شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم
گاه مسعود تاجدار ملک
تاج ماه است گاه بار ملک
فلک آورده یمن و یسر از خلد
به یمین داده و یسار ملک
رانده کلک شمار گیر قضا
عدلی عدل در شمار ملک
کرده رای قطار دار قدر
بختی بخت در قطار ملک
نرسد عقل اگر دو اسبه رود
در تک وهم بی غبار ملک
هر چه شاهین آسمان سنجد
خوار سنجد مگر عیار ملک
برگرفت آدمی و دیو و پری
مذهب و سنت و شعار ملک
دین و دنیا بیافرید و نهاد
آفریننده در کنار ملک
آفتاب از فلک نیارد خواست
شرف عرض حق گذار ملک
زحل از قوس برنداند داشت
قزح نفس شاد خوار ملک
آب دارد که آتش افروزد
جوهر تیغ آبدار ملک
بار گیرد چو خاک پیماید
جرم یکران بی قرار ملک
ماه چون سنگ پشت سر به کتف
درکشد روز کارزار ملک
تا ذنب وار نور او نبرد
سایه گرز گاو سار ملک
ویحک آن کوکب عجول چه بود
که قران کرد با وقار ملک
منزلی تاخت عالمی پرداخت
عزم کوه و کمر گذار ملک
کشوری سوخت لشکری افروخت
رزم پرشعله و شرار ملک
گرد افغان و جت به رغبت و حرص
پرده زد موکب سوار ملک
جز شکاری برون نشد ز میان
یک تن از پره شکار ملک
گر بدان کوه پایه بازرسی
کاندر او فتح بود یار ملک
نشنواند صدای کوه ترا
جز همه کر و فر کار ملک
تن به قربان مشرکان در داد
اندرین عید ذوالفقار ملک
به چنین رسم تا جهان باشد
مقتدا باد روزگار ملک
بارور گشته سال و مه به ظفر
شاخ شاداب اختیار ملک
دست بر سر گرفته والی ظلم
از ره بند و گیر و دار ملک
شمارهٔ ۴۲ - ایضاً له: ای چو نام تو اعتقاد تو پاکشمارهٔ ۴۴ - در مدح بورشد رشید محتاج: بورشد رشید ای جمال ملک
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گاه مسعود تاجدار ملک
تاج ماه است گاه بار ملک
هوش مصنوعی: گاهی مسعود، که پادشاهی با تاج دارد، شبیه به ماه است و زمانی دیگر، بار سلطنت بر دوش اوست.
فلک آورده یمن و یسر از خلد
به یمین داده و یسار ملک
هوش مصنوعی: آسمان یمن و سرسبزی را از بهشت به راست و چپ داده و سلطنت و فرمانروایی را تقسیم کرده است.
رانده کلک شمار گیر قضا
عدلی عدل در شمار ملک
هوش مصنوعی: قلم تو به دست تقدیر است و بر اساس آن، عدالت به درستی در قلمرو حکومت اجرا میشود.
کرده رای قطار دار قدر
بختی بخت در قطار ملک
هوش مصنوعی: دوست من، بخت تو مانند یک قطار است که به سمت سرنوشت و جایگاه بزرگتری در حرکت است. باید قدر آن را بدانی و از فرصتها بهرهبرداری کنی.
نرسد عقل اگر دو اسبه رود
در تک وهم بی غبار ملک
هوش مصنوعی: اگر عقل به درستی عمل نکند، حتی اگر کسی با دو اسب سریع حرکت کند، در دنیای پر از خیالات و توهمات، به جایی نخواهد رسید و موفق نخواهد شد.
هر چه شاهین آسمان سنجد
خوار سنجد مگر عیار ملک
هوش مصنوعی: هرچه پرندهای بزرگ و با ارزش در آسمان وجود دارد، ممکن است به راحتی بیارزش شود، به جز ویژگیهای خاصی که یک پادشاه دارد.
برگرفت آدمی و دیو و پری
مذهب و سنت و شعار ملک
هوش مصنوعی: انسان، دیو و پری هر کدام به نوعی فرهنگ، آیین و نمادهای خاصی از خود را برمیدارند و به هم پیوند میزنند.
دین و دنیا بیافرید و نهاد
آفریننده در کنار ملک
هوش مصنوعی: خداوند دین و دنیای انسانها را خلق کرد و آفریدگار، آنان را در کنار یکدیگر قرار داد.
