شمارهٔ ۴۲ - ایضاً له
ای چو نام تو اعتقاد تو پاک
انجم همت تو بر افلاک
غایت شادی تو از رادی
غارت رادی تو از املاک
جرم خوان قمر ترا سفره
نعل خنک ترا شهاب شراک
در وفاقت مجالهای امان
در خلافت مضیقهای هلاک
دین حق را نه چون تو یک سرور
ملک شه را نه چون تو یک سر باک
از ملک رفق تو بکاود پر
وز فلک باس تو ندارد باک
آتش برق و بانگ رعد آیند
پیش فرمان امتحان توشاک
قعر دریا و بیخ کوه نهند
پیش گرداب و گردباد تو خاک
حذق وهم تو در اصابت رای
آفتاب یقین کند کاواک
چنگ جود تو در مصیبت مال
بر گریبان نخل بندد چاک
سرخ زاید ز شهد امن تو موم
زرد روید ز کان خوف تو لاک
گهر عقل را تو پالایی
سیم را گرم داروی سباک
فلک فضل را تو گردانی
دوک را بادریسه افلاک
بخردان در تموزها گوئی
از نهال تو برده اند ستاک
خشم دیدند مسته حلمت
زهر کردند مسته تریاک
منعما مکرما خداوندا
کوته است از تو دست استدراک
دهر چون تو نیاورد چابک
چرخ چون تو نپرورد چالاک
بنده گرچه ز ناتوانی و ضعف
کوب خورد اندرین سفر حاشاک
عزم او باره گرم کرد همی
در فراز و نشیب چون اتراک
خاکهای سیرده زلزله وار
آبهای گذشته ولوله ناک
کوره مالیده قعر او بسمک
پشته پیموده اوج او بسماک
همه امیدش آنکه خدمت تو
به سرش برنهد ز بخت بساک
بازگردد عنان گشاده به جای
بسته اشراف پیک بر فتراک
تا ببوی و بطعم در عالم
خوش و زفت اوفتند عود و اراک
در صواب و خطا مسیحا باد
کلمات تو دنده حکاک
دل لهو تو باد بی اندوه
سیل عیش تو باد بی خاشاک
بدسکال تو سال و مه ببکا
نیک خواه تو روز و شب ضحاک
«بود این یک به تخت چون فرخ
بود آن یک به سجن چون ضحاک »
شمارهٔ ۴۱ - در مدح منصور سعید: شاد باش ای پیشکار دین و دولت شاد باششمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم: گاه مسعود تاجدار ملک
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای چو نام تو اعتقاد تو پاک
انجم همت تو بر افلاک
هوش مصنوعی: شما همچون نامتان، ایمانتان نیز پاک و خالص است و تلاش و همت شما به اندازهای است که به گردونههای آسمان میرسد.
غایت شادی تو از رادی
غارت رادی تو از املاک
هوش مصنوعی: شادمانی تو به خاطر از دست دادن اموالت است.
جرم خوان قمر ترا سفره
نعل خنک ترا شهاب شراک
هوش مصنوعی: ماه درخشان تو را به جرم خود متهم میکند، سفرهای که بر آن نعل خنک قرار دارد، شهاب سنگ کوچک تو.
در وفاقت مجالهای امان
در خلافت مضیقهای هلاک
هوش مصنوعی: در همراهی و وحدت تو، فضاهای امن و آرامشی وجود دارد و در دوری از تو، تهدیدها و خطرات زیادی پیش میآید.
دین حق را نه چون تو یک سرور
ملک شه را نه چون تو یک سر باک
هوش مصنوعی: دین راستین را نمیتوان به اندازه تو که سروری بر ملک هستی، نادیده گرفت. تو مانند یک سر، اهمیتی بالاتر از بقیه داری.
از ملک رفق تو بکاود پر
وز فلک باس تو ندارد باک
هوش مصنوعی: از مملکت رفاقت تو آسمان را میکاود، ولی آسمان کاری به تو ندارد.
آتش برق و بانگ رعد آیند
پیش فرمان امتحان توشاک
هوش مصنوعی: آتش، برق و صدای رعد در پیشگاه فرمان آزمایش تو خواهند آمد.
قعر دریا و بیخ کوه نهند
پیش گرداب و گردباد تو خاک
هوش مصنوعی: در عمق دریا و در دل کوه، هیچ چیز نمیتواند در برابر طوفان و گردباد تو مقاوم باشد. خاک در برابر نیروی تو بیاهمیت است.
حذق وهم تو در اصابت رای
آفتاب یقین کند کاواک
هوش مصنوعی: توانایی و استعداد تو در رسیدن به درک و حقیقت به اندازهای است که مانند نور خورشید بر همه چیز تابیده و روشنایی میبخشد.
چنگ جود تو در مصیبت مال
بر گریبان نخل بندد چاک
هوش مصنوعی: دست سخاوت تو در شرایط سخت مثل عطر خوشبو بر چهره نخل تاثیر میگذارد و آن را زینت میبخشد.
