شمارهٔ ۴۷ - در مدح سلطان ابراهیم
ای به ذات تو ملک گشته جلیل
وی به نام تو زنده نام خلیل
از بیان تو طبع فضل فرح «فره »
وز بنان تو چشم جود کحیل
پیش حلم تو آب نرم درشت
پیش عزم تو برق تیز کلیل
دهر با شور هیبت تو جبان
بحر با بذل همت تو بخیل
دل تو شرع را بحق ضامن
کف تو خلق را به رزق کفیل
اعتقاد تو صافی از شبهات
اجتهاد تو خالی از تعطیل
کار حکمت بریدن دعوی
شغل عفوت خریدن تاویل
بر تو پوشیده نی صلاح و فساد
وز تو دزدیده نی کثیر و قلیل
بسر وهمها شوی بقیاس
بدم رمزها رسی بدلیل
هر چه سازی ز امهات شگفت
و آنچه دانی ز مفردات جمیل
آسمانی به کوشش و بخشش
آفتابی به گردش و تحویل
حصن امنت کشیده برج ببرج
راه عدلت گشاده میل به میل
نهی تو نهی و شرط او آرام
امر تو امر و حکم او تعجیل
در کشد مهر تو کلنگ از چرخ
برکشد قهر تو نهنگ از نیل
روز حرب تو کز تحیر وقت
اندر افتد سپه بقال و بقیل
تیغ بینی ز مرد و مرد از تیغ
این بدان آن بدین عزیز و ذلیل
خاکها چهره سرخ کرده به خون
گردها جامه رنگ کرده به نیل
هوش اجسام سوی جای نزول
گوش ارواح سوی طبل رحیل
کر و فر ترا نظاره کنند
از فلک جبرئیل و میکائیل
نه بتفسی ز لعبهای سبک
نه بترسی ز حملهای ثقیل
باره تازی در آتشین میدان
گر ز یازی بر آهنین اکلیل
بکنی بیخ شاخ های بزرگ
بزنی شاخ بیخ های طویل
خسروا بنده از اریکه ظلم
شاهرخهای زفت خورد از پیل
گشته گریان ز بنده تا آزاد
مانده عریان ز موزه تا مندیل
بی عمل عزل دید بر بالین
بی گنه سنگ یافت در قندیل
باده اقبال حضرت عالیت
گر نجستی بر این فقیر معیل
شخص او را حیات نفزودی
جز به آواز صور اسرافیل
تا که از دیدن شگفتیها
برود بر زمانه ها تهلیل
باد عمر تو بادوام انباز
باد ملک تو با نظام عدیل
نیک خواهانت جفت شادی و لهو
بدسگالانت یار ویل و عویل
«قاری جشنهای خاص ترا
نوبت سال و ماه گشته رسیل »
مرجع ملکها به حضرت تو
چون به مجموع مرجع تفصیل
شمارهٔ ۴۶ - در مدح خواجه ابوسعد بابو: فلک در سایه پر حواصلشمارهٔ ۴۸ - در مدح سیف الدوله محمود: فتح و ظفر و نصرت و فیروزی و اقبال
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای به ذات تو ملک گشته جلیل
وی به نام تو زنده نام خلیل
هوش مصنوعی: ای که به خاطر وجود تو، عظمت پیدا کرده است و به واسطه نام تو، یاد ابراهیم خلیل زنده است.
از بیان تو طبع فضل فرح «فره »
وز بنان تو چشم جود کحیل
هوش مصنوعی: از سخن و بیان تو روح و طبع من خوشحال و شاداب میشود و از دستهای تو چشمان پر از بخشش و عطا میدرخشند.
پیش حلم تو آب نرم درشت
پیش عزم تو برق تیز کلیل
هوش مصنوعی: در مقابل صبر و بردباری تو، آب نرم و ملایم به نظر میرسد و در برابر اراده محکم تو، برقی تند و تیز جلوه میکند.
دهر با شور هیبت تو جبان
بحر با بذل همت تو بخیل
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر بزرگی و قدرت تو زبون است و دریا به خاطر سخاوت تو بخیل و دریغورز.
