گنجور

شمارهٔ ۹ - در مدح طاهر علی مشکان

گرفت مشرق و مغرب سوار آتش و آب
ربود حرص امارت قرار آتش و آب
همی شکنجد باد و همی شکافد خاک
به جنبش اندر دود و بخار آتش و آب
به خشگ و تر به جهان دربگشت ناظر عقل
نیافت اصلی جز مستعار آتش و آب
به کارزار منه پیش این دو سلطان پی
که کارزار کند کارزار آتش و آب
به زینهار مبر پیش این دو سلطان تن
که موم و ملح شود زینهار آتش و آب
«نهاد گوئی چون مهر در کنار نگین
سپهر ملک زمین در کنار آب و آتش
مگر گریز گه تنگشان شناسد باز
بدان نگردد گردشکار آتش وآب
مگر که شاهی جمشیدشان شناسد مور
بدان کند حذر از رهگذار آتش و آب
بلند گشت بره بانک نام و آتش سنگ
بزرگ شد به هنر کارزار آتش و آب
ز بأس و رفق خداوند ماست پنداری
شعار آتش و آب و دثار آتش و آب
تبارک آن ملک واحدی که صاحب را
به بأس و رفق کند جفت و یار آتش وآب
عماد دولت و دین طاهر علی که دلش
یسار دارد بیش از یسار آتش و آب
بهار فضل و بزرگی که تن نیاراید
مگر به جامه خلقش بهار آتش و آب
نگار طبع کریمی که چشم نگشاید
مگر به خامه لطفش نگار آتش و آب
عیار ذهنش و رایش نه معتبر دارند
بلی نه معتبر آید عیار آتش و آب
وقار عزمش و حزمش نه محتمل باشد
نعم نه محتمل آید وقار آتش و آب
همی منیع تر آید ز گرد موکب او
حصار منزل او از حصار آتش و آب
همی شنیع تر آید ز باد هیبت او
دوار دشمن او از دوار آتش و آب
فرو نشاند با من ارتکاب فتنه و شور
ضعیف کرد به نهی اقتدار آتش و آب
به زیر عقل کی آید شمار معرفتش
به زیر عقل گر آمد شمار آتش و آب
چه باک دارد با عزم و حزم او عاقل
که چون زبانه بود در جوار آتش و آب
چه عجب آرد در ظل امن او عاقل
که حرق و غرق پذیرد ز کار آتش و آب
ز کین و مهوش چون خلق ساعت اندر ملک
همی فزاید خویش و تبار آتش و آب
بدین دو دخل مدد یافت ورنه بگسستی
قضا به چرخ گران پود و تار آتش و آب
همیشه تا بجهان چون درآید و برود
بلند و پست بود کوه و غار آتش و آب
بسود و پایه غنی باد روزگار بقات
چنانکه هست غنی روزگار آتش و آب
حسود او بدل و دیده سال و مه مانده
چو شمع و طشتش در انتظار آتش و آب

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرفت مشرق و مغرب سوار آتش و آب
ربود حرص امارت قرار آتش و آب
هوش مصنوعی: آتش و آب بر تمام جهان تسلط پیدا کرده‌اند و حرص و تمایل به قدرت و مقام، آرامش را از این عناصر گرفته است.
همی شکنجد باد و همی شکافد خاک
به جنبش اندر دود و بخار آتش و آب
هوش مصنوعی: باد در حرکت، زمین را می‌شکافد و دود و بخار ناشی از آتش و آب نیز به این جنبش کمک می‌کند.
به خشگ و تر به جهان دربگشت ناظر عقل
نیافت اصلی جز مستعار آتش و آب
هوش مصنوعی: در دنیا، هر چیزی را که نگاه می‌کنیم، عقل نمی‌تواند چیزی اصل و ثابت پیدا کند. تنها چیزی که می‌بینیم، دو نهاد طبیعی، یعنی آتش و آب، هستند که به طور موقت و به شکل‌های مختلف ظاهر می‌شوند.
