کرد و پر کرد جیش
چنان کز خلایق به هنگام عیش
هوش مصنوعی: انسان در زندگی ممکن است برای خود ثروت و امکانات زیادی جمعآوری کند، اما در نهایت، هیچ چیزی را با خود نمیبرد و همانند دیگران در لحظات خوشی و شادی، به همان اندازه که از دنیا بهرهمند میشود، به نیازهای طبیعی و انسانیاش نیز توجه دارد.
برآمد همی بانگ شادی چو رعد
چو شیراز در عهد بوبکر سعد
هوش مصنوعی: صدای شادی به مانند رعد، در شیراز به گوش میرسد، همانطور که در زمان بوبکر سعد بود.
خدیو خردمند فرخ نهاد
که شاخ امیدش برومند باد
هوش مصنوعی: سرزمین ما به یاری حکیمانه و نیک سرشتِ پادشاه، باید پر از امید و رونق باشد.
حکایت شنو کان گو نامجوی
پسندیده پی بود و فرخنده خوی
هوش مصنوعی: داستانی را بشنو که درباره کسی است که نامجوی است و دارای خوی پسندیده و خوشبختی است.
ملازم به دلداری خاص و عام
ثناگوی حق بامدادان و شام
هوش مصنوعی: به کسانی که به محبت و دلگرمی نیاز دارند، نیاز دارم و در صبح و عصر به ستایش خدا مشغولم.
در آن ملک قارون برفتی دلیر
که شه دادگر بود و درویش سیر
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، شخصی شجاع و دلیر بهسوی شهری رفت که حاکمش دادگر بود و افراد بیبضاعت در آن زندگی میکردند.
نیامد در ایام او بر دلی
نگویم که خاری که برگ گلی
هوش مصنوعی: در زمان او، هرگز برای دلی نمیگویم که خارهایی در کنار گلها وجود ندارد.
سرآمد به تأیید ملک از سران
نهادند سر بر خطش سروران
هوش مصنوعی: شاهان و بزرگان به تأیید و حمایت ملک، بر سر خط و حدود او گرد آمده و گرامیاش میدارند.
دگر خواست کافزون کند تخت و تاج
بیافزود بر مرد دهقان خراج
هوش مصنوعی: او تصمیم گرفت که قدرت و ثروت بیشتری به دست آورد و برای همین بر مرد دهقان مالیات بیشتری وضع کرد.
طمع کرد در مال بازارگان
بلا ریخت بر جان بیچارگان
هوش مصنوعی: آدمی به خاطر طمع و ولع در مال و ثروت دیگران، بلا و مصیبت را بر سر بیچارهها میآورد.
به امید بیشی نداد و نخورد
خردمند داند که ناخوب کرد
هوش مصنوعی: خردمند میداند که امید و انتظار زیاد، نتیجه نخواهد داشت و اینکه اگر کسی در این مورد کوتاهی کند، کار ناپسندی انجام داده است.
که تا جمع کرد آن زر از گربزی
پراکنده شد لشکر از عاجزی
هوش مصنوعی: زمانی که فردی موفق به جمعآوری ثروت و منابع از میان نابرابریها و آشفتگیها شد، نیروهای او به دلیل ناتوانی و ضعف، از هم پاشیده شدند.
شنیدند بازارگانان خبر
که ظلم است در بوم آن بیهنر
هوش مصنوعی: بازرگانان خبر را شنیدند که در سرزمین آن بیهنر، ظلم و ستمی وجود دارد.
بریدند از آنجا خرید و فروخت
زراعت نیامد، رعیت بسوخت
هوش مصنوعی: از آنجا به خاطر نبود محصول کار و تجارت متوقف شد و کشاورزان به سختی افتادند.
چو اقبالش از دوستی سر بتافت
به ناکام دشمن بر او دست یافت
هوش مصنوعی: وقتی سرنوشتش از دوستی دور شد، دشمن ناکامش به او دست یافت.
ستیز فلک بیخ و بارش بکند
سم اسب دشمن دیارش بکند
هوش مصنوعی: وجود ناسازگار آسمان و مشکلات زندگی به دور از آرامش و آسایش، میتواند دشمن را به زانو درآورد و او را در زمین خود شکست دهد.
