شمارهٔ ۱۶ - ایضاً له
روزگار عصیر انگور است
خم ازو مست و چنک مخمور است
خیز تا سوی باغ بشتابیم
کز می و میوه اندر او سور است
سیب سیمین سلب چو گوی بلور
یا چو نوخواسته بر حور است
خوش ترش زرد چهره آبی را
طبع مرطوب و رنگ محرور است
شاخ امرود گوئی وامرود
دسته و کردنای طنبور است
نارسیده ترنج بار ورش
چون فقع کوزه و چو سنگور است
نار ازو ناردانه گشته جدا
چون عزب خانهای زنبور است
تاج نرگس به فرق نرگس بر
جام زرین خواجه منصور است
صاحب عالم آنکه عالم فضل
تا ز املاک اوست معمور است
نیست از عقل و علم او بیرون
هر چه بر سطر لوح مسطور است
کار دنیا و شغل عقبی پاک
بر هوا و رضاش مقصور است
چرخ با اوج قدر او باطل
بحر با موج کف او زور است
نظم و لفظش چو گوهر منظوم
نثر خطش چو در منثور است
نقشبند طراز مهرش را
صد هزار آفتاب مزدور است
گردباد سراب کینش را
تا فلک باژگونه در دور است
آن سهیل است برق هیبت او
که تجلیش سکنه طور است
وان شهاب است رای ثاقب او
که از او دیو فتنه مقهور است
مرکب فرخ همایونش
آهنین برج و آتشین سور است
بود چون آفتاب تیز ولیک
تیز چون آفتاب با حور است
سایه در نور اگر ندیدستی
جرم او بین که سایه در نور است
در تک ایدون بود که بادبزان
که تو گوئی قضای مقدور است
شکل او بی شکال بر چیزی
نیک مشکل شود که مجبور است
قالب نصرت است و نیست بدیع
که بر او ذات خواجه منصور است
ایزد از عرض خواجه دور کناد
هر غرض کز مراد او دور است
دل او گنج راز خسرو باد
تا زمین رازدار و گنجور است
شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له: دلیل نصرت حق زخم نیزه عربستشمارهٔ ۱۷ - ایضاً له: گر بخت را وجاهت و اقبال رانداست
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزگار عصیر انگور است
خم ازو مست و چنک مخمور است
هوش مصنوعی: زمانه مانند انگور در حالت فشردگی و عصارهگیری است، و از آن خم به وجود آمده که مست و شاداب است.
خیز تا سوی باغ بشتابیم
کز می و میوه اندر او سور است
هوش مصنوعی: برخیز و به سوی باغ برویم، زیرا در آنجا از شراب و میوهها شادی و سرور وجود دارد.
سیب سیمین سلب چو گوی بلور
یا چو نوخواسته بر حور است
هوش مصنوعی: سیب نقرهای شبیه به یک توپ شفاف است، یا مانند تازهای که بر دامن بهشتی نشسته باشد.
خوش ترش زرد چهره آبی را
طبع مرطوب و رنگ محرور است
هوش مصنوعی: زیبایی و طراوت چهره زرد و آبی، تحت تأثیر رطوبت و گرمای احساسات است.
شاخ امرود گوئی وامرود
دسته و کردنای طنبور است
هوش مصنوعی: شاخ امرود مانند دستهی تنبور است و به زیبایی و ظرافت اشاره دارد.
نارسیده ترنج بار ورش
چون فقع کوزه و چو سنگور است
هوش مصنوعی: ترنجی که هنوز نرسیده، مانند کوزهای است که شکستگی دارد و مثل سنگی است که در آب نمیماند.
نار ازو ناردانه گشته جدا
چون عزب خانهای زنبور است
هوش مصنوعی: میوه انار به خاطر بذرهایش از هم جدا شده، مانند خانههای زنبور که از هم تفکیکشدهاند.
تاج نرگس به فرق نرگس بر
جام زرین خواجه منصور است
هوش مصنوعی: تاج گل نرگس بر سر گل نرگس قرار دارد و این تاج بر روی ظرف زرینی متعلق به خواجه منصور قرار گرفته است.
