شمارهٔ ۷۹ - در جواب نظم نجم دین نامی گفته
گلی سوی خلد برین میفرستم
شبه پیش در ثمین میفرستم
یکی نقش کژ از پی زیب و زینت
به تحفه بر حور عین میفرستم
کلامی رکیک از پی استفادت
به هدیه به روحالامین میفرستم
همانا کم است این به صد ره ز ذره
که زی آفتاب مُبین میفرستم
ندارد خطر در بر آب حیوان
حلابی که از پارگین میفرستم
فروغی مزور سراسر کثافت
به نوبر به چرخ برین میفرستم
یکی شعله کان هیچ پرتو ندارد
بر حضرت نجم دین میفرستم
هنرپرورا این ز بیخُردِگی دان
که زی خردهدان مهین میفرستم
به ملک سخن در تو جمشید و آنگه
منت از سفالی نگین میفرستم
دریغ ار گزین بودی این نظم زیرا
که نزدیک طبعگزین میفرستم
هزار آفرین تحفه هر صبح و شامی
بدان طبع سِحرآفرین میفرستم
نباشد مرا درخور تو جوابی
به جای جواب آفرین میفرستم
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گلی سوی خلد برین میفرستم
شبه پیش در ثمین میفرستم
هوش مصنوعی: من یک گل را به سوی باغ بهشت میفرستم و شب گذشته، یک گل قیمتی را نیز ارسال کردم.
یکی نقش کژ از پی زیب و زینت
به تحفه بر حور عین میفرستم
هوش مصنوعی: من یک تصویر نادرست از زیبایی و زینت به عنوان هدیه برای حورعین میفرستم.
کلامی رکیک از پی استفادت
به هدیه به روحالامین میفرستم
هوش مصنوعی: من یک صحبت ناپسند برای استفاده خودم به روحالامین ارسال میکنم.
همانا کم است این به صد ره ز ذره
که زی آفتاب مُبین میفرستم
هوش مصنوعی: به راستی این کمتر از صد بار است که به ذرهای در برابر نور تابناک خورشید میآید.
ندارد خطر در بر آب حیوان
حلابی که از پارگین میفرستم
هوش مصنوعی: خطر برای حیوانی که در آب است، وجود ندارد زیرا من آن را با دقت و احتیاط به آب میفرستم.
فروغی مزور سراسر کثافت
به نوبر به چرخ برین میفرستم
هوش مصنوعی: من به نور دروغینی که پر از ناپاکی است، به تازگی و به شکلی خاص، در آسمان ارسال میکنم.
یکی شعله کان هیچ پرتو ندارد
بر حضرت نجم دین میفرستم
هوش مصنوعی: من شعلهای ارسال میکنم که هیچ نوری از خود ندارد، به مقام ستاره دین.
هنرپرورا این ز بیخُردِگی دان
که زی خردهدان مهین میفرستم
هوش مصنوعی: به هنرمندان بگو که از نادانی خود آگاه باشند، زیرا من به بزرگی از ناآگاهی نمیتوانم پیامی بفرستم.
به ملک سخن در تو جمشید و آنگه
منت از سفالی نگین میفرستم
هوش مصنوعی: در عالم شعر و سخن، تو مانند جمشید هستی که به اوج شکوه و عظمت رسیده است. حالا من از تو چیزی نمیخواهم؛ حتی اگر باید به خاطر یک انگشتر معمولی از من تشکر کنی.
دریغ ار گزین بودی این نظم زیرا
که نزدیک طبعگزین میفرستم
هوش مصنوعی: ای کاش اگر انتخاب میکردی این شعر را، زیرا که به سلیقه من نزدیکتر است.
هزار آفرین تحفه هر صبح و شامی
بدان طبع سِحرآفرین میفرستم
هوش مصنوعی: هر روز و هر شب هزاران تحسین و ستایش برای آن ذوق و سلیقه جادویی میفرستم.
نباشد مرا درخور تو جوابی
به جای جواب آفرین میفرستم
هوش مصنوعی: من به خاطر تو جوابی ندارم، اما به جای آن تبارک و تعالی را سپاسگزاری میکنم.