شمارهٔ ۶۸ - ایضاً له
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
اقبال را به همت بهتر طلیعه
اسلام را به نصرت مهتر برادری
آن را که کار زار شود روی راحتی
وآنجا که کارزار شود پشت لشکری
اندر تواضع آب روانی نشیب جوی
گرچه به قدر از آتش رخشنده برتری
نشگفت اگر به کار بزرگی به نام و ننگ
چون هم عنان دولت و همنام اختری
دریا که دید هرگز گوهر مکان او
اینک دل تو دریا اینک تو گوهری
بگرفت سیل عهد تو سهل و جبل چنانک
بر زر و سیم خویش ببخشش ستمگری
عشری ست از تو عالم سفلی که تو به فضل
سر جمله فواید هر هفت کشوری
پیراهن تو مشرق دیگر شمرده اند
کز وی گه طلوع تو خورشید دیگری
هر ساحتی که نعل براق تو برنوشت
از ایمنی بساطی به روی بگستری
اضداد را خصومت اصلی بر او فتاد
در اصل و فرع شهری کانجا تو داوری
امروز کیست از همه رایان که روز جنگ
آن را وفا کند که بر او ژرف بنگری
حقا که خاره خون شود ایدون گمان برم
گر در میان معرکه بر خاره بگذری
با تیغ پیش جمع بزرگان هندوان
چون پیش خیل خردان سد سکندری
خالی شد از نبات زمینی که خاک او
در کینه آختن به پی باره بسپری
آسانیا که از تو جهان راست گر تو چند
از وی به اختیار به دشواری اندری
گوئی زمانه فتنه بالین و بستر است
تا تو به طبع دشمن بالین و بستری
ایزد ترا بهشت به عقبی جزا دهاد
کاین رنجها نه از پی دنیا همی بری
چندانکه نام دهر بماند بمان به دهر
تا نام نیک ورزی و تا عدل پروری
این مهرگان به کام شمردی و همچنین
هر مهرگان که آید مادام بشمری
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری
ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری
هوش مصنوعی: ای کسی که در خدمت تخت تو است، کیوان و مشتری، ای ستارهای که در شرق و غرب درخشان شدهای، تو دیگر به کسی دیگر تعلق نداری و مالامال از نعمت هستی.
در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان
بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری
هوش مصنوعی: در طبیعت عقل، شناخت و در وجود جسم، عدالت جان نهفته است. بر فردی که دارای فضیلت است، اراده و قدرتی در راستای حق وجود دارد.
اقبال را به همت بهتر طلیعه
اسلام را به نصرت مهتر برادری
هوش مصنوعی: اقبال با تلاش و اراده قوی، آغاز دوباره اسلام را به یاری برادران بزرگتر و برتر شکل میدهد.
آن را که کار زار شود روی راحتی
وآنجا که کارزار شود پشت لشکری
هوش مصنوعی: کسی که در میدان جنگ، مشغول نبرد است، هیچ وقت نمیتواند به آرامش واقعی دست یابد و در دنیای خطر، محلی برای استراحت ندارد.
اندر تواضع آب روانی نشیب جوی
گرچه به قدر از آتش رخشنده برتری
هوش مصنوعی: در مورد تواضع، مانند آب روانی است که در پایین جوی حرکت میکند، هرچند که به اندازه آتش درخشان و روشن است، اما با این حال برتری دارد.
نشگفت اگر به کار بزرگی به نام و ننگ
چون هم عنان دولت و همنام اختری
هوش مصنوعی: عجبی نیست اگر در کارهای بزرگ نام و ننگی وجود داشته باشد، همانطور که دولت و ستارهای که همنام آن است، در کنار هم قرار دارند.
دریا که دید هرگز گوهر مکان او
اینک دل تو دریا اینک تو گوهری
هوش مصنوعی: وقتی دریا را میبینی، هرگز نمیتوانی نادیده بگیری که زیبایی و ارزش او در عمق وجودش نهفته است. حالا دل تو نیز مانند دریایی بزرگ و وسیع است و تو خود نیز همانند گوهر باارزشی هستی که در آن جای دارد.
