گنجور

شمارهٔ ۴۹ - در مدح ابوسعید بابو

ای طبع تو فصل بهار خرم
ای جود تو اصل نوای عالم
ای روی بزرگان آل بابو
ای پشت ضعیفان نسل آدم
در مدح تو عاجز بنان و خامه
بر نام تو عاشق نگین و خاتم
حکمت به عدالت عریضه حق
امرت به ولایت نتیجه جم
از قدر تو عضوی مقام اعلا
از جاه تو جزوی سپهر اعضم
از مهر تو بوئی نسیم جنت
از کین تو دودی دم جهنم
حلم تو ز هم گوشگان نخوانده
جز تابعه دلورا مقدم
نفس تو ز هم کنیتان نکرده
جز عاقله حوت را مسلم
چون تیغ زند آفتاب رایت
بر ابر بگرید کمان رستم
چون نیزه گذارد شهاب سهمت
برقش بخورد خون دیو ضیغم
کریاس ترا رفق تو ندارد
درسد تو یأجوج وار بر کم
کوهی ببرد سیل او به یک تک
بحری بکشد تیغ او به یک دم
برشخ جوتک آورد بر سر شخ
در یم چو گذر کرد بر لب یم
باشند پلنگان ولیکن از طبع
مانند نهنگان ولیکن ادهم
گویی که ز پاس تو بود خواهد
هنگام نزول مسیح مریم
. . .
تا روی زمین . . . سلم
زاد است جهان از جهان فضلت
چون حرف روی از حروف معجم
رسته است بهار از بهار عدلت
چون شاخ فزونی ز شاخ جوجم
کشتی که ز عون تو کشت گشته
او را نکند باد قبله بی نم
قفلی که به سعی تو شد گشاده
در وی نشود هیچ پره محکم
تا سال و مه آورد گاه گیتی
پر نقش پی اشهب است و ادهم
عیش تو هنی باد و بخت خندان
نفس تو قوی باد و روح بی غم
در حکم تو آینده و شونده
نوروز بزرگ و بهار خرم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل فاعلاتن
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای طبع تو فصل بهار خرم
ای جود تو اصل نوای عالم
هوش مصنوعی: تو مانند بهار، نشاط و سرزندگی را به ارمغان می‌آوری و بخشندگی تو، اساس خوش‌آوایی و زیبایی جهان است.
ای روی بزرگان آل بابو
ای پشت ضعیفان نسل آدم
هوش مصنوعی: ای چهره زیبای بزرگواران، تو نماینده و پشتوانه ضعفا و نسل آدمی.
در مدح تو عاجز بنان و خامه
بر نام تو عاشق نگین و خاتم
هوش مصنوعی: دستان و قلم من در توصیف تو ناتوانند و بر روی نام تو، انگشتر و خاتم عاشقانه می‌درخشند.
حکمت به عدالت عریضه حق
امرت به ولایت نتیجه جم
هوش مصنوعی: حکمت به معنای دانایی و درک درست از امور است و آن را به عدالت و راستی ارتباط می‌دهد. در واقع، وقتی شخصی عادل باشد، بر اساس حکمت عمل می‌کند. حق به معنای حقی است که بر گردن انسان‌هاست، و ولایت به معنای سرپرستی و مدیریت در امور است. نتیجه‌ای که از این ترکیب می‌توان گرفت، این است که در نهایت، انسان عاقل باید به عدالت پایبند باشد و با بررسی امور به درستی عمل کند.
از قدر تو عضوی مقام اعلا
از جاه تو جزوی سپهر اعضم
هوش مصنوعی: شما در مقامی بلند و والایی قرار دارید و از موقعیت شما تنها بخشی از عظمت و کمال آن قابل مشاهده است.
از مهر تو بوئی نسیم جنت
از کین تو دودی دم جهنم
هوش مصنوعی: عطر محبت تو مانند نسیم بهشتی است و رنجش و کینه‌ات مانند دودی است که از جهنم برمی‌خیزد.
حلم تو ز هم گوشگان نخوانده
جز تابعه دلورا مقدم
هوش مصنوعی: خوش‌اخلاقی تو، حتی از کسانی که نشنیده‌اند، تأثیرگذارتر است و دل‌ها را به خود جلب می‌کند.
نفس تو ز هم کنیتان نکرده
جز عاقله حوت را مسلم
هوش مصنوعی: نفس تو از هیچ چیز دیگری به جز عقل و خرد جان نداده است.