وفا در که جوید چو پیمان گسیخت؟
خراج از که خواهد چو دهقان گریخت؟
هوش مصنوعی: وفا را از چه کسی باید جستجو کرد وقتی که عهد و پیمان شکسته شده است؟ و مالیات را از که باید گرفت وقتی که کشاورز از مزرعه فرار کرده است؟
چه نیکی طمع دارد آن بیصفا
که باشد دعای بدش در قفا؟
هوش مصنوعی: کسی که در دلش پاکی و صفا نیست، نمیتواند به خوبی به دیگران امید داشته باشد. دعاهای او حتی ممکن است به زیان خود او باشد.
چو بختش نگون بود در کاف کن
نکرد آنچه نیکانش گفتند کن
هوش مصنوعی: وقتی شانس او بد شد، او هیچکدام از توصیههای خوب دیگران را انجام نداد.
چه گفتند نیکان بدان نیکمرد؟
تو برخور که بیدادگر بر نخورد
هوش مصنوعی: نیکان چه سخنی درباره آن مرد نیکو گفتند؟ تو خود رفتار کن که ستمگر به نیکوکاران آسیب نمیزند.
گمانش خطا بود و تدبیر سست
که در عدل بود آنچه در ظلم جست
هوش مصنوعی: این شخص به اشتباه فکر میکرد که میتواند با تدبیر ضعیف خود به نتیجهای درست برسد، در حالی که در حقیقت، آنچه که خواسته بود در دنیای عدالت وجود داشت و نه در ظلم و ستم.
یکی بر سر شاخ، بن میبرید
خداوند بستان نگه کرد و دید
هوش مصنوعی: شخصی بر روی درختی نشسته و در حال قطع کردن شاخهای است که خودش روی آن نشسته است. خداوند باغ را تماشا میکند و میبیند که او در حال آسیب زدن به خود است.
بگفتا گر این مرد بد میکند
نه با من که با نفس خود میکند
هوش مصنوعی: اگر این مرد کار بدی انجام میدهد، بدیاش تنها متوجه من نیست، بلکه این کار را در حق خودش میکند.
نصیحت بجای است اگر بشنوی
ضعیفان میفکن به کتف قوی
هوش مصنوعی: نصیحت و راهنمایی ارزشمند است اگر به آن گوش دهی. نباید ضعف دیگران را به گردن افراد قوی بیندازی یا آنها را سرزنش کنی.
که فردا به داور برد خسروی
گدایی که پیشت نیرزد جوی
هوش مصنوعی: فردا یک فرد گدا که شایستهی توجه تو نیست، به داوری میآید که جایگاهش را در نظر بگیری.
چو خواهی که فردا به وی مهتری
مکن دشمن خویشتن، کهتری
هوش مصنوعی: اگر میخواهی فردا در برابر او سرشناس و بزرگ باشی، اکنون دشمن خودت را کوچک و حقیر مدار.
که چون بگذرد بر تو این سلطنت
بگیرد به قهر آن گدا دامنت
هوش مصنوعی: وقتی این پادشاهی از تو بگذرد، آن گدا به زور دامن تو را خواهد گرفت.
مکن، پنجه از ناتوانان بدار
که گر بفکنندت شوی شرمسار
هوش مصنوعی: به کسانی که ناتوان هستند، ظلم نکن. چون اگر روزی خودت در موقعیت ضعف قرار بگیری، شرمنده خواهی شد.
که زشت است در چشم آزادگان
بیافتادن از دست افتادگان
هوش مصنوعی: افتادن و شکست خوردن برای افراد آزاده در نظر زشت و ناپسند است، بهویژه اگر این شکست از کسانی باشد که خود در حال افول هستند.
بزرگان روشندل نیکبخت
به فرزانگی تاج بردند و تخت
هوش مصنوعی: بزرگان روشندل و خوشبخت با خرد و دانایی خود به مقام و منزلت بلند رسیدند و مراتب عالی را کسب کردند.
به دنباله راستان کج مرو
وگر راست خواهی ز سعدی شنو
هوش مصنوعی: به راه راست برو و از کجروی پرهیز کن، اگر به دنبال درستکردن زندگیات هستی، به سخنان سعدی گوش کن.