سرخ زاید ز شهد امن تو موم
زرد روید ز کان خوف تو لاک
هوش مصنوعی: عسل قرمز از امنیت تو به وجود میآید و موم زرد از ترس تو به دست میآید.
گهر عقل را تو پالایی
سیم را گرم داروی سباک
هوش مصنوعی: عقل خود را صیقل بده و شفاف کن، و برای آرامش خیال خود به آرامش و نرمش بپرداز.
فلک فضل را تو گردانی
دوک را بادریسه افلاک
هوش مصنوعی: آسمان نعمت و برکت را به دور خود جمع میکند، همانطور که دوک (چرخ) را باد برای چرخاندن میچرخاند.
بخردان در تموزها گوئی
از نهال تو برده اند ستاک
هوش مصنوعی: خردمندان میگویند که در گرما (تابستان) چنانکه گویی از پایه و ریشه تو، نهالی را برداشت کردهاند.
خشم دیدند مسته حلمت
زهر کردند مسته تریاک
هوش مصنوعی: خشم را دیدند و فکر کردند که تو مست شجاعت و صبر هستی، مانند کسی که در حال مصرف زهر و تریاک است.
منعما مکرما خداوندا
کوته است از تو دست استدراک
هوش مصنوعی: ای خداوند، من همواره در نعمت و بزرگی تو شناورم، اما به راستی که دستم به درک و فهم زیباییها و عظمتهایی که تو داری، کوتاه است.
دهر چون تو نیاورد چابک
چرخ چون تو نپرورد چالاک
هوش مصنوعی: دنیا هرگز کسی مانند تو را به وجود نیاورده و گردونه حیات هیچگاه کسی به این چابکی را تربیت نکرده است.
بنده گرچه ز ناتوانی و ضعف
کوب خورد اندرین سفر حاشاک
هوش مصنوعی: هرچند من در این سفر به خاطر ناتوانی و ضعف خود درد و رنج زیادی کشیدم، اما هرگز از سرزنش و بیاحترامی دوری میجویم.
عزم او باره گرم کرد همی
در فراز و نشیب چون اتراک
هوش مصنوعی: او ارادهاش را به قوت و شدت به کار میگیرد و در چالشها و سختیها مانند سواران شجاع و نیرومند است.
خاکهای سیرده زلزله وار
آبهای گذشته ولوله ناک
هوش مصنوعی: خاکهای سیاه به شدت به هم خورده و آبهای قدیمی به طور ناآرام و پرتلاطم جریان دارند.
کوره مالیده قعر او بسمک
پشته پیموده اوج او بسماک
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر کشیده شده که در عمق زمین، کورهای داغ وجود دارد و بر روی آن دما و گرمای زیادی وجود دارد. به نوعی این تصویر نشاندهنده تنش و تلاش برای رسیدن به بلندیها و اوجها است. در واقع، بیانگر این است که هر چیزی در عمق خود زحمات و چالشهایی دارد تا به قلههای موفقیت و کمال برسد.
همه امیدش آنکه خدمت تو
به سرش برنهد ز بخت بساک
هوش مصنوعی: او فقط به این امید است که خدمت به تو باعث شود بختش بهتر شود.
بازگردد عنان گشاده به جای
بسته اشراف پیک بر فتراک
هوش مصنوعی: گردش و بازگشت فرمان و اختیار به دست کسانی که در گذشته به مقام و موقعیتهای مشخصی دست یافتهاند، مانند بازگشت پیک و فرستادهای که بر کالسکهای نشسته است.
تا ببوی و بطعم در عالم
خوش و زفت اوفتند عود و اراک
هوش مصنوعی: برای اینکه دنیای خوشبو و دلپذیری را تجربه کنی، باید به عطر و طعم عود و اراک نزدیک شوی.
در صواب و خطا مسیحا باد
کلمات تو دنده حکاک
هوش مصنوعی: تنها درستی و نادرستی سخنان تو همچون یک پزشک مهارت دارد.
دل لهو تو باد بی اندوه
سیل عیش تو باد بی خاشاک
هوش مصنوعی: دل خوش و شاد تو باید مانند سیلی باشد که بدون هیچ اندوهی به راه خود ادامه میدهد و لذتهای زندگیات باید مانند آتشی باشد که هیچ زبالهای در آن وجود ندارد.
بدسکال تو سال و مه ببکا
نیک خواه تو روز و شب ضحاک
هوش مصنوعی: دشمنی تو مانند گذشت زمان و روزها بر زندگی ما تأثیر منفی میگذارد. تو همچون ضحاک (شخصیتی افسانهای که ظالم و ستمگر است) در زندگی ما سایه انداختهای.
«بود این یک به تخت چون فرخ
بود آن یک به سجن چون ضحاک »
هوش مصنوعی: این عبارت به گونهای اشاره دارد که در دنیای زندگی، برخی افراد در موقعیتهای خوبی هستند و از نعمتها بهرهمند میشوند، در حالی که دیگران در سختی و زندان قرار دارند. به طور خاص میتوان گفت که برخی افراد در اوج قدرت و خوشبختی قرار دارند، در حالی که دیگران به خاطر اعمال زشت خود، سختی و عذاب را تحمل میکنند.