شمارهٔ ۶۳ - ایضاً له
ای بکوجاه برده موکب شاه
دیده اقبال شاه بر کوجاه
بوده چون هفتهای شادیها
هفته میزبان شاه و سپاه
نه زرنج کشفته خورده دریغ
نه برنج گذشته کرده نگاه
باد بذل تو جسته بر ارکان
یاد خوان تو مانده بر افواه
کوه بابل فراشته بخرد
بحر عمان گذاشته بشناه
هم بمردی شده بدیده شیر
هم به دستان زده ره روباه
حمله در گرد و هم فتنه هنوز
بند عزم تو کرده کوهش کاه
حیله در جنب مکر فتنه هنوز
سد حزم تو بسته پیشش راه
آفتابی ترا ز قرص تو تاج
آسمانی ترا ز قطب تو گاه
عقل عرض تو دید گفت ای عرض
عین فضلی علیک عین الله
ملک برداشت خامه و بنگاشت
صورت طاعت تو بر درگاه
تا همت اختلاف خلق نماند
زین موافق نموده جز به حیاه
به نظر پیل و مهد گردانید
استر و مرقد تو همت شاه
زود باشد که از دگر نظرش
پیل و مهد تو چرخ گردد و ماه
تربیت کردی و رسانیدی
عرق تخمی به آب و رتبت و جاه
لاجرم سایه مبارک آن
گشت پاینده تر ز سایه چاه
پس از این چون تو فحل کی زایند
این دو زاینده سپید و سیاه
وحی و تنزیل و بأس و رفق فلک
بر تو بگسست و شد سخن کوتاه
ایزد از روزگار دولت تو
دور داراد کامه بدخواه
هر کجا آری و بری لشکر
منزلت سبز باد از آب و گیاه
زایران را مقام تو چو مقام
ساکنان را پناه تو چو پناه
شمارهٔ ۶۲ - ایضاً له: ای شرق و غرب عالم گشته به کام توشمارهٔ ۶۴ - در مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم: نظام ملک و ولایت جمال تاج و کلاه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بکوجاه برده موکب شاه
دیده اقبال شاه بر کوجاه
هوش مصنوعی: این بیت به شکوه و جلال پادشاه اشاره دارد و نشان میدهد که پادشاه چگونه در جایی حاضر شده است و توجه مردم به او جلب شده. در واقع، به زیبایی و عظمت وجود او میپردازد و میگوید که در کدام مکان، نور و اقبال پادشاه درخشیده است.
بوده چون هفتهای شادیها
هفته میزبان شاه و سپاه
هوش مصنوعی: زمانی که شادمانیها به اوج میرسد، مانند هفتهای است که شاه و سپاهیان در مهمانی گرد هم آمدهاند.
نه زرنج کشفته خورده دریغ
نه برنج گذشته کرده نگاه
هوش مصنوعی: نه زحمتی کشیدم و نه درد و رنجی را تحمل کردم، نه هیچ چیز ارزشمندی را از دست دادهام که بر آن حسرت بخورم.
باد بذل تو جسته بر ارکان
یاد خوان تو مانده بر افواه
هوش مصنوعی: باد به نعمتهای تو اشاره کرده و در حالی که یاد تو در دلهاست، نام تو بر زبانها جاری است.
کوه بابل فراشته بخرد
بحر عمان گذاشته بشناه
هوش مصنوعی: کوه بابل به خوبی و با عظمت خود برجسته است و در کنار دریا عمان قرار دارد.
هم بمردی شده بدیده شیر
هم به دستان زده ره روباه
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر یک وضعیتی اشاره شده که شخصی هم از نظر روحی و هم از نظر فیزیکی در حال مبارزه است. آن شخص مانند شیر شجاع و قوی است و در عین حال در دستانش به نوعی به فریب و نیرنگ روباه رفته است. به عبارت دیگر، او با شجاعت و قدرت بر رقبایش غلبه میکند، اما در عین حال ممکن است فریبهای ظریف و ترفندهای دیگران را نیز تجربه کند.
