شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان علاء الدوله ابو سعد مسعود بن ابراهیم بن مسعود
عرب را آسمانی حق گذار است
عجم را آفتابی سایه دار است
ملک مسعود ابراهیم مسعود
که صاحب خاتم این روزگار است
همایون خسروی که عدل و انصاف
به شاخ ملک او پر برت و بار است
نظرهای کریمش با طراوت
هنرهای عظیمش بی عوار است
براق همتش معراج پیمای
عقاب دولتش نهمت شکار است
بر جودش خراج بصره ناقص
بر قدرش عزیز مصر خوار است
نه بحر جود او دشوار عبره
نه موج باس او آسان گذار است
سپهر از وی سپهری عکس مانند
جهان از وی جهانی مستعار است
ز دامش جان شیرین در کشاکش
ز داغش ران گوران پرنگار است
همش در عقد ملک انسی و جنی
همش در حبس طاعت مور و مار است
چنان بر باس و امنش غالب آمد
که گفتی امن او فصل بهار است
چنان تنبیه سهمش کاری افتد
که گفتی سهم او روزشمار است
همه احکام کلیش آفریده
همه ارکان جزویش استوار است
نوندش کوه و صحرا را سماری
حسامش دین و دنیا را حصار است
یکی با معجز و برهان دلدل
یکی با رعد و برق ذوالفقار است
یکی خاکی که صرصر زو پیاده است
یکی آبی که بر آتش سوار است
از آن مر پشت ماهی را پشیزه
وز این دردیده کیوان شرار است
از آن بر علم بیطاران تطاول
وزین در مغز جباران خمار است
خدنگش جرم بی جان است لیکن
بدو هر گونه جرمی جان سپار است
شهاب از جرم سنگش فضله دربست
که شیطان از گشادش سنگسار است
کمان رستم دستان به سختی
کم از تنبوک نرم شهریار است
قضا را بازوی چرخش خجیدن
به اندامش کشیدن صعب کار است
به شکل پیل یک دیدش نگه کن
نعم چون پیل یک دیدش هزار است
زمین را هیکلش سد سکندر
هوا را قامتش قد چنار است
به تن چون گرد کوهی در سلاسل
بتک چون گردبادی در عیار است
نهنگ آب ورزش بادپرور
کزان یشک درازش مسته خور است
حکال حرب اندر حمله در وی
بلرزد گر حکا سامهار است
به جنب فتنه کافد خلقت او را
هم از بینی ببینی در مهار است
بیارای راوی از آثار شاهان
حکایتها کز ایشان یادگار است
کرا بود است از ایشان کار و باری
که بر درگاه سلطان کار و بار است
فلک ایوان قصرش دید و میدان
همه گیتیش گفت اندر کنار است
چه میدان موج اسب و پیل و مردم
چه ایوان عین بند و گیر و دار است
تو گفتی عرصه شطرنج دنیا است
که در عرصه دورویه کارزار است
همیشه تا شعار دین و اسلام
ز جاه و منزلت با پود و تار است
به ملک اندر قراری بار خسرو
که دارالملک او دارالقرار است
شمارهٔ ۱۲ - ایضاً له: ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتابشمارهٔ ۱۴ - در مدح منصور سعید: جشن فرخنده فروردین است
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عرب را آسمانی حق گذار است
عجم را آفتابی سایه دار است
هوش مصنوعی: عرب، به اوج و مقام بلندی دست یافته است و در برابر او، عجم از نور و راهنمایی بهرهمند است که او را حمایت میکند.
ملک مسعود ابراهیم مسعود
که صاحب خاتم این روزگار است
هوش مصنوعی: ملک مسعود، ابراهیم مسعود است که اکنون دارای مقام و قدرتی بزرگ در این زمانه میباشد.
همایون خسروی که عدل و انصاف
به شاخ ملک او پر برت و بار است
هوش مصنوعی: پادشاه عزیز که عدالت و انصاف در سلطنتش مانند شاخهای پربار و سرسبز است.
نظرهای کریمش با طراوت
هنرهای عظیمش بی عوار است
هوش مصنوعی: نگاه زیبا و دلنشین او به همراه هنرهای شگرفش، هیچ گونه عیبی ندارد و همواره سرزنده و شاداب است.
