شمارهٔ ۵۸ - در مدح ابوحلیم زریر شیبانی
ای سپهسالار شرق ای پشت ملک ای صدر دین
ای زریر ای بوحلیم ای کوه حلم ای بحر کین
آفتابی تو ز موکب گرد تو ساکن سپهر
آسمانی تو به مرکب زیر تو جنبان زمین
گر نجستی باد جودت برگ نفشاندی درم
ور نرستی نقش نامت بار ناوردی نگین
طارمی زد عقل تو بر صحن دانشها بلند
آیتی شد بذل تو در شأن روزیها مبین
سهم غیبت صورتی کامل نگارد راستگوی
چشم رایت ناظری بیدار دارد پیش بین
شیره لطفت چشد گوئی همی زنبور غور
سنبل خلقت چرد گوئی همی آهوی چین
آب از آن شیره ستاند مایه اندر کام آن
خون ازین سنبل پذیرد قیمت اندر ناف این
نصرت اندر سایه اعلام تو گیرد قرار
دولت اندر نعمت الوان تو گردد سمین
زنگ بسته تیغ حق را غزو تو شوید به خون
در گشاده حصن دین را حفظ تو دارد حصین
جز به حبس حرز تو دیوی نیابد کس ورع
جز به دشت امن تو گرگی نبیند کس امین
مار گر بر رقبه عدل تو بگذارد سلاح
شیر نر بر آتش سهم تو بسپارد عرین
چون درخش نعلها خندان کند خاک دژم
وز تف شمشیرها عطشان شود ماء معین
مهره ناچخ بکوبد مهره های گرد نان
نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین
از قضا صیاد خواهد فتنه و از ارواح صید
از بلا طاحونه سازد گیتی از ابدان طحین
فوج فوج آرند حمله نامداران در مصاف
جوق جوق آیند بیرون شرزه شیران از کمین
اژدهای حرب تو گر لشکری را خون خورد
جرم او را امتلا جسمی نگرداند به طین
ویحک آن خو داده گوهر دار نرم اندام چیست
کز درشتی طبع او در چهرش آورد است چین
سوده حد عرض او در جلوه بهرامی فسان
خورده اصل طول او بر قبضه کیوان لحین
آتش کانون او گاه سکونش در نیام
مضطرب روحی است گفتی خیره در جسم جنین
شکل خر زین یابد از پهنای او بالای مرد
چون برآری بر دو پایش از حمایل گاه زین
شاد باش ای پیشوای اهل شیبان شاد باش
بر تو و بر ذوالفقارت آفرین باد آفرین
رایت رایان گرفته لشکر شاهان زده
وز تن رایای و شاهان گنجها کرده دفین
روی سوی حضرت آورده مرفه دوستکام
یسر دولت بر یسار و یمن ملت بر یمین
سنگ بت بگرفته سیصد بار سنگ از سومنات
پیل مست الفغده پنجه جفت پیل پوستین
آستین عهد مشحون از منقش کار و بار
تا چو بینی بخت خسرو برفشانی آستین
دولتت خواهم که باشد هر کجا باشی مطیع
ایزدت خواهم که باشد هر کجا باشی معین
با تو دولت هم عنان و با تو نصرت هم رکاب
با تو نعمت هم قران با تو راحت هم قرین
دایم اندر حشمت و اقبال و عز و جاه و ناز
دایم اندر رفعت و اجلال و فخر و داد و دین
«عمر تو با جاه تو پاینده باد و پایدار
عالمت زیر نگین آمین رب العالمین »
شمارهٔ ۵۷ - در مدح سلطان علاء الدوله ابو سعید مسعود بن ابراهیم: شه باز به حضرت رسید هینشمارهٔ ۵۹ - در مدح ابوسعید بابو: آمد آن تیر ماه سرد سخن
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سپهسالار شرق ای پشت ملک ای صدر دین
ای زریر ای بوحلیم ای کوه حلم ای بحر کین
هوش مصنوعی: ای فرمانده شجاع شرق، تو پشتیبان سرزمین و صدر دین هستی؛ ای زریر، ای بوحلیم، تو همانند کوهی از صبر و دماوندی از خشم هستی.
آفتابی تو ز موکب گرد تو ساکن سپهر
آسمانی تو به مرکب زیر تو جنبان زمین
هوش مصنوعی: تو همچون خورشیدی هستی که در میان جمعیتی از فرشتگان قرار داری. آسمان به خاطر تو زیبایی و شکوه خاصی دارد و زمین زیر پای تو به حرکت در آمده است.