به کارزار منه پیش این دو سلطان پی
که کارزار کند کارزار آتش و آب
هوش مصنوعی: به نبرد نروم در برابر این دو پادشاه، زیرا نبردی که بین آتش و آب است، به یاری کسی نمی‌آید و نتیجه‌ای ندارد.
به زینهار مبر پیش این دو سلطان تن
که موم و ملح شود زینهار آتش و آب
هوش مصنوعی: از اینکه در برابر این دو فرمانروا قرار بگیری، بپرهیز؛ زیرا بدن مانند موم و نمک خواهد شد و این خطر آتش و آب است.
«نهاد گوئی چون مهر در کنار نگین
سپهر ملک زمین در کنار آب و آتش
هوش مصنوعی: انگار که مثل خورشید در کنار جواهر آسمان، سرزمین را در کنار آب و آتش قرار داده‌اند.
مگر گریز گه تنگشان شناسد باز
بدان نگردد گردشکار آتش وآب
هوش مصنوعی: آیا می‌تواند کسی که در سختی و فشار قرار دارد، از آن‌ها فرار کند؟ دوباره برنمی‌گردد که زندگی مانند آتش و آب، همیشه در حال تغییر و گردش است.
مگر که شاهی جمشیدشان شناسد مور
بدان کند حذر از رهگذار آتش و آب
هوش مصنوعی: جز آنکه شاهی مانند جمشید آنان را بشناسد، مور در برابر آتش و آب از راه خود احتیاط نمی‌کند.
بلند گشت بره بانک نام و آتش سنگ
بزرگ شد به هنر کارزار آتش و آب
هوش مصنوعی: بره‌ای به یکباره فریاد بلندی زد و در نتیجه، آتش و سنگ به اندازه‌ای بزرگ شد که به خاطر مهارت‌های جنگیدن، آتش و آب به ستیز پرداختند.
ز بأس و رفق خداوند ماست پنداری
شعار آتش و آب و دثار آتش و آب
هوش مصنوعی: خداوند ما می‌خواهد که در کنار قدرت و مهربانی خود، به ما بیاموزد چگونه در زندگی‌مان تعادل برقرار کنیم. این تعادل مانند رابطه آتش و آب است که هم می‌تواند به ویرانی و آشوب منجر شود و هم می‌تواند در کنار هم زیبایی و آرامش ایجاد کند.
تبارک آن ملک واحدی که صاحب را
به بأس و رفق کند جفت و یار آتش وآب
هوش مصنوعی: ستایش باد آن پروردگار یکتایی که توانایی‌اش موجب می‌شود که صاحب‌اش هم در سختی و هم با مهربانی عمل کند، و یار و همدم آتش و آب باشد.
عماد دولت و دین طاهر علی که دلش
یسار دارد بیش از یسار آتش و آب
هوش مصنوعی: عماد دولت و دین طاهر علی، مردی است که دارای دل بزرگ و محبت‌آمیزی است. او از نظر صفات انسانی همچون آتش و آب، ظرفیت و توان زیادی دارد.
بهار فضل و بزرگی که تن نیاراید
مگر به جامه خلقش بهار آتش و آب
هوش مصنوعی: بهار نماد فضیلت و زیبایی است که تنها زمانی خود را نشان می‌دهد که با روح و وجود انسان‌ها پیوند پیدا کند. همچنین بهار نماد دو عنصر اصلی زندگی یعنی آتش و آب نیز به شمار می‌آید.
نگار طبع کریمی که چشم نگشاید
مگر به خامه لطفش نگار آتش و آب
هوش مصنوعی: عشق زیبایی است که تنها با نیکی و محبت خود ظاهر می‌شود، مانند آتش و آب که در کنار هم قرار دارند.
عیار ذهنش و رایش نه معتبر دارند
بلی نه معتبر آید عیار آتش و آب
هوش مصنوعی: فکر و اندیشه‌اش نه تنها به‌خودی‌خود اعتبار ندارد، بلکه ارزش واقعی آن به آزمایش‌هایی که بر آن انجام می‌شود، بستگی دارد. همچنین، قدرت آتش و آب نیز به ماهیت و استفاده‌اش مرتبط است و به‌تنهایی معتبر نیست.