براق همتش معراج پیمای
عقاب دولتش نهمت شکار است
هوش مصنوعی: در این بیت، گفته شده که براق (که نماد سرعت و اوج گرفتن است) نشاندهندهی عزم و تلاش قوی در این مسیر است، مانند عقابی که به معراج میرود و آرزوی دستیابی به اهداف و موفقیتها را در سر دارد. او با ارادهای قوی به دنبال شکار فرصتها و دستاوردهاست.
بر جودش خراج بصره ناقص
بر قدرش عزیز مصر خوار است
هوش مصنوعی: به خاطر بخشندگی او، مالیات بصره به اندازهی خودش کم ارزش است و در برابر بزرگیاش، عزی شهر مصر بیاهمیت به نظر میرسد.
نه بحر جود او دشوار عبره
نه موج باس او آسان گذار است
هوش مصنوعی: جود و بخشش او به اندازهای نیست که مانند دریای عمیق دشوار و وحشتناک باشد، و نه نیکوییاش به قدری ساده است که گذر از آن آسان به نظر برسد.
سپهر از وی سپهری عکس مانند
جهان از وی جهانی مستعار است
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر او شکل گرفته و مانند آسمانی است که او منعکس کرده، دنیا نیز به خاطر او دنیا و واقعیت دارد.
ز دامش جان شیرین در کشاکش
ز داغش ران گوران پرنگار است
هوش مصنوعی: از چنگال او جان عزیزم در تلاطم است و از درد او، گورهایی با نقش و نگار زیبا به وجود آمدهاند.
همش در عقد ملک انسی و جنی
همش در حبس طاعت مور و مار است
هوش مصنوعی: همه چیز در تسلط بر انسانها و موجودات جنی قرار دارد و همگی در بند فرمانبرداری مانند مور و مار هستند.
چنان بر باس و امنش غالب آمد
که گفتی امن او فصل بهار است
هوش مصنوعی: به قدری بر او تسلط پیدا کرد که گویی امنیت و آرامشش مثل فصل بهار است.
چنان تنبیه سهمش کاری افتد
که گفتی سهم او روزشمار است
هوش مصنوعی: به گونهای مجازات میشود که انگار سهم او به اندازه روزهای تقویم مشخص شده است.
همه احکام کلیش آفریده
همه ارکان جزویش استوار است
هوش مصنوعی: تمام قوانین و اصول کلی که در زندگی وجود دارد، بر اساس اجزای جزئی و مشخصی بنا شدهاند و پایهگذار آنها همین اجزا هستند.
نوندش کوه و صحرا را سماری
حسامش دین و دنیا را حصار است
هوش مصنوعی: سلاح او چنان کارایی دارد که کوهها و دشتها را تسخیر میکند و قدرتش به حدی است که میتواند دین و دنیا را در حصار خود نگه دارد.
یکی با معجز و برهان دلدل
یکی با رعد و برق ذوالفقار است
هوش مصنوعی: یک نفر با دلایل و نشانههای قوی، مورد توجه قرار میگیرد و دیگری با قدرت و شدت، مانند رعد و برق، تأثیرگذار است.
یکی خاکی که صرصر زو پیاده است
یکی آبی که بر آتش سوار است
هوش مصنوعی: یک نفر که از زحمت و سختیهای زندگی خسته و خموش است، و دیگری که با نشاط و انرژی، مثل آبی که بر روی آتش میرقصد، زندگی میکند.
از آن مر پشت ماهی را پشیزه
وز این دردیده کیوان شرار است
هوش مصنوعی: از آنجا که پشت ماهی را با پولی اندک نمیتوان خرید و در این میان، کیوان هم ناراحتی دارد.
از آن بر علم بیطاران تطاول
وزین در مغز جباران خمار است
هوش مصنوعی: بیت به این معناست که از علم و دانش افراد بیتجربه و نابلد، چیز خاصی نمیتوان برداشت کرد، و در عوض، انسانهای قدرتمند و ستمگر نیز به دلیل جهل و نادانیاشان، دچار غفلت و سرخوردگی هستند.
خدنگش جرم بی جان است لیکن
بدو هر گونه جرمی جان سپار است
هوش مصنوعی: خودش به نظر بیاهمیت و بیارزش میآید، اما به او هر نوع خطا و اشتباهی را میتوان نسبت داد و مورد تسلیم قرار داد.