گر نجستی باد جودت برگ نفشاندی درم
ور نرستی نقش نامت بار ناوردی نگین
هوش مصنوعی: اگر به این دنیا نمیآمدی، هنوز هم برکت و سخاوتت موجب شکوفایی نعمتها بود. و اگر نامت در دلها نخشسته بود، هیچ گلی از محبت تو به بار نمینشست.
طارمی زد عقل تو بر صحن دانشها بلند
آیتی شد بذل تو در شأن روزیها مبین
هوش مصنوعی: عقل تو مانند طا Uploaded در دنیای علم و دانش پرواز میکند و به آیات و نشانهها اشاره دارد. بخشش و فدای تو در مورد روزیها و برکتها به وضوح نمایان است.
سهم غیبت صورتی کامل نگارد راستگوی
چشم رایت ناظری بیدار دارد پیش بین
هوش مصنوعی: قصد غیبت به شکل واضحی نمایان میشود، در حالی که چشمی بیدار و هوشیار، حقیقت را به روشنی میبیند و از آن آگاه است.
شیره لطفت چشد گوئی همی زنبور غور
سنبل خلقت چرد گوئی همی آهوی چین
هوش مصنوعی: عطر و لطافت تو باعث میشود که زنبور عسل به سمت گلها پرواز کند و این زیباییها را درک کند. مانند آهوی هند که با تند و تند حرکت میکند و به دنبال زیباییهای طبیعت است.
آب از آن شیره ستاند مایه اندر کام آن
خون ازین سنبل پذیرد قیمت اندر ناف این
هوش مصنوعی: آب، مایهی حیات را از شیره میگیرد و در دل خود نگه میدارد. همچنین خون، قیمت و ارزشش را از سنبل میگیرد که در نوار آن وجود دارد.
نصرت اندر سایه اعلام تو گیرد قرار
دولت اندر نعمت الوان تو گردد سمین
هوش مصنوعی: پیروزی در زیر سایه نشانههای تو به دست میآید و دولت در نعمتهای گوناگون تو مستقر میشود.
زنگ بسته تیغ حق را غزو تو شوید به خون
در گشاده حصن دین را حفظ تو دارد حصین
هوش مصنوعی: تیغ حق که زنگ بسته است، با خون تو پاک میشود و دژ دین به وسیله تو محفوظ میماند.
جز به حبس حرز تو دیوی نیابد کس ورع
جز به دشت امن تو گرگی نبیند کس امین
هوش مصنوعی: تنها در پناه تو هیچ دیوی نمیتواند به کسی آسیب برساند و تنها در دشت امن تو، کسی گرگی را نخواهد دید.
مار گر بر رقبه عدل تو بگذارد سلاح
شیر نر بر آتش سهم تو بسپارد عرین
هوش مصنوعی: اگر مار روی گردن عدالت تو سلاح بگذارد، شیر نر نیز آتش قدرت تو را به عرین خواهد سپرد.
چون درخش نعلها خندان کند خاک دژم
وز تف شمشیرها عطشان شود ماء معین
هوش مصنوعی: زمانی که نعلها درخشش و زیبایی خود را نشان میدهند، زمین با شادی و سرور روشن میشود و از شدت ضربات شمشیرها، آب زلال و حیاتی در تشنگی قرار میگیرد.
مهره ناچخ بکوبد مهره های گرد نان
نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین
هوش مصنوعی: مهرههای کوچک و بیاهمیت به راحتی میتوانند بر روی مهرههای بزرگ و قوی تأثیر بگذارند. همچنین، تبر تیز و برندهای میتواند به آسانی در دل نان فرو برود و عرقهای سنگین و فشارهای شدید را به همراه داشته باشد.
از قضا صیاد خواهد فتنه و از ارواح صید
از بلا طاحونه سازد گیتی از ابدان طحین
هوش مصنوعی: صیاد به دنبال ایجاد آشوب است و از روحهای صید شده، دنیایی پر از درد و suffering میسازد که از جسمهای آسیبدیده ناشی میشود.
فوج فوج آرند حمله نامداران در مصاف
جوق جوق آیند بیرون شرزه شیران از کمین
هوش مصنوعی: جمعیتهای بزرگ از دل تاریکی به سوی میدان جنگ میآیند و قهرمانان با شجاعت وارد میشوند، در حالی که شیران دلیر از پنهانگاه خود بیرون میزنند.
اژدهای حرب تو گر لشکری را خون خورد
جرم او را امتلا جسمی نگرداند به طین
هوش مصنوعی: اگر اژدهای جنگ تو به لشکری آسیب بزند و خون آنها را بریزد، گناه او را به خاطر جسمش نمیتوان نادیده گرفت؛ خونریزی او به خاک نخواهد پیوست.