چون تیغ زند آفتاب رایت
بر ابر بگرید کمان رستم
هوش مصنوعی: وقتی آفتاب مانند یک شمشیر بر افرازید، ابرها به خاطر آن به شدت باران خواهند بارید و مانند کمان رستم به اوج می‌رسند.
چون نیزه گذارد شهاب سهمت
برقش بخورد خون دیو ضیغم
هوش مصنوعی: وقتی شهاب، همچون نیزه‌ای به سوی زمین می‌آید، نورش به قوتی می‌زند که مانند خون دیو، رعد و برق را به دنبال دارد.
کریاس ترا رفق تو ندارد
درسد تو یأجوج وار بر کم
هوش مصنوعی: دوستی و رفاقت تو مانند کوه‌های بلند و دور از دسترس است، وقتی که یکی از سختی‌های زندگی را تحمل می‌کنیم، پیدا کردن دوستان واقعی دشوار می‌شود.
کوهی ببرد سیل او به یک تک
بحری بکشد تیغ او به یک دم
هوش مصنوعی: سیلی قدرتمند می‌تواند حتی کوهی را به راحتی جابه‌جا کند و تیغ تند یک شمشیر مانند برق در یک لحظه می‌تواند حرکت کند.
برشخ جوتک آورد بر سر شخ
در یم چو گذر کرد بر لب یم
هوش مصنوعی: یک شخص در همان حال که مشغول عبور از کنار دریاچه‌ای است، ناگهان متوجه یک حرکت ناگهانی می‌شود که توجهش را جلب می‌کند. این نشان‌دهنده‌ی یک اتفاق غیرمنتظره است که در کنار آب در حال وقوع است.
باشند پلنگان ولیکن از طبع
مانند نهنگان ولیکن ادهم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه پلنگ‌ها وجود دارند، اما از نظر ویژگی‌ها و طبیعت‌شان شبیه نهنگ‌ها هستند، اما همچنان دارای رنگ و جذابیت خاص خود هستند.
گویی که ز پاس تو بود خواهد
هنگام نزول مسیح مریم
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که به خاطر وجود تو، زمان ظهور مسیح مریم نزدیک شده است.
. . .
تا روی زمین . . . سلم
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که فردی یا چیزی به گونه‌ای آرام و منطقی به زمین می‌آید یا عمل می‌کند. در واقع، به نوعی اشاره دارد به خضوع و تسلیم در برابر طبیعت یا واقعیت‌ها.
زاد است جهان از جهان فضلت
چون حرف روی از حروف معجم
هوش مصنوعی: جهان به واسطه فضیلت تو زاده شده است، مانند اینکه حرف روی، قسمتی از حروف الفبا باشد.
رسته است بهار از بهار عدلت
چون شاخ فزونی ز شاخ جوجم
هوش مصنوعی: بهار آزادی و عدالت در حال جوانه زدن و شکوفا شدن است، به مانند شاخه‌ای که از شاخسار درخت رشد می‌کند و نشان‌دهنده افزایش و بالندگی است.
کشتی که ز عون تو کشت گشته
او را نکند باد قبله بی نم
هوش مصنوعی: کشتی که به خاطر تو غرق شده، دیگر تحت تأثیر بادهای مخالف به ساحل نخواهد رسید.
قفلی که به سعی تو شد گشاده
در وی نشود هیچ پره محکم
هوش مصنوعی: قفل‌هایی که به زحمت تو باز شدند، هیچ چیز نمی‌تواند آن‌ها را دوباره محکم‌تر ببندد.
تا سال و مه آورد گاه گیتی
پر نقش پی اشهب است و ادهم
هوش مصنوعی: در این دنیا، زمان و ماه همواره در حال عبور هستند و زندگی پر از رنگ و نقش است؛ دنیا مشابه اسبی با رنگ‌های مختلف، یعنی رنگ روشن و تیره است.
عیش تو هنی باد و بخت خندان
نفس تو قوی باد و روح بی غم
هوش مصنوعی: خوشی‌های تو پایدار باشد و شانس تو همیشه درخشان و رضایت‌بخش. امیدوارم که نفس‌هایت قوی و روح تو بی‌غم و شاد باشد.
در حکم تو آینده و شونده
نوروز بزرگ و بهار خرم
هوش مصنوعی: آینده و بهار زیبا به عنوان نشانه‌های امید و شادابی در نظر گرفته می‌شوند.