شمارهٔ ۶۲ - ایضاً له
ای شرق و غرب عالم گشته به کام تو
ای کدخدای عالم و عالم غلام تو
دایم چو نام خویش در اقبال شرع باش
کاراسته است شرع محمد به نام تو
عقدی است عقل و واسطه او کلام تو
نظمیست علم و فاتحه او کلام تو
اختر توئی و دولت عالم ترا تبع
دنیا توئی و نعمت باقی حطام تو
دریا سلیم عبره نماید بر دلت
گوهر عدیم عبره سزد بر ستام تو
چرخ ارچه کودنست به بوسد ترا رکاب
دهر ار چه توسنت بلیسد لگام تو
صحن زمین کنام ستور سپاه تست
اوج سپهر صحن ستون خیام تو
یکسر هر آنکه هست به حکم تو راضیند
از تر و خشک دولت و از خاص و عام تو
گر منتقم نه نه شگفت این بدیع نیست
لازم که کرد علت بر انتقام تو
پیوسته شد چو سایه به ذات تو ذات عدل
چونانکه هیچ گام نبرد ز کام تو
منصف در دوام زند خاصه پادشاه
انصاف تو دلیل بس است از دوام تو
در شرط آفرینش و در عهد روزگار
صاحبقران نیامده با احتشام تو
لبیک زد شجاعت و تکبیر کرد جود
کین در وجود رکن تو دید آن مقام تو
ایدون اجابت آمد بخت ترا کزو
گردنده شد به جیب زمان بر زمام تو
مریخ سرخ چشم و فلک هیاتست از آن
کش بی سهر ندارد سهم سهام تو
شخص هوا فکنده آسیب قهر تست
شمشیر فتنه خورده زنگ نیام تو
شاها خدایگانا حاجت بود همی
اقلیم شرق را به نشاط خرام تو
چندین هزار تشنه امید کی شوند
سیراب عدل فاروق الازجام تو
هر چند بحروار به آسایش اندرون
حاصل کند مراد جهانی غمام تو
آخر بکوب روی منازل چو آفتاب
زیرا که منزل تو نتابد مقام تو
تا چرخ ملک دور پذیرد ز اهتمام
دورش مباد بی عمل اهتمام تو
خاقان وکیل خرج تو باد و کفیل آن
قیصر امیر بار تو باد و سلام تو
چون سایه همای همایون کناد بخت
بر خاص جشن خاص تو بر عام عام تو
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای شرق و غرب عالم گشته به کام تو
ای کدخدای عالم و عالم غلام تو
هوش مصنوعی: ای شرق و غرب دنیا به خاطر تو رونق گرفتهاند، تو هستی که سرپرست و بزرگ این جهان هستی و همه موجودات همچون بردهانی در خدمت تو هستند.
دایم چو نام خویش در اقبال شرع باش
کاراسته است شرع محمد به نام تو
هوش مصنوعی: هر لحظه که نام تو در سرنوشت خوب و خوش میتابد، قوانین و دستورات محمد به خاطر تو به وجود آمده است.
عقدی است عقل و واسطه او کلام تو
نظمیست علم و فاتحه او کلام تو
هوش مصنوعی: عقل و فکر با یکدیگر پیوندی دارند که آن پیوند از طریق کلام تو ایجاد میشود. دانایی و علم نیز به نظم در آمده و آغاز آن هم به واسطه گفتار تو است.
اختر توئی و دولت عالم ترا تبع
دنیا توئی و نعمت باقی حطام تو
هوش مصنوعی: تو مثل یک ستارهای و سعادت جهان دنبالهرو توست. تو برای دنیا و نعمتهای پایدارش، فقط یک چیز زودگذر هستی.
دریا سلیم عبره نماید بر دلت
گوهر عدیم عبره سزد بر ستام تو
هوش مصنوعی: دریا با آرامش به تو درس عبرت میدهد و میگوید که چقدر مناسب است که تو هم از این درس عبرت بگیری و به خودت توجه کنی.
چرخ ارچه کودنست به بوسد ترا رکاب
دهر ار چه توسنت بلیسد لگام تو
هوش مصنوعی: هرچند دوران و زمانه ممکن است نادان باشد و فهم درستی از وضعیت تو نداشته باشد، اما در هر حال تو را به عنوان یک شخص با ارزش و مهم میبیند و به تو توجه میکند.
صحن زمین کنام ستور سپاه تست
اوج سپهر صحن ستون خیام تو
هوش مصنوعی: زمین، محل و جایگاه نیروهای نظامی توست و آسمان، بالای خیمهگاه تو را میپوشاند.
یکسر هر آنکه هست به حکم تو راضیند
از تر و خشک دولت و از خاص و عام تو
هوش مصنوعی: تمام افرادی که در اطراف تو هستند، چه در شرایط خوب و چه در بد، از تو راضی و خرسندند. آنها به خواست و اراده تو تن دادهاند، چه کسانی که در جایگاه ویژهای قرار دارند و چه کسانی که عادی و معمولی هستند.