ویحک آن خو داده گوهر دار نرم اندام چیست
کز درشتی طبع او در چهرش آورد است چین
هوش مصنوعی: ای وای بر تو! آن گوهر نرم اندام که در دلش لطافت نهفته است، چه چیزی باعث شده که در چهرهاش اثر خشونت و تندی را نشان بدهد؟
سوده حد عرض او در جلوه بهرامی فسان
خورده اصل طول او بر قبضه کیوان لحین
هوش مصنوعی: در برابر زیبایی ستارهای مانند بهرام، کیفیت و زیبایی او در افق به چالش کشیده شده است و در عین حال، به صورت نازک و باریکی در مقایسه با سیاره کیوان به نمایش درآمده است. این تصویر نشاندهنده تضاد بین زیبایی ظاهری و عمق و وسعت وجود است.
آتش کانون او گاه سکونش در نیام
مضطرب روحی است گفتی خیره در جسم جنین
هوش مصنوعی: آتش درون او به قدری شدید است که حتی وقتی آرام باشد، روحش در تضاد و درگیری است، گویی در حال تماشا و تردید درباره وجود یک جنین در جسمش است.
شکل خر زین یابد از پهنای او بالای مرد
چون برآری بر دو پایش از حمایل گاه زین
هوش مصنوعی: شکل خر به خاطر پهن بودنش بر دو پای مرد، وقتی به او برسانی، به شکل خاصی در میآید.
شاد باش ای پیشوای اهل شیبان شاد باش
بر تو و بر ذوالفقارت آفرین باد آفرین
هوش مصنوعی: ای پیشوای اهل شیبان، شاد باش و خوشحال باش. برای تو و ذوالفقار تو درود و تحسین فرستاده میشود.
رایت رایان گرفته لشکر شاهان زده
وز تن رایای و شاهان گنجها کرده دفین
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این بیت، به قدرت و سلطنت و همچنین به ثروت و خزانهداری شاهان اشاره شده است. در اینجا، افراد یا افرادی که با آرزوهای بزرگ به میدان آمدهاند، به جنگ و مبارزه مشغولاند و از بدن و جان خود برای شکوه و عظمت خود میجنگند. همچنین، به گنجینههایی که شاهان انباشتهاند و در نظر دارند تا از آنها به نفع خود بهرهبرداری کنند، اشاره میشود. این ترکیب نشاندهندهی تلاش و کوشش برای دستیابی به قدرت و ثروت است.
روی سوی حضرت آورده مرفه دوستکام
یسر دولت بر یسار و یمن ملت بر یمین
هوش مصنوعی: به سوی آن معصوم نگاه کن که دوست و یار به او روی آوردهاند. در اینجا خوشبختی و نعمت از سمت چپ و راست بر ملت نازل میشود.
سنگ بت بگرفته سیصد بار سنگ از سومنات
پیل مست الفغده پنجه جفت پیل پوستین
هوش مصنوعی: سنگی که بت از آن درست شده، سهصد بار سنگ را در سومنات برمیدارد. فیل مستی که با قدرت خود، پوست فیل را در دستانش میفشارد.
آستین عهد مشحون از منقش کار و بار
تا چو بینی بخت خسرو برفشانی آستین
هوش مصنوعی: آستین پر از نقوش و تزیینات نشاندهندهی سختیها و کارهای من است، تا زمانی که بخت و اقبال خوب من مانند برف بر آستینم بریزد.
دولتت خواهم که باشد هر کجا باشی مطیع
ایزدت خواهم که باشد هر کجا باشی معین
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که هر جا که باشی، نعمت و خوشبختی همراهت باشد و همچنین بخواهم که هر جا هستی، یاری خداوند شامل حالت گردد.
با تو دولت هم عنان و با تو نصرت هم رکاب
با تو نعمت هم قران با تو راحت هم قرین
هوش مصنوعی: با تو همه چیز در کنار هم است؛ خوشبختی و پیروزی، نعمت و آسایش، همه در همراهی تو معنا دارند.
دایم اندر حشمت و اقبال و عز و جاه و ناز
دایم اندر رفعت و اجلال و فخر و داد و دین
هوش مصنوعی: همیشه در حال و هوای بزرگی، خوش شانسی، عزت، مقام و زیبایی است. دائم در اوج و بلندمرتبه، با عظمت، افتخار، عدالت و دیانت زندگی میکند.
«عمر تو با جاه تو پاینده باد و پایدار
عالمت زیر نگین آمین رب العالمین »
هوش مصنوعی: زندگی و مقام تو همیشه پایدار باشد و جهان تو تحت حفاظت و توجه خداوند بزرگ باقی بماند.