آفتاب از فلک نیارد خواست
شرف عرض حق گذار ملک
هوش مصنوعی: خورشید از آسمان نمیتواند از جایگاه والای خود چشمپوشی کند و نمیتواند حق را در برابر پادشاهی نادیده بگیرد.
زحل از قوس برنداند داشت
قزح نفس شاد خوار ملک
هوش مصنوعی: زحل از مدار خود خارج شده و قزح (مشتری) به همراه نفس شاد در حال پرواز است.
آب دارد که آتش افروزد
جوهر تیغ آبدار ملک
هوش مصنوعی: آب به قدری قوی و موثر است که میتواند آتش را شعلهور کند. در واقع، این آب به مانند جوهر و قدرت تیغی است که توانایی و تاثیر بالایی دارد.
بار گیرد چو خاک پیماید
جرم یکران بی قرار ملک
هوش مصنوعی: وقتی که باران بر روی زمین میبارد، سنگینی و گرانباری آن به آرامی در زمین فرو میرود و در این حالت، ملک و وجود چیزها به آرامش میرسد.
ماه چون سنگ پشت سر به کتف
درکشد روز کارزار ملک
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر زیبایی از شب و روز اشاره شده است. شب مانند ماهی در حال غرق شدن است که با سنگی به دوش، بار سنگینی را به دوش میکشد. این تصویر به معنای مبارزات و چالشهای زندگی در مقابل روشنایی روز و تلاش برای پیروزی در عرصه زندگی است.
تا ذنب وار نور او نبرد
سایه گرز گاو سار ملک
هوش مصنوعی: تا زمانی که مانند ذنب (دم) گاو، سایهاش بر زمین بیفتد، نور او را نمیگیرند.
ویحک آن کوکب عجول چه بود
که قران کرد با وقار ملک
هوش مصنوعی: ای وای بر تو! آن ستارهی عجول چه چیزی بود که با وقار پادشاهی، همراهی کرد؟
منزلی تاخت عالمی پرداخت
عزم کوه و کمر گذار ملک
هوش مصنوعی: مکانی را که به سرعت طی کردم، جهانی را صرف دستیابی به هدفی بزرگ کردهام، جایی که عزم و ارادهام مانند کوه و کمر است تا این سرزمین را بگذرانم.
کشوری سوخت لشکری افروخت
رزم پرشعله و شرار ملک
هوش مصنوعی: کشور به آتش کشیده شد و سپاهیان به جنگ داغی مشغول شدند که آتش و شعلهاش به آسمان میرسید.
گرد افغان و جت به رغبت و حرص
پرده زد موکب سوار ملک
هوش مصنوعی: دستهای از سواران با اشتیاق و حرص، به دور هم جمع شدهاند و به جلال و شکوه سواران پادشاهی پرداختهاند.
جز شکاری برون نشد ز میان
یک تن از پره شکار ملک
هوش مصنوعی: جز شکارچی، کسی از میان آن جمع بیرون نیامد.
گر بدان کوه پایه بازرسی
کاندر او فتح بود یار ملک
هوش مصنوعی: اگر بدانیم که در پایکوه بازرسی وجود دارد، که در آنجا فتح و پیروزی به دلخواه یار و شاه است.
نشنواند صدای کوه ترا
جز همه کر و فر کار ملک
هوش مصنوعی: صدای تو را جز کران و بیخیالیها نمیشنوند، در حالی که سرنوشت و کارهای عظیم به دور از توست.
تن به قربان مشرکان در داد
اندرین عید ذوالفقار ملک
هوش مصنوعی: در این روز بزرگ و مهم، جان خود را به خاطر محبت و ارادت به پرستشگران و بتپرستان تقدیم کردم.
به چنین رسم تا جهان باشد
مقتدا باد روزگار ملک
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا پابرجاست، یاد و روش این ملک باید سرمشق دیگران باشد.
بارور گشته سال و مه به ظفر
شاخ شاداب اختیار ملک
هوش مصنوعی: سال و ماه به پیروزی رسیده و درختان سرسبز و شاداب نشانهی قدرت و تسلط بر سرزمین را به نمایش گذاشتهاند.
دست بر سر گرفته والی ظلم
از ره بند و گیر و دار ملک
هوش مصنوعی: حاکم بر سر درد و رنج حکمرانی خود دست گذاشته و به خاطر مشکلات و موانع موجود در کشور، دچار نگرانی و تردید شده است.