شمارهٔ ۴۶ - در مدح خواجه ابوسعد بابو
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
بوجه سهو شد نوبت محامل
ز نرگس مانده باغ و جوی مفلس
ز لاله گشته کوه و دشت حامل
شب سور است پنداری جهان را
که برکردند از ایوانش مشاعل
اگر سوسن نشد بر باغ عاشق
چه مانده است اندر او پایش فرو گل
گل از پیروزه گوئی شکل دستی است
گرفته جام لعل اندر انامل
من و صحرا که شد صحرا به معنی
چو صحن مجلس عین افاضل
عمید مملکت بوسعد بابو
که باب هیبتش بابی است مشکل
کرا دانی به حضرت پیش خسرو
چو او فرزانه مقبول مقبل
مقدم عقل و در جمع اواخر
مؤخر عهد با علم اوائل
ز جودش گر عروضی بحر سازد
از او ناقص نماید بحر کامل
جز اندر غایت انعام و اکرام
در او لاله چه داند گفت عامل
چو ابر هاطل اندر حق شوره
ببیند عقلت اندر حق غافل
برآرد بیخ طمع از خاک آدم
کز او مسئول گردد طمع سائل
چه شخص است آن براق خواجه یارب
کز او هر جستنی برقی است هایل
به تن زو کوس خورده کوه ساکن
بتک زو کاغ کرده باد عاجل
گه رفتن چو خضر از کل عالم
نه مسکن دانی او را و نه منزل
گه گشتن چو مور از خط ناورد
نه خارج یا بی او را و نه داخل
وزان برق دگر هیهات هیهات
که شد زین براقش را حمایل
چو دل میدان او در صدر قالب
چو عقل آرام او در مغز عاقل
حصار روح او را روح کاره
فساد طبع او را طبع قایل
گشاده در اجل ها راه حیوان
کشیده بر املها خط باطل
همیشه تا بود تقطیع این وزن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعل
هزاران نوبت نوروز بیناد
چنین با عید اضحی گشته همدل
سعادت پیشکارش در مساکن
سلامت پاسبانش در مراحل
«جهان تیز روز و کنده بر پای
ز بار طبع او چون حلم کامل »
به نام او . . . بوالفرج را
برین ترتیب و رتبت صدر سایل
موافق در همه احوال با او
جمال صدر و دیوان رسائل
شمارهٔ ۴۵ - در مدح خواجه منصور سعید احمد: آمد از حوت برنهاده ثقلشمارهٔ ۴۷ - در مدح سلطان ابراهیم: ای به ذات تو ملک گشته جلیل
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوش مصنوعی: آسمان به برکت و رونق درختان، زمین را پر از طراوت و شادابی کرده است.
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
هوش مصنوعی: هوا به سیرت ظالمانه ضحاک شکل گرفت و رفتار نوشروان عادل را تحت تأثیر قرار داد.
خزان را با بهار از لعب شطرنج
بوجه سهو شد نوبت محامل
هوش مصنوعی: خزان و بهار مانند دو مهره در بازی شطرنج در حال حرکت هستند و به زیبایی طبیعی زندگی اشاره دارند. در این بازی، نوبت آنها به شکلی تصادفی به هم رسیده است، و این نشاندهنده تغییرات و جریانات طبیعی زندگی است.
ز نرگس مانده باغ و جوی مفلس
ز لاله گشته کوه و دشت حامل
هوش مصنوعی: در باغ، تنها نرگس باقی مانده و جوی آب بیبرکت است. کوه و دشت نیز تحت تأثیر لالهها قرار گرفتهاند.
شب سور است پنداری جهان را
که برکردند از ایوانش مشاعل
هوش مصنوعی: شب به گونهای است که انگار جهان را روشن کردهاند، مانند این که مشعلهایی را از ایوانش بلند کردهاند.
اگر سوسن نشد بر باغ عاشق
چه مانده است اندر او پایش فرو گل
هوش مصنوعی: اگر در باغ عاشق سوسنی نBloom کند، چه چیزی از گلها باقی مانده است که او پایش را در آن فرو ببرد؟
گل از پیروزه گوئی شکل دستی است
گرفته جام لعل اندر انامل
هوش مصنوعی: گل به دلیل پیروزه بودنش، ظاهری مانند دستی دارد که جامی قرمز (لال) را در انگشتانش گرفته است.
من و صحرا که شد صحرا به معنی
چو صحن مجلس عین افاضل
هوش مصنوعی: من و صحرا با هم به جمعی شبیه شدهایم که مثل محلی برای گفتگو و تبادل نظر است و در آن، فضیلتها و نکات خوب هر یک از ما نمایان میشود.
عمید مملکت بوسعد بابو
که باب هیبتش بابی است مشکل
هوش مصنوعی: عمدة مملکت، بوسعد بابو، کسی است که به خاطر عظمت و شکوهش، با کسی به راحتی نمیتوان صحبت کرد و نزد او کسی به سادگی نمیتواند وارد شود.
کرا دانی به حضرت پیش خسرو
چو او فرزانه مقبول مقبل
هوش مصنوعی: هر کسی که در نزد شاه، به مانند او عاقل و مورد پسند باشد، به مقام و منزلت خواهد رسید.
