گنجور

شمارهٔ ۷ - ایضاً له

زرود زاوه عبر کرد بحر ما
نبیره رجای خلق ابوالرجا
ابوالحسن علی که نعت خلق او
خبر دهد ز نام والدش ترا
عمید ملک شهریار محتشم
عماد دین مصطفای مجتبا
رسیده جاه او به جرم مشتری
پرید جسم او به روح اولیا
گذشته قدر او ز اوج آسمان
چو از قدر او رضای پادشا
دیانتش به کشته آتش ستم
تواضعش به برده آب کبریا
چه نعل مرکبش چه شکل ماه نو
چه گرد موکبش چه کحل توتیا
بر ثنا دروده چون بر زمین
در عطا گشوده چون در هوا
نهال عرق فضل او ذوی الحسب
عیال ذات جود او ذوی النها
به پوی سوی آفتاب دولتش
کز اوست آفتاب چرخ را ضیا
مگرد گرد آب گرد هیبتش
که در کشد بدم ترا چو اژدها
عذاب او حریق در جحیم زد
خلاص جست او و گفت عافنا
به بارگاه او ملک ز خلد شد
ندا شنید کاندر آی مرحبا
جدا کند عقیم کره او ز تن
نشاط دل فضول سر بالتقا
برون برد نسیم رفق او ز یم
هم اجنبی هم آشنا به آشنا
دوان رود سوال سایلش بدو
چنانکه که دوان رود به کهربا
غنی شود امید زائرش ازو
چنانکه مس غنی شود به کیمیا
همیشه تا برآید از کلام حق
شریف ذکر انبیاء و اولیا
ز عشرت و ز لهو بادش امتحان
به دولت و به بخت بادش التجا
قوی به عون و سعی در حق ولی
یلی به امر و نهی در تن ملا
نه مرتقاش سوده نعل مرتقی
نه مقتدیش دیده عزل مقتدا