حمله در گرد و هم فتنه هنوز
بند عزم تو کرده کوهش کاه
هوش مصنوعی: حمله و آشوب همچنان ادامه دارد، اما عزم و اراده تو مثل کوه، محکم و استوار است.
حیله در جنب مکر فتنه هنوز
سد حزم تو بسته پیشش راه
هوش مصنوعی: حیله در کنار فریب و نیرنگ، نتوانسته سد تدبیر و احتیاط تو را بشکند و هنوز راهی برای نفوذ در آن وجود ندارد.
آفتابی ترا ز قرص تو تاج
آسمانی ترا ز قطب تو گاه
هوش مصنوعی: خورشید تو را با زیباییاش میپوشاند و آسمان تو را ازقطب قرارش پر از نور و زینت میکند.
عقل عرض تو دید گفت ای عرض
عین فضلی علیک عین الله
هوش مصنوعی: عقل به عرض تو نگاه کرد و گفت: ای عرض، تو تجلی فضل خداوندی هستی.
ملک برداشت خامه و بنگاشت
صورت طاعت تو بر درگاه
هوش مصنوعی: فرشتگان قلم برداشتند و تصویر اطاعت تو را بر درگاه مقدس ثبت کردند.
تا همت اختلاف خلق نماند
زین موافق نموده جز به حیاه
هوش مصنوعی: تا زمانی که تفاوتها و تنوعهای بین مردم از بین برود، دیگر زندگی به شکل طبیعی و بیاشکال ادامه نخواهد یافت.
به نظر پیل و مهد گردانید
استر و مرقد تو همت شاه
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که قدرت و عظمت تو مانند فیل و مهد که در دستان قدرتمندان است، تبدیل شده است. همچنین، آرامگاه تو همچون مقام و منزلت یک شاه محسوب میشود.
زود باشد که از دگر نظرش
پیل و مهد تو چرخ گردد و ماه
هوش مصنوعی: به زودی خواهد بود که از دید دیگران، قدرت و آنچه که تو بر آن تکیه داری، تغییر کند و به مرور زمان از اعتبار بیفتد.
تربیت کردی و رسانیدی
عرق تخمی به آب و رتبت و جاه
هوش مصنوعی: به تو آموختند و به مرحلهای رساندند که بذر امیدی در دل تو نشسته و به مقام و ارزشی دست یافتهای.
لاجرم سایه مبارک آن
گشت پاینده تر ز سایه چاه
هوش مصنوعی: به ناچار، سایه خوشایند او، پایدارتر از سایه چاه شد.
پس از این چون تو فحل کی زایند
این دو زاینده سپید و سیاه
هوش مصنوعی: از این پس، با بودن تو مثل یک نر نازا، دیگر چگونه میتوان انتظار داشت که این دو موجود زاینده، یکی سفید و دیگری سیاه، فرزندی به دنیا آورند؟
وحی و تنزیل و بأس و رفق فلک
بر تو بگسست و شد سخن کوتاه
هوش مصنوعی: وحی و نازل کردن پیام الهی، همچنین قدرت و لطف خداوند بر تو تجلی کرد و سخن به پایان رسید.
ایزد از روزگار دولت تو
دور داراد کامه بدخواه
هوش مصنوعی: خداوند روزگار حکومت تو را از بدخواهان دور نگه دارد.
هر کجا آری و بری لشکر
منزلت سبز باد از آب و گیاه
هوش مصنوعی: هر جا بروی و هر جایی که حضور داشته باشی، امید میرود که محل زندگیات سرسبز و پربار از آب و گیاه باشد.
زایران را مقام تو چو مقام
ساکنان را پناه تو چو پناه
هوش مصنوعی: فرمانروایی زائری در زمین تو مثل فرمانروایی ساکنان است و پناهگاه او نیز مشابه پناهگاه آنهاست.