شمارهٔ ۵۰ - در مدح عبدالحمید احمد عبدالصمد
بیار ای پسر ای ساقی کرام
از آن شمع فتنه چراغ جام
از آن لعل که زردی برد ز روی
از آن نوش که تلخی دهد به کام
نه پای مهرش سوده از رکاب
نه فرق عرضش بوده با لگام
ز گرمیش همه ساز عیش گرم
ز خامیش همه کار عقل خام
از او بوده به هر کس از طرب رسول
برو برده زهر دل هوا پیام
به طبع اندر چون طبع سازگار
به جان اندر چون جان شاد کام
خرد نعمت صاحب شناختیش
اگر خوردن او نیستی حرام
عمید ملک آن کس که چشم ملک
بدو ننگرد الا به احترام
بزرگی که گهر شد بدو بزرگ
تمامی که هنر گشت از او تمام
«کفایت که در او مایه دید داد
به هشیاری او کارها نظام »
رسالت که بدو طفل . . .
ز بیداری او حد احتلام
اجل چون بکشد تیغ کارزار
حسودش بود آن تیغ را نیام
«امل گر بنهد بار آرزو
پسر باشد عبدالحمید نام »
اگر مال کفش را نه دشمن است
چرا زو به تلف خواهد انتقام
طمع ز ایراورا ز جود او
به شخص اندر زرین کند عظام
ایا گشته مخالف ترا مطیع
و یا داده زمانه ترا زمام
چه گویم که به دریای مدح تو
همی غرقه شود کشتی کلام
ز همتای تو در شاه راه دهر
شد آمد نگشته است والسلام
همی تا نبود باد کند رو
همی تا نشود خاک تیزگام
ز نعمت به تو بادا مهین رسول
ز دولت به تو بادا بهین پیام
تو از بخت رسیده بکام خویش
رهی نیز رسیده ز تو بکام
شمارهٔ ۴۹ - در مدح ابوسعید بابو: ای طبع تو فصل بهار خرمشمارهٔ ۵۱ - در مدح علاء الدوله ابوسعد سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم بن سلطان مسعود بن محمود بن سبکتکین: نظام گیرد کار هوا بدین هنگام
اطلاعات
وزن: مفاعیل مفاعیل فاعلن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیار ای پسر ای ساقی کرام
از آن شمع فتنه چراغ جام
هوش مصنوعی: ای پسر، ای ساقی مهربان، چراغ جام را از آن شمع دلربا بیاور.
از آن لعل که زردی برد ز روی
از آن نوش که تلخی دهد به کام
هوش مصنوعی: از زیبایی که رنگ زردش چهرهاش را ز بین برد، از آن نوشیدنی که تلخیاش به کام میزند.
نه پای مهرش سوده از رکاب
نه فرق عرضش بوده با لگام
هوش مصنوعی: نمیتوانم بگویم که عشق او از پاهایش پایین نیامده و همواره در کنترل است و همچنین شکوه و عظمت او هیچگاه از دست نرفته و با هیبتش قابل مقایسه نیست.
ز گرمیش همه ساز عیش گرم
ز خامیش همه کار عقل خام
هوش مصنوعی: از گرمای عشق و شوق، هر چیزی که به لذت و شادی مربوط میشود، شکل میگیرد؛ ولی از خامی و نادانی، همه کارهای عقل هم بیفایده و ناپخته است.
از او بوده به هر کس از طرب رسول
برو برده زهر دل هوا پیام
هوش مصنوعی: هرکس از عشق و سرور بهرهمند شده، انگار پیام محبوبی را دریافت کرده که دل او را پر از شوق و آرزو کرده است.
به طبع اندر چون طبع سازگار
به جان اندر چون جان شاد کام
هوش مصنوعی: اگر طبع و خوی شما با روح و جانتان هماهنگ باشد، زندگی شما شاد و خرم خواهد بود.