شهاب از جرم سنگش فضله دربست
که شیطان از گشادش سنگسار است
هوش مصنوعی: شهاب (شهابسنگ) به دلیل سنگی که دارد، از آسمان سقوط میکند و درست مانند اینکه شیطان از طریق اطمینان به خودش و بیمحابا به دیگران آسیب میزند، میتوان گفت که بر اثر گشاد شدن، سنگین و خطرناک میشود.
کمان رستم دستان به سختی
کم از تنبوک نرم شهریار است
هوش مصنوعی: کمان رستم، با وجود قدرت و سختیاش، به نرمی و راحتی کمان شهریار تنبوک نمیرسد.
قضا را بازوی چرخش خجیدن
به اندامش کشیدن صعب کار است
هوش مصنوعی: به این معنی است که تغییر و سرنوشت خود را به راحتی نمیتوان تحت کنترل درآورد و از آنها فرار کرد. تلاش برای منحرف کردن سرنوشت، کار دشواری است.
به شکل پیل یک دیدش نگه کن
نعم چون پیل یک دیدش هزار است
هوش مصنوعی: به او به شکل فیل نگاه کن، چرا که دیدن او مانند نگاه کردن به هزار فیل است.
زمین را هیکلش سد سکندر
هوا را قامتش قد چنار است
هوش مصنوعی: زمین به خاطر شکل و فرم خود مانند بدنی است که سد سکندر را در بر میگیرد، و هوا نیز با قامت خود به بلندی درخت چنار شبیه است.
به تن چون گرد کوهی در سلاسل
بتک چون گردبادی در عیار است
هوش مصنوعی: تن من مانند کوهی است که در زنجیر است، و روح من همچون گردبادی است که در حال پرواز است.
نهنگ آب ورزش بادپرور
کزان یشک درازش مسته خور است
هوش مصنوعی: نهنگ به عنوان موجودی بزرگ و قدرتمند در آب در حال حرکت است و با نیروی باد به جلو میرانده میشود، مانند اینکه در چالش و کشمکشهای زندگی غرق شده و در این حال، طعم و لذت زندگی را نیز تجربه میکند.
حکال حرب اندر حمله در وی
بلرزد گر حکا سامهار است
هوش مصنوعی: در میدان جنگ، اگر کسی با شجاعت و قاطعیت عمل نکند، مانند پرندهای میلرزد و نمیتواند در برابر چالشها بایستد.
به جنب فتنه کافد خلقت او را
هم از بینی ببینی در مهار است
هوش مصنوعی: به خاطر جریان فتنه، میتوانی او را در جایی ببینی که به خوبی مهار شده است.
بیارای راوی از آثار شاهان
حکایتها کز ایشان یادگار است
هوش مصنوعی: راوی به روایت کردن داستانها و یادگارهایی از شاهان بپردازد که نشاندهندهی آثار و حماسههای آنان است.
کرا بود است از ایشان کار و باری
که بر درگاه سلطان کار و بار است
هوش مصنوعی: هر کسی که در میان آنها (مردم) مشغول کار و بار باشد، به نزد سلطان نیز کار و بار وجود دارد.
فلک ایوان قصرش دید و میدان
همه گیتیش گفت اندر کنار است
هوش مصنوعی: در اینجا به طور ضمنی گفته میشود که آسمان (فلک) تماشاگر زیباییهای قصر است و از نیکیها و جاذبههای آن باخبر است. به عبارت دیگر، این قصر به قدری زیبا و شگفتانگیز است که حتی آسمان نیز به آن توجه کرده و در موردش سخن میگوید.
چه میدان موج اسب و پیل و مردم
چه ایوان عین بند و گیر و دار است
هوش مصنوعی: هر چیزی در این دنیا، خواه موج، اسب، فیل یا انسانها، در واقع به نوعی در بند و محدودیت خاص خود قرار دارد.
تو گفتی عرصه شطرنج دنیا است
که در عرصه دورویه کارزار است
هوش مصنوعی: تو فرمودی که زندگی همچون یک میدان شطرنج است و در این میدان، دو رویکرد متضاد در حال نبرد هستند.
همیشه تا شعار دین و اسلام
ز جاه و منزلت با پود و تار است
هوش مصنوعی: همیشه تا زمانی که الگوها و نمادهای دین و اسلام به مقام و اعتبار وابستهاند، در معرض آسیب هستند.
به ملک اندر قراری بار خسرو
که دارالملک او دارالقرار است
هوش مصنوعی: خسرو در سرزمین خود نشستی برقرار دارد، زیرا سرزمین او مکانی امن و آرام است.