دل تو شرع را بحق ضامن
کف تو خلق را به رزق کفیل
هوش مصنوعی: دل تو به حق، حافظ شریعت است و دست تو نگران خلق، که روزی آنها را تأمین کند.
اعتقاد تو صافی از شبهات
اجتهاد تو خالی از تعطیل
هوش مصنوعی: باور تو همچون آب زلالی است که از هرگونه شک و تردید پاک و شفاف است و تلاشهای تو در اجتهاد، بیهیچ وقفه و اختلالی ادامه دارد.
کار حکمت بریدن دعوی
شغل عفوت خریدن تاویل
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که کار حکمت این است که ادعای امور غیرضروری را کنار بگذارد و به جای آن، فضیلت عفو و بخشش را بپذیرد. در واقع، حکمت این را میگوید که به جای پرداختن به نزاعها و دعواها، باید به سادگی و بخشش روی آورد.
بر تو پوشیده نی صلاح و فساد
وز تو دزدیده نی کثیر و قلیل
هوش مصنوعی: بر تو پنهان نیست که چه چیز برایت خوب است و چه چیز بد، و همچنین چیزی از تو پنهان نیست، نه زیاد و نه کم.
بسر وهمها شوی بقیاس
بدم رمزها رسی بدلیل
هوش مصنوعی: هر گاه به خیال و تصورات خود مشغول میشوی، باید با درک و دقت به نشانهها و نشانههای محیط خود توجه کنی.
هر چه سازی ز امهات شگفت
و آنچه دانی ز مفردات جمیل
هوش مصنوعی: هر چیزی که از اصول و بنیادهای زیبا بسازی، و هر اطلاعاتی که از جزئیات زیبا بدانید، شگفتانگیز خواهد بود.
آسمانی به کوشش و بخشش
آفتابی به گردش و تحویل
هوش مصنوعی: آسمان با تلاش و سخاوت به وجود آمده و خورشید با حرکت و تغییرات خود به زیبایی دنیا کمک میکند.
حصن امنت کشیده برج ببرج
راه عدلت گشاده میل به میل
هوش مصنوعی: دفاعی محکم بنا شده و برجها به هم متصل هستند، و مسیر راست و درست به وضوح نمایان شده است.
نهی تو نهی و شرط او آرام
امر تو امر و حکم او تعجیل
هوش مصنوعی: نهی تو نهی شده و شرط او آرام است. فرمان تو فرمان است و حکم او به سرعت انجام میشود.
در کشد مهر تو کلنگ از چرخ
برکشد قهر تو نهنگ از نیل
هوش مصنوعی: عشق تو چنان قدرتی دارد که میتواند از چرخ زمان چیزهایی را بکند و همچنین قهر و خشم تو به قدری بزرگ است که میتواند نهنگ را از نیل خارج کند.
روز حرب تو کز تحیر وقت
اندر افتد سپه بقال و بقیل
هوش مصنوعی: در روز جنگ، وقتی که وقت به تردید بیفتد، سپاه بقال و بقیل هم در حیرت میماند.
تیغ بینی ز مرد و مرد از تیغ
این بدان آن بدین عزیز و ذلیل
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به ارتباط متقابل قدرت و ضعف میان انسانها و سلاحها. بدین معنا که یک مرد به واسطه تیغ خود، قدرت پیدا میکند و در عین حال، تیغ نیز به خاطر داشتن مردی که آن را بهدست دارد، اهمیت پیدا میکند. بنابراین، احترام و عدم احترام به یکدیگر از این تعامل ناشی میشود.
خاکها چهره سرخ کرده به خون
گردها جامه رنگ کرده به نیل
هوش مصنوعی: زمین با خون رنگین شده و گرد و غبار، مانند لباسی آبی رنگ به خود گرفته است.
هوش اجسام سوی جای نزول
گوش ارواح سوی طبل رحیل
هوش مصنوعی: ذهن و عقل انسانها به سمت مکانهای مشخص و محسوس جذب میشود، در حالی که روحها و ارواح به سمت عالم معنوی و جاهایی که خبر از سفر و انتقال دارد، میروند.