وقار عزمش و حزمش نه محتمل باشد
نعم نه محتمل آید وقار آتش و آب
هوش مصنوعی: عزم و اراده او به قدری مستحکم و باوقار است که نمی‌توان به سادگی آن را تحمل کرد، مانند اینکه تحمل وقار و سنگینی آتش و آب دشوار است.
همی منیع تر آید ز گرد موکب او
حصار منزل او از حصار آتش و آب
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد فضیلت و شکوه او در برابر حصار منزلش، از حصار آتش و آب بیشتر به چشم می‌آید.
همی شنیع تر آید ز باد هیبت او
دوار دشمن او از دوار آتش و آب
هوش مصنوعی: اگر به دور و بر خود دقت کنید، می‌بینید که باد، با تمامی قدرتش و به شکل مخوفی، بر دشمنانش می‌گذرد و این حضور و هیبتش از بادی که از آتش و آب می‌گذرد، بیشتر ترسناک و شنیع به نظر می‌رسد.
فرو نشاند با من ارتکاب فتنه و شور
ضعیف کرد به نهی اقتدار آتش و آب
هوش مصنوعی: در مقابل من، فتنه و آشوب را آرام کرد و با نهی، قدرت آتش و آب را تضعیف نمود.
به زیر عقل کی آید شمار معرفتش
به زیر عقل گر آمد شمار آتش و آب
هوش مصنوعی: اگر معرفت کسی به حد عقلش باشد، نمی‌تواند به درستی سنجیده شود؛ چرا که اگر به زیر عقل بیاید، اندازه‌گیری آتش و آب نیز ممکن است.
چه باک دارد با عزم و حزم او عاقل
که چون زبانه بود در جوار آتش و آب
هوش مصنوعی: شخص عاقل وقتی به تصمیم و اراده‌اش اطمینان دارد، از مواجهه با خطرات نترسد، همان‌طور که آتش و آب در کنار هم وجود دارند و هیچ‌کدام بر دیگری غلبه نمی‌کند.
چه عجب آرد در ظل امن او عاقل
که حرق و غرق پذیرد ز کار آتش و آب
هوش مصنوعی: چه شگفتی است که انسان عاقل در سایه‌ی امنیت او (خدا) آسیب‌پذیری را از آتش و آب بپذیرد.
ز کین و مهوش چون خلق ساعت اندر ملک
همی فزاید خویش و تبار آتش و آب
هوش مصنوعی: از دشمنی و زیبایی او، هنگامی که در سرزمین خود ظهور می‌کند، خوی و نژاد او مانند آتش و آب به یکدیگر افزوده می‌شوند.
بدین دو دخل مدد یافت ورنه بگسستی
قضا به چرخ گران پود و تار آتش و آب
هوش مصنوعی: با این دو منبع قوت گرفتم، وگرنه سرنوشت ناپایدار می‌شد و چرخ زمان، به شدت به هم می‌ریخت و ترکیب آتش و آب بی‌معنا می‌شد.
همیشه تا بجهان چون درآید و برود
بلند و پست بود کوه و غار آتش و آب
هوش مصنوعی: هرگاه جهان به وجود می‌آید و از بین می‌رود، ویژگی‌ها و مسائل مختلفی مانند کوه‌ها و دره‌ها، آتش و آب نیز همیشه وجود دارد.
بسود و پایه غنی باد روزگار بقات
چنانکه هست غنی روزگار آتش و آب
هوش مصنوعی: شاد باش و زندگی‌ات در آسایش و خوشی بگذرد، همان‌طور که حیات غنی و پر از رنگ و بوی طبیعی است، مانند آتش و آب که هر کدام زیبایی و خاصیت خود را دارند.
حسود او بدل و دیده سال و مه مانده
چو شمع و طشتش در انتظار آتش و آب
هوش مصنوعی: حسود مانند شعله‌ای است که به مدت طولانی در انتظار سوخت و آتش مانده است، و مانند تشت آب در انتظار آتش می‌باشد. او تمام وقت خود را صرف حسادت می‌کند، اما در نهایت هیچ پیشرفتی نمی‌کند.