بگرفت سیل عهد تو سهل و جبل چنانک
بر زر و سیم خویش ببخشش ستمگری
هوش مصنوعی: سیل عهد تو همه جا را فرامیگیرد، و حتی کوهها را نیز به آسانی تحت تأثیر خود قرار میدهد، درست مانند اینکه یک ستمگر به راحتی زر و سیم خود را میبخشد.
عشری ست از تو عالم سفلی که تو به فضل
سر جمله فواید هر هفت کشوری
هوش مصنوعی: دنیای پایین به خاطر تو چهرهای از علم و دانش دارد و تو با عطا و فضل خود، تمامی نیکیها و فواید از هر هفت کشور را در آن به ارمغان آوردهای.
پیراهن تو مشرق دیگر شمرده اند
کز وی گه طلوع تو خورشید دیگری
هوش مصنوعی: پیراهن تو را در مشرق دیگری به حساب آوردهاند، زیرا از آنجا خورشید دیگری میتابد.
هر ساحتی که نعل براق تو برنوشت
از ایمنی بساطی به روی بگستری
هوش مصنوعی: هر جایی که اثر نعل اسب سوار تو را مشاهده کنم، نشان از امنیت و آسایش گستردهای برای ماست.
اضداد را خصومت اصلی بر او فتاد
در اصل و فرع شهری کانجا تو داوری
هوش مصنوعی: در اینجا به دو طرف متضاد اشاره شده که در اصل و فرع اختلافات خود با هم مواجه هستند. همچنین به داوری که در این میان وجود دارد، اشاره شده است و اهمیت قضاوت در حل و فصل این اختلافات را مورد تأکید قرار داده است. در یک شهر مشخص، این جدالهای اصلی و فرعی رخ میدهد و داور باید به وضعیت رسیدگی کند.
امروز کیست از همه رایان که روز جنگ
آن را وفا کند که بر او ژرف بنگری
هوش مصنوعی: امروز چه کسی میتواند در میان همه روشنفکران به وعدههای خود وفادار باشد، در حالی که وقتی به عمق موضوع نگاه میکنی، واقعیتها متفاوت است؟
حقا که خاره خون شود ایدون گمان برم
گر در میان معرکه بر خاره بگذری
هوش مصنوعی: به راستی اگر در میان جنگ و نبرد از کنار خارها بگذری، باید گمان کنم که خون تو خواهد ریخت.
با تیغ پیش جمع بزرگان هندوان
چون پیش خیل خردان سد سکندری
هوش مصنوعی: با شمشیر در برابر جمعیت بزرگ هندیها، مانند سدی در برابر انبوهی از دانایان.
خالی شد از نبات زمینی که خاک او
در کینه آختن به پی باره بسپری
هوش مصنوعی: زمین از گیاهان خالی شد، زیرا خاک آن در حال کینهورزی و انتقامجویی است.
آسانیا که از تو جهان راست گر تو چند
از وی به اختیار به دشواری اندری
هوش مصنوعی: آسانیهایی که از تو در جهان وجود دارد، اگر تو بخواهی، میتوانی به سادگی به آنها دست پیدا کنی؛ اما اگر بخواهی از آنها دور شوی، ممکن است به سختی بیفتی.
گوئی زمانه فتنه بالین و بستر است
تا تو به طبع دشمن بالین و بستری
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که زمان در حال حاضر پر از مشکلات و سختیهاست، و در این وضعیت تو نیز به دشمن خود مانند یک بستر و محل آسایش رفتار میکنی.
ایزد ترا بهشت به عقبی جزا دهاد
کاین رنجها نه از پی دنیا همی بری
هوش مصنوعی: خداوند پاداشی به تو در بهشت بدهد، زیرا این زحمتهایی که میکشی، به خاطر دنیا نیست.
چندانکه نام دهر بماند بمان به دهر
تا نام نیک ورزی و تا عدل پروری
هوش مصنوعی: هر اندازه که نام و یاد روزگار باقی بماند، تو نیز باید در این دنیا زندگی کنی و تلاش کنی تا نام نیک و عدالت را پرورش دهی.
این مهرگان به کام شمردی و همچنین
هر مهرگان که آید مادام بشمری
هوش مصنوعی: در این مهرگان، شمارش کردی و همچنین هر مهرگانی که بیاید، باید تا زمانی که دراز بکشید، بشماری.