گر منتقم نه نه شگفت این بدیع نیست
لازم که کرد علت بر انتقام تو
هوش مصنوعی: اگر انتقامگیرنده نباشی، شگفتانگیز نیست و نیاز نیست که دلیلی برای انتقام تو بیاوری.
پیوسته شد چو سایه به ذات تو ذات عدل
چونانکه هیچ گام نبرد ز کام تو
هوش مصنوعی: به طور مداوم به تو نزدیک میشود، مانند سایه؛ و عدالت تو به گونهای است که هیچ چیزی نمیتواند از خواستههای تو دور شود.
منصف در دوام زند خاصه پادشاه
انصاف تو دلیل بس است از دوام تو
هوش مصنوعی: عدالت و انصاف در زندگی پادشاه، نشانهای از پایداری و ثبات اوست. این ویژگی به خوبی نشان میدهد که او چقدر در برقراری عدالت موفق است و همین عامل میتواند موجب استمرار و ماندگاری حکومتش شود.
در شرط آفرینش و در عهد روزگار
صاحبقران نیامده با احتشام تو
هوش مصنوعی: در شرایط خلقت و در زمانهای که توجیهپذیر است، هیچکس با احترام و وقار تو به دنیا نیامده است.
لبیک زد شجاعت و تکبیر کرد جود
کین در وجود رکن تو دید آن مقام تو
هوش مصنوعی: شجاعت صدای لبیک سر داد و generosity با قدرت خود اعلام کرد که در وجود تو مقام والا و بزرگی وجود دارد.
ایدون اجابت آمد بخت ترا کزو
گردنده شد به جیب زمان بر زمام تو
هوش مصنوعی: خوشبختی و شانس تو به سراغت آمده است، شانس تو مانند دورانی که به سمت جیب زمان میچرخد، بر زندگیات تأثیر گذاشته است.
مریخ سرخ چشم و فلک هیاتست از آن
کش بی سهر ندارد سهم سهام تو
هوش مصنوعی: مریخ با رنگ تند و سرخ خود نمایان است و آسمان به خاطر آن در حال تغییر و دگرگونی است، چون که این سیاره در زمان بیخبری و بیخودی، انتظاری از تو ندارد.
شخص هوا فکنده آسیب قهر تست
شمشیر فتنه خورده زنگ نیام تو
هوش مصنوعی: شخصی که دچار قهر و ناراحتی تو شده، مانند شمشیری است که در بحران و فتنه ضربه خورده و دیگر توانایی جایگزینی را ندارد.
شاها خدایگانا حاجت بود همی
اقلیم شرق را به نشاط خرام تو
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، نیاز و درخواست اقلیم شرق به آرامش و شادی حضور تو بستگی دارد.
چندین هزار تشنه امید کی شوند
سیراب عدل فاروق الازجام تو
هوش مصنوعی: هزاران نفر که با آرزوهایشان تشنهاند، چه زمانی از عدالت و انصاف تو سیراب خواهند شد؟
هر چند بحروار به آسایش اندرون
حاصل کند مراد جهانی غمام تو
هوش مصنوعی: هرچقدر که در دل دریا آرامش برای خود به دست بیاوری، هدف و آرزوی تو در دنیای بزرگ، به نگرانی و غم ختم میشود.
آخر بکوب روی منازل چو آفتاب
زیرا که منزل تو نتابد مقام تو
هوش مصنوعی: برای روشن شدن این مضمون، میتوان گفت که در زندگی، مانند نور آفتاب که بر روی خانهها میتابد، باید بر روی هدفها و آرزوها تلاش کرد و به آنها نزدیک شد. مگر آنکه مقام و جایگاه خود را از دست بدهیم و نتوانیم به آن عمیقاً دسترسی پیدا کنیم. در این معنا، مکانی که در آن قرار داریم به تنهایی نمیتواند شایستگی ما را نشان دهد.
تا چرخ ملک دور پذیرد ز اهتمام
دورش مباد بی عمل اهتمام تو
هوش مصنوعی: هرگز نباید از تلاش و کوششت غافل شوی؛ زیرا اگر شاهد تغییرات و تحولات جهان باشی، این فقط به خاطر همت و تلاش توست که باید همیشه فعال و پرانرژی باقی بمانی.
خاقان وکیل خرج تو باد و کفیل آن
قیصر امیر بار تو باد و سلام تو
هوش مصنوعی: پادشاهی نماینده هزینههای تو باشد و نگهبان آن قیصر، مسئول بار تو باشد و سلام تو.
چون سایه همای همایون کناد بخت
بر خاص جشن خاص تو بر عام عام تو
هوش مصنوعی: پیام این بیت این است که هنگامی که بخت بر تو میتابد و شما در جشن و شادی قرار دارید، مانند سایهای از یک پرندهی با شکوه هستید که به دور شما میچرخد و این لحظهی خاص شما را از دیگران متمایز میکند.