مقدم عقل و در جمع اواخر
مؤخر عهد با علم اوائل
هوش مصنوعی: عقل بر همه چیز مقدم است و علم، در مراحل ابتدایی خود، به نوعی در انتظار درک و فهم عقلانی میباشد.
ز جودش گر عروضی بحر سازد
از او ناقص نماید بحر کامل
هوش مصنوعی: از بخشش و بزرگواری او، اگر دریا هم ساخته شود، باز هم آن دریا ناتمام خواهد بود و نمیتواند به کمال برسد.
جز اندر غایت انعام و اکرام
در او لاله چه داند گفت عامل
هوش مصنوعی: تنها در نهایت لطف و بزرگمنشی، لاله نمیتواند بگوید چه کسی عامل این نعمتهاست.
چو ابر هاطل اندر حق شوره
ببیند عقلت اندر حق غافل
هوش مصنوعی: وقتی که ابرها در آسمان باران میریزد و زمین را سیراب میکنند، اگر شوری را در حقیقت ببینی، عقل تو در آن حقیقت غافل نیست.
برآرد بیخ طمع از خاک آدم
کز او مسئول گردد طمع سائل
هوش مصنوعی: کسی که از خاک آدمی، ریشههای 욕 (طمع) را میکشد، باعث میشود که طمع سائل (خواستار) از او پرورش یابد و به مسئولیت بیفتد.
چه شخص است آن براق خواجه یارب
کز او هر جستنی برقی است هایل
هوش مصنوعی: این بیتی به توصیف شخصی میپردازد که مانند براق، سریع و چابک است. تحرک و جنب و جوش او به قدری شگفتانگیز و برقآساست که هر حرکتی که انجام میدهد، همگان را تحت تأثیر قرار میدهد. درواقع، این فرد به خاطر سرعت و شگفتیاش به چشم میآید.
به تن زو کوس خورده کوه ساکن
بتک زو کاغ کرده باد عاجل
هوش مصنوعی: مردی که در حال تحمل فشار و سختی زندگی است، همچون کوهی استوار و مقاوم، به طوری که حوادث و چالشها نمیتوانند او را به زانو درآورند. او به شدت در برابر مشکلات ایستادگی میکند، مانند جریان باد که نمیتواند او را از مسیرش منحرف کند.
گه رفتن چو خضر از کل عالم
نه مسکن دانی او را و نه منزل
هوش مصنوعی: گاهی مانند خضر، از تمام جهان عبور میکند، و نه خانهای برای او میدانی و نه مکانی مشخص.
گه گشتن چو مور از خط ناورد
نه خارج یا بی او را و نه داخل
هوش مصنوعی: گاهی انسان مانند موری که از خط عبور میکند، نه میتواند به درون برود و نه بیرون بیاید.
وزان برق دگر هیهات هیهات
که شد زین براقش را حمایل
هوش مصنوعی: از آن برق دیگر، وای بر من! که دیگر نمیتوانم به این اسب براق تکیه کنم.
چو دل میدان او در صدر قالب
چو عقل آرام او در مغز عاقل
هوش مصنوعی: دل مانند میدان در صدر و قلب قالب است و عقل مانند آرامش در مغز آدمی است.
حصار روح او را روح کاره
فساد طبع او را طبع قایل
هوش مصنوعی: روح او در حصاری محصور شده و طبیعتش تحت تأثیر فساد قرار گرفته است.
گشاده در اجل ها راه حیوان
کشیده بر املها خط باطل
هوش مصنوعی: در زمانهای که به خودکشی و مرگ نزدیکتر میشویم، مسیرهایی که به زندگی و آرزوهایمان منتهی میشود، بهراحتی با بیارادگی و ناامیدی محو میشوند.
همیشه تا بود تقطیع این وزن
مفاعیلن مفاعیلن مفاعل
هوش مصنوعی: این بیت به این نکته اشاره دارد که همواره تا زمانی که وزن شعری خاصی وجود دارد، میتوان آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کرد. به عبارت دیگر، اصول و قواعد مشخصی در شعر وجود دارد که قابل تجزیه و تحلیل هستند.
هزاران نوبت نوروز بیناد
چنین با عید اضحی گشته همدل
هوش مصنوعی: در طول سالهای مکرر، نوروز که جشن آغاز سال جدید است، به نوعی همزمان با عید قربانی شده و این دو مناسبت باعث همدلی و اتحاد مردم گردیده است.
سعادت پیشکارش در مساکن
سلامت پاسبانش در مراحل
هوش مصنوعی: سعادت مانند یک دستیار در خانههای امن و سلامت، و نگهبان آن در مراحل زندگی است.
«جهان تیز روز و کنده بر پای
ز بار طبع او چون حلم کامل »
هوش مصنوعی: جهان پر از تندی و آشفتگی است و مانند درختی که از سنگینی میوهاش خم شده، بر پای خود ایستاده است. این وضعیت به دلیل ماهیت و طبیعت اوست و مانند صبری کامل است.
به نام او . . . بوالفرج را
برین ترتیب و رتبت صدر سایل
هوش مصنوعی: با نام او... بوالفرج را در این مقام و مرتبهای که در آن قرار دارد، تحسین و ستایش میکنم.
موافق در همه احوال با او
جمال صدر و دیوان رسائل
هوش مصنوعی: در هر شرایطی، به همراه او زیبایی وجود دارد و نوشتههایش همواره مورد تایید است.