اطلاعات

وزن: مفاعلن مفاعلن مفاعلن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زرود زاوه عبر کرد بحر ما
نبیره رجای خلق ابوالرجا
هوش مصنوعی: زرود زاوه از دریای ما عبور کرد و فرزندان امید خلق در انتظار آمدن ابوالرجا هستند.
ابوالحسن علی که نعت خلق او
خبر دهد ز نام والدش ترا
هوش مصنوعی: ابوالحسن علی، کسی است که ویژگی‌هایش آن‌قدر برجسته و شناخته شده است که حتی نام پدرش هم می‌تواند نشانه‌ای از عظمت او باشد.
عمید ملک شهریار محتشم
عماد دین مصطفای مجتبا
هوش مصنوعی: عمید ملک یعنی یکی از بزرگان و معتبران ملک، شهریار که به مقام و منزلت بالا دست یافته است، محتشم و معتبر، عماد دین که به عنوان پشتیبان و ستون دین شناخته می‌شود و مصطفای مجتبا که به خوبی و نیکی و مقام بزرگ و ویژه‌ای اشاره دارد. به طور کلی، این عبارت به توصیف شخصیت والای فردی می‌پردازد که در جامعه دارای مقام و اعتبار بالاست و به دین و خوبی‌ها خدمت کرده است.
رسیده جاه او به جرم مشتری
پرید جسم او به روح اولیا
هوش مصنوعی: جایگاه او به خاطر مقام والای خود رشد کرده و روحش به مرتبه‌ای از بزرگانی رسیده است.
گذشته قدر او ز اوج آسمان
چو از قدر او رضای پادشا
هوش مصنوعی: قدرت و ارزش او از بلندای آسمان بیشتر است، همان‌گونه که رضایت پادشاه از قدر و منزلت او بیشتر است.
دیانتش به کشته آتش ستم
تواضعش به برده آب کبریا
هوش مصنوعی: این بیت به وصف شخصیت فردی می‌پردازد که دیانت و ایمانی عمیق دارد و به خاطر ستم‌هایی که دیده، دچار آتش‌سوزی شده است. همچنین، تواضع او به قدری بالاست که مانند آب، با فروتنی و بزرگی در برابر دیگران حاضر می‌شود. در واقع، این تعبیر نشان‌دهنده تضاد میان دیانت و بردگی، و هم‌چنین نشان‌دهنده ویژگی‌های بارز انسانی است.
چه نعل مرکبش چه شکل ماه نو
چه گرد موکبش چه کحل توتیا
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چیزی اشاره دارد که هم می‌تواند به شکل و قوار مختلفی باشد و هم به تأثیرات ظاهری آن. در واقع، شاعری به وصف زیبایی‌هایی پرداخته که می‌توانند از نعلِ مرکب (نماد قدرت و توانایی) تا لبخند زیبا و جذابیت یک دنیا پر از شکوه را شامل شوند.
بر ثنا دروده چون بر زمین
در عطا گشوده چون در هوا
هوش مصنوعی: این بیت به ستایش و تحسین می‌پردازد و می‌گوید که اگر در زمین برکت و نعمت گسترده شده باشد، در آسمان نیز بر ثنا و ستایش باز است. به عبارتی دیگر، در کنار نعمت‌های دنیوی، فضایل و خوبی‌ها نیز وجود دارد که باید از آن‌ها یاد کرد و ستایش کرد.
نهال عرق فضل او ذوی الحسب
عیال ذات جود او ذوی النها
هوش مصنوعی: نهال فضیلت او، همچون درختان نیکو، مایه فخر و افتخار خانواده‌های بزرگ است و بخشندگی او، نسبت به مردم همانند دختری است که مورد احترام قرار دارد.
به پوی سوی آفتاب دولتش
کز اوست آفتاب چرخ را ضیا
هوش مصنوعی: به سوی آفتاب خوشبختی و سعادت خود حرکت کن، چرا که نور و روشنی آفتاب آسمان از او ناشی می‌شود.
مگرد گرد آب گرد هیبتش
که در کشد بدم ترا چو اژدها
هوش مصنوعی: به دور آب نچرخ، از عظمت او نترس که مانند اژدها تو را به درون خود می‌کشد.
عذاب او حریق در جحیم زد
خلاص جست او و گفت عافنا
هوش مصنوعی: عذاب او مانند آتش در جهنم است، او تلاش کرد که نجات یابد و گفت ما را ببخش و آزاد کن.
به بارگاه او ملک ز خلد شد
ندا شنید کاندر آی مرحبا
هوش مصنوعی: در درگاه او، کسی از بهشت ندا داد که بیایید و خوش آمدید بگویید.
جدا کند عقیم کره او ز تن
نشاط دل فضول سر بالتقا
هوش مصنوعی: از جسمی که بی‌ثمر است، شادابی دل و روح را جدا می‌کند و ارزش خاصی ندارد.
برون برد نسیم رفق او ز یم
هم اجنبی هم آشنا به آشنا
هوش مصنوعی: نسیم دوستانه‌ای که از بیرون می‌آید، هر دو را، هم بیگانه و هم آشنا، به هم نزدیک‌تر می‌کند.
دوان رود سوال سایلش بدو
چنانکه که دوان رود به کهربا
هوش مصنوعی: سوالی به سرعت از شخصی می‌شود که مانند جریانی سریع و لذت‌بخش، به شکلی دلپذیر و جذاب به او پاسخ می‌دهد.
غنی شود امید زائرش ازو
چنانکه مس غنی شود به کیمیا
هوش مصنوعی: امید زائر از او غنی و پررنگ می‌شود، مانند اینکه مس با کیمیا غنی و ارزشمند می‌گردد.
همیشه تا برآید از کلام حق
شریف ذکر انبیاء و اولیا
هوش مصنوعی: همواره در صحبت‌های حق و حقیقت، یاد و نام انبیاء و اولیای خدا باید ذکر شود.
ز عشرت و ز لهو بادش امتحان
به دولت و به بخت بادش التجا
هوش مصنوعی: باید از لذت‌ها و سرگرمی‌ها بهره‌برداری کرد و به سرنوشت و خوشبختی خود امیدوار بود.
قوی به عون و سعی در حق ولی
یلی به امر و نهی در تن ملا
هوش مصنوعی: قوی به کمک و تلاش در مسیر درست بسیار مؤثر است، اما فردی که فقط به دستورات رسمی عمل کند، بدون توجه به درونش، بی‌روح و بی‌اثر خواهد بود.
نه مرتقاش سوده نعل مرتقی
نه مقتدیش دیده عزل مقتدا
هوش مصنوعی: نه آن بالایی که همیشه در اوج است، به منافع دیگری بی‌توجه است و نه آن پیرو که از او پیروی می‌کند، از مقام و جایگاه خود بی‌خبر است.