خرد نعمت صاحب شناختیش
اگر خوردن او نیستی حرام
هوش مصنوعی: اگر به خرد و دانایی دسترسی داری و آن را به کار نمیگیری، استفاده نکردن از آن گناه است.
عمید ملک آن کس که چشم ملک
بدو ننگرد الا به احترام
هوش مصنوعی: شخصی که در مقام و جایگاه خاصی قرار دارد، فقط زمانی مورد توجه و احترام دیگران قرار میگیرد که آن افراد به او احترام بگذارند و او را با دید احترام بنگرند.
بزرگی که گهر شد بدو بزرگ
تمامی که هنر گشت از او تمام
هوش مصنوعی: به کسی که به علم و هنر بالایی دست یافته، باید احترام گذاشت، زیرا او باعث پیشرفت و تکامل دیگران نیز شده است.
«کفایت که در او مایه دید داد
به هشیاری او کارها نظام »
هوش مصنوعی: کافی است که در او نشانهای وجود دارد که به رندی و هوشیاریاش کمک میکند تا امور را به نظم درآورد.
رسالت که بدو طفل . . .
ز بیداری او حد احتلام
هوش مصنوعی: این بیت به اهمیت توجه به تربیت و رشد کودک اشاره دارد. با بیداری و توجه به نیازهای او، میتوان به دشواریهای بلوغ و جوانی او آماده شد. در واقع، توجه به مراحل اولیه زندگی و رشد کودک میتواند زمینهساز موفقیتهای آینده او باشد.
اجل چون بکشد تیغ کارزار
حسودش بود آن تیغ را نیام
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ شمشیر خود را بکشد، حسادت به او میافزاید و این شمشیر نمیرقصید.
«امل گر بنهد بار آرزو
پسر باشد عبدالحمید نام »
هوش مصنوعی: اگر آرزوها به بار بنشیند، فرزندی خواهد بود که نامش عبدالحمید است.
اگر مال کفش را نه دشمن است
چرا زو به تلف خواهد انتقام
هوش مصنوعی: اگر مال کسی در خطر نیست، پس چرا باید از آن انتقام گرفت و آن را از بین برد؟
طمع ز ایراورا ز جود او
به شخص اندر زرین کند عظام
هوش مصنوعی: آرزو و انتظار به بخشش او باعث میشود که انسان به طلا و نقره و ثروت دست یابد.
ایا گشته مخالف ترا مطیع
و یا داده زمانه ترا زمام
هوش مصنوعی: آیا کسی که با تو دشمن بود اکنون مطیع و فرمانبر تو شده است، یا اینکه زمان به تو قدرت و اقتدار داده است؟
چه گویم که به دریای مدح تو
همی غرقه شود کشتی کلام
هوش مصنوعی: چه بگویم که کلمات من در ستایش تو به اندازهای عمیق و وسیع هستند که مانند کشتیای در دریای وسیع مدح تو غرق میشوند.
ز همتای تو در شاه راه دهر
شد آمد نگشته است والسلام
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، هیچکس چون تو به جایگاهی نرسیده و هیچکس به مقام تو نخواهد رسید.
همی تا نبود باد کند رو
همی تا نشود خاک تیزگام
هوش مصنوعی: تا زمانی که باد وجود ندارد، حرکت نمیکند و تا زمانی که خاک نرم و روان نشود، پیشرفت نخواهد کرد.
ز نعمت به تو بادا مهین رسول
ز دولت به تو بادا بهین پیام
هوش مصنوعی: از لطف و نعمت، تو بهترین فرستندهای، و از قدرت و دولت، تو بهترین پیامآور هستی.
تو از بخت رسیده بکام خویش
رهی نیز رسیده ز تو بکام
هوش مصنوعی: تو به موفقیت و گنجایش خود دست یافتهای و مسیر تو نیز به خوبی به سوی آنچه میخواهی، هدایت شده است.