صاحب عالم آنکه عالم فضل
تا ز املاک اوست معمور است
هوش مصنوعی: آن کسی که صاحب علم و دانش است، فضایل و کمالاتش باعث رونق و آبادانی یاد و نامش در جهان است.
نیست از عقل و علم او بیرون
هر چه بر سطر لوح مسطور است
هوش مصنوعی: هیچ چیزی که بر روی لوح نوشته شده باشد، خارج از دانش و خرد او نیست.
کار دنیا و شغل عقبی پاک
بر هوا و رضاش مقصور است
هوش مصنوعی: کار دنیا و امور آخرت تنها به رضایت خداوند وابسته است و باید به آن توجه کرد.
چرخ با اوج قدر او باطل
بحر با موج کف او زور است
هوش مصنوعی: چرخ و فضا به اندازهی ارزش او بیمعنا هستند و دریا با موجهای خود تنها قدرتش را نشان میدهد.
نظم و لفظش چو گوهر منظوم
نثر خطش چو در منثور است
هوش مصنوعی: نظم و الفاظش همچون جواهراتی مرتب و زیباست و نوشتهاش مانند متنهای ساده و روان است.
نقشبند طراز مهرش را
صد هزار آفتاب مزدور است
هوش مصنوعی: نقشبند، به عنوان طراح و هنرمند، نقش و طراحی مهرش چنان درخشان و زیباست که گویی صد هزار خورشید آماده خدمت به آن هستند.
گردباد سراب کینش را
تا فلک باژگونه در دور است
هوش مصنوعی: طوفان کینهاش تا آسمان در حال چرخش و تلاطم است.
آن سهیل است برق هیبت او
که تجلیش سکنه طور است
هوش مصنوعی: آن سهیل (ستارهای در آسمان) است که درخشش و عظمت او به گونهای است که جلوهاش مانند رویدادی عظیم در کوه طور میباشد.
وان شهاب است رای ثاقب او
که از او دیو فتنه مقهور است
هوش مصنوعی: آن ستاره درخشان، عقل تیزبین اوست که دیو فتنه را زیر پا گذاشته و مغلوب کرده است.
مرکب فرخ همایونش
آهنین برج و آتشین سور است
هوش مصنوعی: اسب خوشبخت و خوشاقبال او، مانند قلعهای آهنین و جشنوارهای آتشین است.
بود چون آفتاب تیز ولیک
تیز چون آفتاب با حور است
هوش مصنوعی: او مانند آفتاب درخشان و تند است، اما آنقدر تند نیست که باعث آسیب به حوریان شود.
سایه در نور اگر ندیدستی
جرم او بین که سایه در نور است
هوش مصنوعی: اگر سایه را در نور نمیدیدی، میتوانستی جرم او را ببینی، زیرا سایه در نور خود را نشان میدهد.
در تک ایدون بود که بادبزان
که تو گوئی قضای مقدور است
هوش مصنوعی: در اینجا به این معناست که در آن لحظه، گویا همه چیز به دست بادبزان (کنترلکنندگان) است و این یک تقدیر از پیش تعیین شده به نظر میرسد. به نوعی نشاندهنده این است که شرایط به گونهای رقم خورده که گویی سرنوشت در دستان آنهاست.
شکل او بی شکال بر چیزی
نیک مشکل شود که مجبور است
هوش مصنوعی: شکل و ظاهر او بدون شک به یک چیز خوب تبدیل میشود، ولی این امر به خاطر این است که او در شرایط خاصی قرار دارد و ناگزیر است.
قالب نصرت است و نیست بدیع
که بر او ذات خواجه منصور است
هوش مصنوعی: نصرت و پیروزی در عمق خود خصلتهایی دارد که نشاندهندهی وجود یک قدرت بزرگ است، و این قدرت همان ذات و وجود شخصیتی بزرگ و عظیم مانند خواجه منصور است.
ایزد از عرض خواجه دور کناد
هر غرض کز مراد او دور است
هوش مصنوعی: خداوند هر خواستهای را که باعث فاصله گرفتن از مقصود و آرزوی واقعی او شود، از پیش چشم خواجه دور میکند.
دل او گنج راز خسرو باد
تا زمین رازدار و گنجور است
هوش مصنوعی: دل او همچون گنجینهای از اسرار است، همانطور که زمین نیز نگهدارنده این رازها و گنجهاست.