کر و فر ترا نظاره کنند
از فلک جبرئیل و میکائیل
هوش مصنوعی: به زودی همهی فرشتگان آسمانی، یعنی جبرئیل و میکائیل، به تماشای تو خواهند آمد.
نه بتفسی ز لعبهای سبک
نه بترسی ز حملهای ثقیل
هوش مصنوعی: نه به بازیهای بیارزش اهمیت بده و نه از بارهای سنگین بترس.
باره تازی در آتشین میدان
گر ز یازی بر آهنین اکلیل
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، اگر اسب عربی بر تاج آهنین سوار باشد، به مانند نوری در آتش میدرخشد.
بکنی بیخ شاخ های بزرگ
بزنی شاخ بیخ های طویل
هوش مصنوعی: اگر بخواهی ریشهی مشکلات بزرگ را بزنید، ابتدا باید به سراغ دلایل عمیق و اصلی بروید تا از ریشهها شروع کنی.
خسروا بنده از اریکه ظلم
شاهرخهای زفت خورد از پیل
هوش مصنوعی: این بیت به نکتهای دربارهٔ قدرت و ظلم اشاره دارد. به نوعی میتواند بیانگر وضعیتی باشد که در آن فردی از مقام و جایگاه خود به دلیل ظلم و ستمهایی که از سوی افراد زورمند یا ظالمی همچون شاهان و حکمرانان در حق او روا داشته میشود، به ضعف و ذلت میافتد. در اینجا تصویرسازی از زحمات و شدت ظلمی است که بر او وارد میشود.
گشته گریان ز بنده تا آزاد
مانده عریان ز موزه تا مندیل
هوش مصنوعی: بندهای از غم و اندوه گریه میکند و در مقابل، شخصی که آزاد است، به حالتی عریان و بیپوشش دیده میشود؛ از کفش تا دستمال.
بی عمل عزل دید بر بالین
بی گنه سنگ یافت در قندیل
هوش مصنوعی: بدون عمل و کار، نمیتوان انتظار بهبودی داشت؛ در حالی که کسی بیگناه است، باز هم بر مشکلاتی همچون سختی و چالشها مواجه میشود.
باده اقبال حضرت عالیت
گر نجستی بر این فقیر معیل
هوش مصنوعی: اگر لطف و عنایت تو نبود، من این فقیر بدبخت هرگز به این مقام نمیرسیدم.
شخص او را حیات نفزودی
جز به آواز صور اسرافیل
هوش مصنوعی: این شخص زندگیاش تنها به صدا و ندا در میآید، که مانند طنین صور اسرافیل، نفسی تازه و بیداری به او میبخشد.
تا که از دیدن شگفتیها
برود بر زمانه ها تهلیل
هوش مصنوعی: تا وقتی که از تماشای شگفتیها خسته نشویم و زمانهها را تحسین کنیم.
باد عمر تو بادوام انباز
باد ملک تو با نظام عدیل
هوش مصنوعی: عمر تو مانند نسیمی پایدار و دوستیات مستدام باد، و ملک تو با نظم و عدل برقرار باشد.
نیک خواهانت جفت شادی و لهو
بدسگالانت یار ویل و عویل
هوش مصنوعی: افراد نیکوکار برای تو شادی و خوشی میآورند، اما کسانی که به تو حسد دارند، فقط بدبختی و غم نصیبتان خواهند کرد.
«قاری جشنهای خاص ترا
نوبت سال و ماه گشته رسیل »
هوش مصنوعی: هر سال و هر ماه، هنگامی که جشنهای خاصی برگزار میشود، تو هم به موقع و با صدای زیبا به جمع ما میپیوندی.
مرجع ملکها به حضرت تو
چون به مجموع مرجع تفصیل
هوش مصنوعی: مرجع و محل تجمع همه ملکها و موجودات به حضرت شما است، همانطور که جزئیات به مجموعهای که در آن قرار دارند، مراجعه میکنند.