گنجور

شمارهٔ ۳۰ - ایضاً له

چو صاحب طالع خویش است مسعود
ملک مسعود ابراهیم مسعود
به عدل و فضل و جود و حشمت و جاه
رسانید است عالم را به مقصود
جهانی داندش دانا نه فانی
سپاهی خواندش خوانا نه معدود
نه چون ذاتش بود کوشنده هر ذات
نه چون عود اوفتد بوینده هر عود
به ملک اندر فریدون است و جمشید
به حکم اندر سلیمان ست و داود
«گذشته در جلالش از فلک قدر
سرشته با وجودش از ازل جود»

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو صاحب طالع خویش است مسعود
ملک مسعود ابراهیم مسعود
هوش مصنوعی: چون سرنوشت خود را در دست دارد، مسعود، پادشاه ابراهیم، مسعود است.
به عدل و فضل و جود و حشمت و جاه
رسانید است عالم را به مقصود
هوش مصنوعی: عالم را با ویژگی‌هایی چون عدل، فضل، جود، شرف و مقام به هدف و مقصودش رسانده است.
جهانی داندش دانا نه فانی
سپاهی خواندش خوانا نه معدود
هوش مصنوعی: جهانی به دانایی او آگاه است، نه به فنا. سپاهی او را به زیبایی می‌خواند، نه به شمارش.
نه چون ذاتش بود کوشنده هر ذات
نه چون عود اوفتد بوینده هر عود
هوش مصنوعی: این بیت می‌گوید که مانند طبیعتش نیست که همیشه تلاش کند و نه مانند عود که وقتی می‌افتد، بویش را پراکنده می‌کند. در واقع، شاعر به صفات و ویژگی‌های خاصی اشاره دارد که به ذات یا ماهیت چیزها مربوط می‌شود.
به ملک اندر فریدون است و جمشید
به حکم اندر سلیمان ست و داود
هوش مصنوعی: فریدون و جمشید در پادشاهی و حکومت شناخته شده‌اند و قدرت و فرمانروایی سلیمان و داود نیز در تصمیم‌گیری‌ها و قضاوت‌های عادلانه آنهاست.
«گذشته در جلالش از فلک قدر
سرشته با وجودش از ازل جود»
هوش مصنوعی: گذشته به زیبایی و عظمت خود از آسمان بیشتر است و از همان ابتدا وجودش سرشار از بخشش و کرامت بوده است.